مبانی نظری اضطراب
اختلالات اضطراب بشری که در نوشته جات طبی آمده است، گروه ناهمگن از سندروهای بالینی و تعریف ها را در بر می گیرد. از نظر تاریخی، اصطلاحاتی نظیر، خستگی شدید عضو قلب و در قلب تحریک پذیر و «نوروز قلبی» و «سندرم فعالیت» و «آستنی عصبی عروقی» همه برای توصیف اختلالات فرض اضطراب که در آن ها تنگی نفس، تپش قلب، خستگی عدم تحمل فعالیت و اشتغال ذهنی با حالات جسمی علائم عمده اختلال را تشکیل می داده اند، مورد استفاده قرار گرفته اند، نور آستنی یا خستگی عصبی یکی دیگر از اصطلاحاتی است که برای اختلالات اضطراب فراوان بکار رفته است. نوروز اضطراب که به وسیله فروید بکار رفت. برای متجاوز از چهل سال بر چسب عمده برای اختلالات اضطراب بود (کراز،به نقل از منصور،1368).
+ نوشته شده در یکشنبه یازدهم مهر ۱۴۰۰ ساعت 22:5 توسط جعفر هاشملو
|