كليو (Klvwe) (1982) براساس كارهاي فلاول دربارة فراشناخت با شناسايي دو ويژگي عمومي مشترك با فعاليتهايي تحت عنوان فراشناختي تعريف كاملتري را ارائه داده است:

الف) آزمودني متفرك دانشي دربارة فكر كردن خودش و ديگر افراد دارد.

ب) آزمودني متفكر ممكن است به عنوان عامل علي تفكر خودش عمل