مدت هاست که محققان و متخصصان بالینی اهمیت فرآیندهای رفتاری و شناختی در اختلالات روان شناختی را تشخیص داده اند. پاولوف ، واتسون و رینر ، ولپی ، اسکینر ، آلبرت بندورا ، آرنولد لازاروس و دیگران، نقش فرایندهای رفتاری ( مثل وقایع تقویت کننده و شرطی ساز ) را در تحقیقات خود نشان داده اند. این دیدگاه به گسترش تکنیک ها و درمان هایی منجر شده که مجموعا به نام رفتاردرمانی نسل اول شناخته شده اند. منشا رویکرد رفتاری به دهه 1950 و اوایل دهه 1960 برمی گردد، و انحرافی اساسی از رویکرد روانکاوی غالب بود. جنبش رفتاردرمانی از نظر کاربرد اصول شرطی سازی