طرفداران رویکرد تحلیل ایگو (ego analysis) افرادي مثل هاینز هارتمن، دیوید راپاپورت، آنا فروید، کریس، اریک اریکسون هستند. این جنبش از روانکاوي کلاسیک نشأت گرفته است و بر این اساس استوار است که روانکاوي کلاسیک بر عوامل تعیین کننده ناهشیار و غریزي تأکید افراطی کرده است و نسبت به فرایندهاي ایگو بی توجه است.

تحلیلگران ایگو، وساطت ایگو در تعارضات اید و دنیاي واقعی را قبول دارند ولی معتقدند که ایگو