دوگ لینیک ( Doug Lennick ) و فرد کیل ( Fred Kiel ) در سال 2005 در کتاب هوش اخلاقی مدل ابداعی خود برای بهره گیری از هوش اخلاقی برای رهبری سازمانی را مطرح کردند . لینک و کیل (2006) مفهوم هوش اخلاقی را گسترش دادند. آن‌ها مفهوم هوش اخلاقی را مجزا از IQ در نظر گرفته و آن را مرتبط با ارزش‌ها و رفتار افراد دانستند. از نظر لینک و کیل هوش اخلاقی مکمل مفید و بالقوه ای برای دیگر صورت های هوش ، به ویژه هوش هیجانی ، هوش فنی و هوش اجتماعی است . یکی از شباهت های هوش اخلاقی با هوش اجتماعی و هوش هیجانی این است که تاثیر کارهای ما بر دیگران در هر سه هوش نقش کلیدی دارد . هوش اخلاقی توانایی ذهن برای تعیین چگونگی انطباق اصول کلی بشریت باارزش‌ها، اهداف و اعمال افراد است (لینیک و کیل، 2005).