دیدگاه فروید درباره جادو
فروید در آزمایش سوم کتاب توتم و تابو درباره جادو می گوید : انسان ها برای تسلط بر همنوعان و جانوران و اشیاء و یا بهتر بگوییم برای تسلط بر ارواح انسان ها و جانوران و اشیاء ، انسان ها متوسل به نظام اشاراتی می شوند که به جادوگری ، سحر و افسون معروفند . به نظر هوبرت و موس و فروید جادوگری یک برنامه جزئی زنده بینی است (توتم و تابو ، ص 131).
سحر و جادو تفاوت دارند . سحر چیزی نیست جز هنر نفوذ در ارواح و معاشرت با آنها همان طوری که درشرایط مشابه با انسان رفتار می کنیم ، یعنی تسکین و تشفی آنها و سازش با آنها و جلب محبت و مساعدت آنها ، تهدید و ارعاب آنها ، سلب قدرت از آنها و تحت قیومیت در آوردن آنها می باشد ؛ اما در جادو از ارواح صرفنظر می کنیم و در واقع عوض استفاده از شیوه روانشناختی متداول ، از روش های ویژه ای سود می جوییم . جادو در مواردی که ظاهرا روحانی شدن طبیعت هنوز تحقق نیافته ، به کار گرفته می شود .
تایلور معتقد است که جادو یک ارتباط خیالی بجای یک ارتباط واقعی است (توتم و تابو ، ص 132). مثلا یکی از شیوه های جادویی برای ضربه زدن به دشمن استفاده می شود ، این است که آدمکی به شکل دشمن را می سازند و هر بلایی را که می خواستند بر سر دشمن بیاورند سر این آدمک می آورند و عقیده دارند به این ترتیب به دشمن نیز آسیب می رسانند (توتم و تابو ، ص 133).
فریزر دو نوع جادو را متمایز می کند : یکی جادوی تقلیدی و دیگری جادوی مسری (توتم و تابو ، ص 136). در جادوی تقلیدی اصل شباهت و اصل جایگزینی جزء به جای کل مطرح است . مثل مراسم دعای باران که برای ایجاد باران از وسایل جادویی نظیر تقلید از باران و تکرار ساختگی ابر و طوفان استفاده می کنن به طوری که می شد گفت افراد نمایشنامه باران را بازی می کنند . در مورد جادوی مسری ، آنچه باعث کارایی جادوی مسری می شود ، همجواری در زمان و یا آن همجواری که به تصور چنین می آید می باشد .
شباهت و همجواری در جادوی تقلیدی و مسری دو اصل اساسی جریان های تداعی معانی هستند به گونه ای که فریزر بیان می کند (توتم و تابو ، ص 139). انسان ها اشتباها روابطی را که میان اشیائ در ذهن آنان وجود دارد با روابطی که در عالم واقعی و در طبیعت میان آنهاست اشتباه می کنند و در نتیجه تصور می کنند چون قادرند در ارتباطی که در ذهن آنان بین اشیاء به وجود می آورند اعمال نفوذ کنند ، پس در ارتباطات واقعی بین اشیاء هم قادر به اعمال نفوذ و اراده می باشند .
فروید سئوالی مطرح می کند که چرا انسان ها به دنبال جادو هستند ؟ (توتم و تابو ، ص 140) وی اظهار نظر می کند که : انگیزه پرداختن به جادو جزو امیال و آرزوهای آدمی نیست . انسان های اولیه اعتماد بی اندازه ای به قدرت امیال خود داشتند . یعنی برای رسیدن به آرزوهایشان به جادو روی می آوردند . در اصل هر آنچه را که می خواستند در ناخودآگاه خود بدست آورند با وسایل جادویی به آن دست می یافتند . بچه ها در شرایط روانی مشابه با وحشیان قرار دارند کودکان امیال خود را با توهمات ارضاء می کنند مثلا سوار بر چوب می شوند و آن را اسب می بینند و صدای شیهه آن را می شنوند . دلیل اینکه بچه ها و مردمان اولیه به تجسم تقلیدی بسنده می کنند این است که به میل و اراده خود ارزشی اغراق آمیزی نسبت می دهند (توتم و تابو ، صص 140 – 144).