باووك و همکاران ( 2008 ) با برجسته کردن مفهوم حساسیت بین فرهنگی و طرح اهمیت و ضرورت آن براي رسیدن به روابط بین فرهنگی اثربخش، الگوي خود براي توسعه این حساسیت فرهنگی را به نام الگوي حلقه هاي سه گانه یادگیري فرهنگی طرح کرده اند آنان تشریح کرده اند که حساسیت بین فرهنگی جوهره اثربخشی بین فرهنگی و همچنین داشتن حساسیت بین فرهنگی را متغیر ضروري براي علاقمندي به فرهنگ هاي سایرین و توجه به تفاوت هاي بین فرهنگی و پس از آن تمایل به اصلاح رفتاري به عنوان نشانه اي از احترام براي مردمانی از سایر فرهنگ ها دانسته اند.

الگوي حلقه هاي سه گانه تلاش می کند تا از مرزهاي فرهنگ منفرد از طریق ترکیب و هم گرایی ناشی از مقایسه هاي بین فرهنگی فراتر رود.  این الگو به دنبال ایجاد هنجارهایی دوطرفه است که از مقایسه هنجارهاي فرهنگ هاي منفرد اخذ می شود.  این الگو براي قرار گرفتن افراد در یک زمینه فرهنگی متفاوت یا قرار گرفتن افراد در محیط هاي چندفرهنگی نظیر یک گروه کاري متشکل از افرادي از کشورهاي مختلف کاربرد دارد.

حلقه اول با وارسی محیط و به عبارتی گردآوري داده ها از محیط اطراف آغاز می شود و سپس با مقایسه اطلاعات گردآوري شده از محیط جدید به لحاظ فرهنگی با فرهنگ خودي ادامه پیدا می کند و در گام سوم از حلقه اول فرد تلاش می کند تا بر اساس نتایج حاصل از مقایسه دیدگاه دوم، کنش متناسب با موقعیت انجام دهد.  تفاوت اصلی حلقه دوم با حلقه اول در گام میانی یا گام دوم است.  حلقه دوم را می توان در مقایسه با حلقه اول حرکتی رو به جلو دانست به این معنا که در حلقه اول داده هاي محیط صرفاً با فرهنگ خودي مقایسه می شود در حالی که در حلقه دوم این مقایسه با مجموعه هنجارهاي فرهنگی در محیط چندفرهنگی مقایسه می شود و نه با فرهنگ خود.

به عبارت دیگر می توان مقایسه انجام شده در حلقه اول را یک مقایسه دوگانه و این مقایسه را در حلقه دوم، چندگانه دانست بدون آنکه فرهنگ خودي دخالت داده شود.

حلقه سوم نیز ترکیبی از حلقه هاي اول و دوم است.  یه این معنا که مقایسه انجام شده یک مقایسه چندگانه است با این تفاوت نسبت به حلقه دوم که در این مقایسه یک سوي آن نیز فرهنگ خودي است.  توجه به این نکته نیز مفید است که در حلقه هاي سه گانه گام هاي اول و سوم یکسان و تفاوت اصلی در گام دوم است.

پس هوش فرهنگی را نیز می توان همچون سایر جنبه هاي شخصیت پرورش داد . در این زمینه باید بر دو نکته تاکید کرد . نخست اینکه چنین کاري تنها از عهده افراد واجد صلاحیت همچون روانشناسان حرفه اي برمی آید.  دوم اینکه بهبود هوش فرهنگی باید در راستاي برنامه جامع پرورش راهبردي منابع انسانی سازمان و درکنار سایر جنبه هاي این برنامه صورت گیرد.