نظریه مبادله یا تبادلات اجتماعی ( Social Exchange ) در سال 1980 توسط جیمز داود ( Dowd ) ، جامعه‌شناس آمریکایی، با استفاده از نظریه جرج هومنز ( Homans ) (1961) و بلاو ( Blau ) (1964) و پژوهش های اقتصادی در برابر دو نظریه عدم مشارکت و فعالیت مطرح شد . جورج کاسپار هومنز در دهه 50 میلادی مکتب مبادله را تاسیس نمود و ادعای جانشین کردن رفتار شناسی اسکینر و بسط آن به حوزه ی جامعه ی انسانی به جای نظریه ی قیاسی پارسونز کارکرد و کلان گرا داشت . در این نظریه این‌طور استدلال می‌شود که روابط اجتماعی متقابل میان افراد زمانی به حداکثر می‌رسد که آن‌ها احساس کنند از مناسبات حاصل سود می‌برند. این سود علاوه بر جنبه‌های مادی، به جنبه‌های معنوی و احساسی مانند دریافت عشق و ... است . با توجه به نیاز سالمندان به تکریم و تمایل آن‌ها بر انتقال تجربیات به جوانان، این نظریه جایگاه خود را در جامعه می‌یابد.