اگر ما بکوشيم دو نمونه از مهمترين نظريه‌ها را طرح کنيم، در اين‌صورت و در اينجا از نو موضوع با شيوه تلخيص شده تندنويسى (Stenographie) انجام مى‌شود. در ابتدا فهرست دلايل پارسونز را در نظر مى‌گيريم. اين فهرست را مى‌توان مثل نمونه زير توضيح داد: ۱. براى اينکه جامعه‌اى بتواند به سطح بالاترى از ظرفيت تطابقى خود برسد، مى‌بايد خود را 'دگرگون سازد' (differenzieren) (انديشه دگرگون‌سازي). به‌نظر مى‌رسد که دگرگون‌سازى به‌منزله وسيله‌اى است که استقلال، کارآئى و انعطاف ساختارهاى اجتماعى را افزايش مى‌دهد. ۲. اجراء دگرگون‌سازى در ابتدا به‌صورت اختلالاتى در سيستم تعادل اثر مى‌گذارد، به‌علاوه گرايش‌هاى دگرگون‌ساز در داخل سيستم به‌طور متفاوت جريان دارد؛ به‌طورى که 'فقدان مداومت' توسعه نتيجه آن است. ۳. ساز و کارهاى از نو ادغام‌کننده و يکپارچه‌ساز براى ايجاد تعادل در اين فاصله‌ها و ناپايدارى‌ها به چاره‌جوئى مى‌پردازند بدين‌وجه که اختلال را به حداقل برسانند و تعادل را در گرايش‌هاى دگرگون‌ساز متفاوت و در داخل ساختار، تحت تأثير قرار دهند و با اين کار 'تعادل' را در سطوح بالاتر ظرفيت تطابق، مجدداً برقرار سازند.