جورج لاکوف ( George Lakoff ) و زولتان کووچس ( Zoltán Kövecses ) به طور گسترده در تئوری استعاره مفهومی همکاری کردند و کووچس به طور خاص این چارچوب را برای درک احساسات ، از جمله عشق به کار می برد. کار آنها بر کار بنیادی اولیه لاکوف و مارک جانسون در مورد اهمیت استعاره در شکل دادن به اندیشه و زبان ما است ، همانطور که در کتاب اصلی آنها "استعاره هایی که توسط آنها زندگی می کنیم" (1980) بیان شده است. وقتی صحبت از بررسی دقیق چگونگی مفهوم‌سازی احساسات از طریق استعاره می‌شود، زولتان کووچس سهم قابل توجه و خاصی داشته است، که اغلب با همکاری یا با الهام از چارچوب ایجاد شده توسط لاکوف و جانسون انجام شده است.