نظریه طالبوف در باب آزادی و انواع آزادی

میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی از مهمترین روشنفکرانی بود که در تشریح و دفاع خود از آزادی در یک نظام مشروطیت تا حد زیادی به شیوه ای متناسب با واقعیت، به ماهیت و مفهوم دموکراتیک آن توجه داشت. طالبوف آزادی را در کنار علم به عنوان عوامل اصلی ترقی مدنیت می شناسد و در تعریف آن می گوید: آزادی یعنی « مختار بی قید و حرّ » اینکه آزادی نبودن قید و مانع است، در بحث کلی صحیح است و یکی از تعریف های آزادی می باشد؛ اگر چه تعریف جامعی نیست. طالبوف تأکید می کند که آزادی باید متحد به مساوات باشد.

ادامه نوشته

تعریف آزادی

آزادی یا به زبان عربی " حریّت "، در طول تاریخ دارای معانی و تعاریف مختلفی بوده است و به قول ایزا برلین، تاکنون بیش از دویست تعریف برای آن ذکرشده است.  وی معتقد است که آزادی شخصی عبارت از سعی در جلوگیری از مداخله و بهره کشی و اسارت به وسیله دیگران میباشد، دیگرانی که هدف های خاص خود را دنبال می کنند . رابرتسون معتقد است که نظریه پردازان سیاسی، آزادی را غالباً بر دو نوع تقسیم می کنند - آزادی منفی - آزادی مثبت.

ادامه نوشته

تاریخچه آزادی

مسئله آزادي، مسئل هاي است که پيشينه آن به افلاطون و ارسطو می رسد. در یونان و رم باستان، تنها بالاترین رده های جامعه از آزادی بالایی برخوردار بودند. حدود سال های 500 قبل از میلاد اهالی آتن و چندین شهر از ایالت های یونان، حکومت های دموکراتیک داشتند. گروه اقلیتی از شهروندان می توانستند رای بدهند، اما زنان، بردگان و خارجی ها از چنین حقوقی برخوردار نبودند.  قرون وسطی، نظامی سیاسی و اقتصادی به نام فئودالیسم را پدید آورد. در این نظام، روستائیان از آزادی بسیار کمی برخوردار بودند، اما نجبا آزادی بسیاری داشتند. نجبای رده های پایین، سربازان بودند و به نجبای رده بالا مالیات می پرداختند و آنها را لرد یا ارباب خود می خواندند.

ادامه نوشته