مدل گلمن چهار ساختار اصلی هوش هیجانی را به تصویرمی کشد. نخست، خودآگاهی کـه عبـارت اسـت از توانایی خواندن هیجانات خود و تشخیص تأثیرات شان در حالی که از احساسات باطنی به عنـوان راهنمـایی بـراي تصمیم گیري استفاده مـی شـود. خـود نظـم دهـی سـازه دوم اسـت کـه شـامل هیجانـات شخـصی و تکانـه هـا و سازگاري با تغییرات موقعیتی است. ساختار سوم آگاهی اجتماعی است که شـامل توانـایی احـساس، فهمیـدن و تحت تأثیر قرار دادن هیجانات دیگران است و شبکه هاي اجتمـاعی را شـامل مـی شـود. نهایتـاً مـدیریت روابـط چهارمین سازه است که مستلزم توانایی براي منبع الهام بودن، متأثر سـاختن و رشـد دیگـران اسـت وبـا نظـم دادن تعارض دارد (گلمن، 1998).