به گفته گلیفورد تا وقتی که انسان به مشکلی برخورد نکند و زندگی او از روی عادت و یا بر مبنای دور زدن مشکلات سپری شود ، خلاقیتی در کار نیست ، ولی همین که به مشکلی برخورد نمود و خواست آن را حل کند فرایند فکری و اعمالی که متعاقب آن برای حل مشکل ایجاد می شود خلاقیت نام دارد . در نظریه ی گیلفورد که به الگوی ساخت ذهنی شهرت دارد در آن دو تفکر عمده همگرا و تفکر واگرا را معرفی می کند . خلاقیت را با تفکر واگرا ( دست یافتن به رهیافت های جدید برای مسائل ) در مقابل تفکر همگرا ( دست یافتن به پاسخ ) مترادف دانسته است.(بودو،1978).