نظریه پردازان شخصیت با رویکرد صفت ، کتل و آیزنک

هدف ریموند کتل از بررسی شخصیت این بود که پیش بینی کند فرد چه کاری انجام خواهد داد یا چگونه در پاسخ به موقعیت محرک معینی رفتار خواهد کرد. کتل به تغییر دادن رفتار از ناخوشایند به خوشایند یا از نابهنجار به بهنجار که رویکرد برخی از نظریه پردازان دیگر بود، اشاره ای نکرد. آزمودنی های کتل افراد بهنجار بودند. هدف او 

ادامه نوشته

نظریه عاملی زیستی هانس آیزنک

آیزنک نظریه عاملی خیلی شبیه به نظریه مک کری و کاستا به وجود آورد، ولی او اصولا طبقه بندی خود را بر مبنای تحلیل عاملی و زیست شناسی استوار کرد و به جای پنج بعد شخصیت، فقط سه بعد ۱) برون گرایی/درون گرایی، ۲) روان رنجورخویی/استواری و ۳) روان پریش خویی/فراخود را به دست آورد. نکته اصلی برای 

ادامه نوشته

نظریه شخصیت آیزنک

هانس آیزنک در نظریه خود از نظریات افرادی چون پاولف، یونگ و کرچمر استفاده نموده است. او مانند کتل با استفاده از روش تحلیل عاملی به اندازه‌گیری و طبقه‌بندی صفات پرداخت. وی اگر چه در تحقیقات خود از نمونه‌های عادی و بیمار استفاده کرده، لکن بیشتر تحقیقات او در موسسه روانی بیمارستان مادسلی در انگلستان انجام گرفته است.

ادامه نوشته