نقش تعصب ، پیش داوری و قالب های فکری در سلطه گری و سلطه پذیری

فرد سلطه پذير بسيار از خود بيگانه است و احساس امنيت نمي كند او نمي تواند اعتماد به نفس داشته باشد چرا كه خود را باور ندارد . بري كسب اعتماد به نفس به عقايدي تعلق خاطر كوركورانه پيدا مي كند دل به قدرتمندي مي بندد و وابستگي به منابع قدرت را سرچشمه تمام فضايل مي داند حتي براي اثبات اين امر خود موجودي ارزشمند است جان خود را نيز در آن فدا مي كند . مسبب اصلي اين كه او رسالتي را مي پذيرد عادلانه با مقدس بودن آن نيست و چه بسا كه جهت نياز شديد او به چيزي است كه بايد به آن بياويزد در حقيقت در اغلب موارد اين نياز او ب آويختن به چيزي از روي تعصب است كه هر امري را به رسالتي مقدس تبديل مي كند . 

ادامه نوشته

متابعت و فرمانبرداري و نقش آن در سلطه گري و سلطه پذيري

مهمترين عامل ايجاد كننده اطاعت داوطلبانه قبول يك ايدئولوژي مسلط از سوي فرد است . اين ايدئولوژي به اقتدار فرد مسئول رسميت مي بخشد و پيروي از دستورات او را توصيه مي كند . در آزمايش ميليگارد شركت در يك تحقيق علمي از سوي يك دانشگاه معروف صورت گرفته و به دستورات بسيار نا متعارف آزاد ديگري به وسيله ضربه برقي حقانيت مي داد . اگر اين تحقيق در يك ساختمان محقر صورت مي گرفت نيز ميزان اطاعت از 65% به 48% مي رسيد . برتري نژاد و امنيت ملي همان ايدئولوژي مسلطي بود كه آسمانها را وادار مي كرد . كه از استقلال خود چشم بپوشند و در خدمت هدفها و مقاصد يك سازمان اجتماعي بزرگتر در مي آيد . دولت آمريكا با شعار به خطر افتادن امنيت ملي اطاعت سربازان را در ويتنام جلب ميكرد . 

ادامه نوشته