فلسفه اخلاق زنانه‌نگر

بحث جدی و روشن درباره نسبت میان جنسیت و اخلاق، از سده هجدهم و نوزدهم میلادی پاگرفت. در این بحث‌ها پرسش‌هایی از این دست مطرح می‌شد: ارزش‌های زنانه، ناشی از طبیعت و جسم زن‌اند یا فرآورده‌های شرایط اجتماعی‌اند؟ آیا فضیلت‌های اخلاقی نیز به‌سان جنسیت، هم با جسم در پیوندند و هم روان؟ و در صورتی که چنین باشد، آیا می‌توان به‌سرعت نتیجه گرفت که فضیلت‌های زنان و مردان، همانند جنسیت‌شان با هم متفاوت است؟ و اگر چنین نیست، آیا باید مردان و زنان را مجبور کنیم که همگی از اخلاقیات یکسانی پیروی کنند؟

ادامه نوشته

رهیافت فمینیستی به اخلاق

دغدغه مشترک برخي انديشمندان فمنيست واکاوي نسبت ميان جنسيت و اخلاق است. از اين منظر، فمنيست ها اخلاق سنتي را به دليل ناديده گرفتن يا کم اهميت دانستن ارزش هاي فرهنگي و نيز تجربه اخلاقي زنان با نگاهي مردسالارانه نقد کرده اند. از اين رو، با طرح نظريات و رويکردهاي گونا گون به بازانديشي اخلاق سنتي پرداخته و سعي کرده اند صورت بندي نويني از نظام و مناسبات اخلاقي متناسب با مفهوم جنسيت ارائه دهند . به همين دليل، اين گونه رهيافت ها به خلاف اخلاق سنتي، که دربردارنده قواعد عام اخلاقي، بدون جانب داري و عقلاني است، رهيافت هايي قاعده گريز، جزئي نگر، متن محور، عيني و مبتني بر عواطفي با بنيان جنسيتي اند.

ادامه نوشته