جورج لاکوف ( George Lakoff ) و زولتان کووچس ( Zoltán Kövecses ) به طور گسترده در تئوری استعاره مفهومی همکاری کردند و کووچس به طور خاص این چارچوب را برای درک احساسات ، از جمله عشق به کار می برد. کار آنها بر کار بنیادی اولیه لاکوف و مارک جانسون در مورد اهمیت استعاره در شکل دادن به اندیشه و زبان ما است ، همانطور که در کتاب اصلی آنها "استعاره هایی که توسط آنها زندگی می کنیم" (1980) بیان شده است.

نظریه استعاره مفهومی و عشق:

ایده اصلی این است که درک ما از مفاهیم انتزاعی مانند عشق تا حد زیادی توسط استعاره های مفهومی اساسی ساخته شده است. این استعاره ها فقط عبارات زبانی نیستند بلکه روشهای اساسی تفکر در مورد و تجربه این حوزه های انتزاعی از نظر مشخصات بتونی و آشنا هستند.

در اینجا برخی از استعاره های کلیدی مفهومی برای عشق مشخص شده توسط لاکوف ، کووچس و دیگران:

عشق یک سفر است: این استعاره رابطه را به عنوان یک سفر مشترک با یک مقصد ، موانع و پیشرفت قاب می کند.
مثالها: "ما در یک چهارراه در روابط خود هستیم." "ما مسیری طولانی را با هم طی کرده ایم." "این رابطه به هیچ کجا نمی رود."
عشق یک کانتینر است: این استعاره رابطه را به عنوان یک ظرفی که می تواند احساسات و افراد درگیر را حفظ کند ، می داند.
مثالها: "آنها عاشق هستند." "رابطه پر از شادی است." "ما از هم جدا می شویم."
عشق جنگ است: این استعاره رابطه را به عنوان نبرد با درگیری ، استراتژی ها و تلفات احتمالی مطرح می کند.
مثالها: "ما برای روابط خود می جنگیم." "او او را به سمت پایین شلیک کرد." "او تسلیم جذابیت های او شد."
عشق یک نیروی فیزیکی است: این استعاره عشق را به عنوان نیرویی به تصویر می کشد که می تواند بر روی افراد عمل کند ، مانند گرانش یا مغناطیس.
مثالها: "من از عشق تحت تأثیر قرار گرفتم." "یک جذابیت شدید بین آنها وجود دارد." "آنها به سمت یکدیگر گران شدند."
عشق جنون است: این استعاره عشق را با غیر منطقی بودن و از دست دادن کنترل دوست دارد.
مثالها: "من از او دیوانه ام." "عشق او را وحشی کرد." "او عاشق است."
عشق آتش است: این استعاره عشق را به عنوان یک گرمای پرشور و شدید نشان می دهد.
مثالها: "عشق آنها در حال سوختن است." "شعله اشتیاق آنها درگذشت."
عشق یک گیاه است: این استعاره عشق را به عنوان چیزی که نیاز به پرورش دارد ، می داند و می تواند رشد کند یا از بین برود.
مثالها: "عشق ما شکوفا شد." "رابطه پژمرده است." "ما باید عشق خود را پرورش دهیم."
پیامدهای اصلی تئوری:

درک و تجربه: این استعاره ها فقط روشهای صحبت در مورد عشق نیستند. آنها شکل می دهند که چگونه ما آن را از نظر عاطفی ، شناختی و حتی از نظر جسمی درک و تجربه می کنیم.
تنوع فرهنگی: در حالی که برخی از استعاره های عشق ممکن است جهانی باشند ، برخی دیگر می توانند از نظر فرهنگی خاص باشند و این نشان دهنده ارزش ها و تجربیات مختلف اجتماعی است.
دینامیک روابط: استعاره های غالب مورد استفاده در یک رابطه می توانند بر نحوه درک شرکا ارتباط خود ، برطرف کردن درگیری ها و پیش بینی آینده خود در کنار هم تأثیر بگذارند.
به طور خلاصه ، تئوری تأثیرگذار که عشق را از طریق لنزهای استعاره های مفهومی مورد بررسی قرار می دهد ، در درجه اول با کار جورج لاکوف و زولتن کواچس همراه است و بر اساس چارچوب وسیع تری که توسط لاکوف و مارک جانسون در مورد نقش استعاره در اندیشه و زبان ساخته شده است. در حالی که کار مارک جانسون برای تئوری استعاره مفهومی اساسی بود ، کاربرد خاص برای مفهوم عشق به طور مستقیم به لاکوف و کوویس نسبت داده می شود.

وقتی صحبت از بررسی دقیق چگونگی مفهوم‌سازی احساسات از طریق استعاره می‌شود، زولتان کووچس سهم قابل توجه و خاصی داشته است، که اغلب با همکاری یا با الهام از چارچوب ایجاد شده توسط لاکوف و جانسون انجام شده است.

آثار کووچس، مانند کتاب او "استعاره و احساسات: زبان، فرهنگ و بدن در احساسات انسانی"، عمیقاً به استعاره‌های مفهومی مختلفی که ما برای درک و صحبت در مورد احساسات مختلف استفاده می‌کنیم، می‌پردازد، از جمله تجزیه و تحلیل دقیق استعاره‌های مربوط به عشق.