مراحل رشد کودک رنه اسپیتز

رنه اشپيتز در نظام روان تحليل گري خود، به بررسي تحول كودك در دو سال اول زندگي پرداخت. و با به كار بستن روش هاي روانشناسي تجربي، تدوين روش هاي بي سابقه مشاهده مستقيم، به بررسي هاي طولي و عرضي درباره كودكان يك محيط معين بدون هيچ نوع گزينش ( شيرخوارگاه، زايشگاه، كانون هاي فرزندخواندگي، مهدكودك و... ) پرداخت. زيربناي نظريه او ديدگاه هاي « ساختاري و ژنتيك » ، « اصول بنيادي كنش وري رواني » و « نظريه ليبيدو » مي باشد. اشپيتز با ارائه مراحل پديد آئي رابطه موضوعي و ارتباط انساني، قائل به سه مرحله است: عبور از هر مرحله، در چارچوب رابطه مادر- كودك رديابي مي شود و

ادامه نوشته

نظریه های روانشناسی رنه اسپیتز

در واقع‏، اشپیتز حالت روانی افسردگی اتکایی یا انگل واره را توصيف كرد كه برگشت مادر یا جانشین کردن مادری دیگر و همیشگی، این حالت را تغییر می داد. افسردگی در معنای محدود پزشکی به منزله یک اختلال خلقی و در سطح معمولی نشانگانی است که تحت سلطه خلق افسرده است و برخی از علائم آن عبارتند از : غمگینی و تشویش زیاد، احساس بی ارزشی و گناه، دوری گزیدن از دیگران، از دست دادن اشتها و میل جنسی، بی خوابی، از دست دادن علاقه و کسب لذت از فعالیت های عادی روزمره . یکی از عوامل بروز افسردگی وجود حوادث تنیدگی زا در حیات انسانها اس

ادامه نوشته

نظریه تحولی اشپيتز

رنه. آ. ا. اشپيتز در سال 1887 در وين تولد يافت و تحصيلات خود را در پزشكي در بوداپست به اتمام رساند. پس از آن تحت نظر فرويد به روان تحليل گري روي آورد. او در سال 1938 به آمريكا رفت و در آنجا به عنوان طبيب، روان تحليل گر، استاد و پژوهنده به فعاليت هاي گوناگون دست زد.

اشپيتز به بررسي تحول كودك در دو سال اول زندگي علاقه مند بود و پژوهش هاي خود ر ا در محيط هاي عيني و بدون هيچگونه دستكاري نظير شيرخوارگاه، پرورشگاه، كانون هاي فرزند خواندگي و ...... انجام مي داد. نظريه اصلي او در خصوص روابط شيي (موضوعي) بود كه در كنار آن به آسيب شناسيي  روابط مادر- كودك و بيماريهاي رواني طفل و همچنين رواندرماني پيشگيري

ادامه نوشته