نظریه مارکسیسم ساختاری ویلیام چامبلیس و رابرت سیدمن

چامبلیس و سیدمن ( Chambliss and Seidman ) اظهار داشتند که قانون، هم در ساختار و هم در عملکرد، همسو با منافع گروه­ های قدرتمند در جامعه عمل می نماید ( ولد و همکاران، ۱۳۸۰: ۳۳۲) و آن چه باعث می­ گردد عوامل اجرایی قانون در خدمت منافع و اهداف سرمایه­ داران و صاحبان قدرت درآیند، چندان به ویژگی های فردی آن ها مربوط نمی شود، بلکه نوعی جبر و الزام سازمانی است ( صدیق­ سروستانی،۱۳۹۰: ۶۸). بدین ترتیب سود همگانی تنها زمانی مطرح می­ گردد که در جهت منافع گروه­ های حاکم بر جامعه باشد(ولد و همکاران، ۱۳۸۰: ۳۳۲).

ادامه نوشته

نظریه های جرم شناسی مارکسیستی و کمونیستی

مارکس که آلمانی تبار بود غالب مطالعات خود را در لندن انجام داد. اصول افکار مارکس انتقاد به نظام سرمایه داری حاکم بر جامعه ی اروپا در آمریکا قرن نوزدهم بود. می دانیم که در نظام مبتنی بر اقتصاد آزاد، به مالکیت خصوصی بهای زیادی داده می شد و اصولاً دولت در عرصه مسایل اقتصادی انحصار ندارد و غلبه با سرمایه داران است.هر کس تلاش بیشتر کند ثروت بیشتری جمع آوری می کند و مالکیت خصوصی هم هیچ محدودیت و قلمرویی را نمی شناسد. می توان گفت مارکس معاصر بود با اشاعه افکار جمهوری خواهان در دنیا، در قرن نوزدهم میلادی تحت تأثیر انقلاب فرانسه ، غالب جوامع دنیا، نظام جمهوری را به عنوان نظام برتر شناسایی کردند یعنی نظامی که در آن حکومت مردم بر مردم تحقق پیدا می کند. نظامی که تجلی گاه اراده آحاد ملت است. بهترین اصل حاکم بر نظام های دموکراتیک، اصل آزادی است.

ادامه نوشته