نظریه اخلاقی امام محمد غزالی

امام محمد غزالی نیز از یک‌سو در آثار اخلاقی خود و در بحث از اخلاق فضیلت، سخنانی گفته که نشان‌دهنده اثرپذیری او از اخلاق یونانی ارسطویی است و از سویی دیگر به‌شدت با فلسفه یونانی درافتاده است؛ به‌گونه‌ای‌که در کتاب مشهور تهافت الفلاسفه در بیست مورد فلاسفه را مؤاخذه و استیضاح کرده است. حال پرسیدنی است اخلاق نزد غزالی بر چه مبنایی استوار است؟ آیا منشأ اخلاق، عقل است یا شرع و یا هر دو، یا اینکه شق دیگری در کار است؟ ابن‌رشد غزالی را متهم می‌کرد که او با اشعریان، اشعری است، با صوفیان صوفی و با فلاسفه نیز فیلسوف. از نظر برخی، غزالی در آرا و اندیشه‌های خویش ـ مانند اندیشه‌های اخلاقی ـ فاقد انسجام و یکپارچگی است، به همین‌رو از این حیث نمی‌توان دقیقاً مشخص کرد نظر غزالی در باب اخلاق و منشأ آن چیست.

ادامه نوشته

جایگاه روانشناسی از منظر حکمای یونانی و مسلمان

اگر بخواهیم در خصوص نسبت فلسفه با روانشناسی و علم النفس، تصویر روشنی به دست آوریم، لازم است که جایگاه این علم را در طبقه بندی علوم در نزد حکما و بخصوص حکمای اسلامی، مشخص نمائیم.

ارسطو، رواقیان، جابربن حیان

در فلسفه یونان، موضوع طبقه بندی علوم همگون با همان طبقه بندی بود که ارسطو آن را پیشنهاد کرده بود، و این طبقه بندی بر اساس تفکیک علوم نظری از علوم عملی قرار داشت چون:
علوم نظری را به: ریاضیات، طبیعیات و الهیات (مابعدالطبیعه) تقسیم می کردند، چنانکه:

ادامه نوشته

موضوع روانشناسی از دیدگاه ابن سینا و غزالی

ابن سینا (358-411 شمسی) مانند ارسطو نفس را به معنی وسیع آن می گیرد و همه کائنات را مشمول آن می داند و به نفس فلکی، نفس نباتی و نفس حیوانی اعتقاد دارد. نفس نباتی دارای سه قوه است: غاذیه، نامیه و مولده. قوه قضائیه بقای موجود، قوه نامیه کمال او و مولده بقای نوع او را تضمین می کند. نفس حیوانی علاوه بر این سه قوه دارای دو قوه محرکه و مدریکه نیز می باشد و نفس انسانی افزون بر این نفسها دارای

ادامه نوشته