چرایی تشویق و تنبیه
شرایط متفاوت اجرایی تشویق و تنبیه عبارتست ازاینکه در تشویق ، میزان و نوع کلامی و غیر کلامی آن برابر با میزان و نوع رفتارمثبت و شایسته فرد می باشد در حالیکه در تنبیه به عنوان یک وسیله ی انضباطی، میزان و نوع آن کمتر از میزان و نوع رفتار خاطی است و نباید جنبه انتقامجویی داشته باشد . ماهیت نظم و انضباط ، عادت به تبعیت از مقررات آموزشی برابر بینفراگیران است و نظم و انضباط به عنوان « امری درونی » ، نه برونی و « وسیله ی خود کنترلی » ، نه دگر کنترلی پذیرفته شده است .
تعریف تشویق
از نظر لغوی کلمه ی تشویق از واژه « شوق »و « علاقه » گرفته شده و به باب تفعیل ، « تشویق شده » است و از نظر اصطلاحی تشویق ، بر ایجاد رغبت و علاقه بهانجام یک کار در فراگیران گفته می شود . به نظر موریس ، پاداش معمولا رویدادی است که بلافاصله بعد از رفتارب اتفاق می افتد و سبب اجرای رفتار می شود . ( موریس ، 1372 : 39 )
تشویق در امر یادگیری و آموزش ، عامل و محرکی اساسی برای کودک بحساب می آید .تجربه های معلمان و مربیان نشان می دهد کودکانی که در کلاس و مدرسه به خاطر درسمورد تشویق قرار می گیرند بیش از دیگران به فراگیران در یادگیری کمک می کنند وبه فراگیری مسایل موفق می شوند ، پاره ای دیگر از بررسی ها که براساس آزمایش بدست آمده اند ، ثابت کرده که نقش تشویق در یادگیری به مراتب مهم تر و موثر تر از نقش تنبیه است .
اثرات تشویق در کودکان به مراتب موثر تر از اثرات تنبیه در دیگران بوده است . همچنین تحقیقی نشان داده است که تشویق در یک درس ، اگر چه سبب رشد وپیشرفت کودکان درهمان درس می شود ولی اثر عام آن، آنقدر پردامنه است که دیگردروس را هم در بر می گیرد . بدین معنی که تشویق کودک در یک درس باعث پیشرفت در دروس دیگر هم می شود . این امر بخاطر آن است که کودک در اثر تشویق کلا دیدی مثبتبه یادگیری پیدا کرده و بصورت کلی تری به درس و مدرسه علاقه پیدا می کند . ( قائمی ، 1367 : 286 )
بدین ترتیب می توان گفتکه پاداش ، عکس العملی است که مربی بدنبال رفتار مطلوب متربی از خود نشان می دهد و باعث تکرار رفتار در موقعیت های بعدی می گردد . و شایسته است در فرایند یاددهی ــ یادگیری از تشویق بیش از تنبیه استفاده کنیم ، مگر در مواردی ناچارباشیم از تقویت منفی استفاده می کنیم
اصول تشویق
در تشویق کودکان وحتی بزرگسالان ضوابتی وجود دارد که باید مورد نظر قرار گیرد اهم آن به شرح زیراست:
1) شرط سنی : در تشویق کودکان شرط سن مهم است. در هر سنی مقتضیاتی را باید در نظر گرفت و این امر شدنی نیست مگر اینکه آگاهی ازمتون روانشناسی واطلاعات روانشناسی کودک و نوجوانان داشته باشیم.
2) شرط جنس : تشویق بهتر است برای پسر و دختر متفاوت باشد بدین معنی که شرایط حیاط روانی واجتماعی آن را مورد نظر قرار دهیم. پسران بیشتر به اسباب بازیهای جنگی، رزمی و ورزش راغب اند ودختران بیشتر به ظرافت کاری ها و زیبایی هایی اسباب بازیهای خانوادگی علاقه نشان می دهند.
3) شرط روانی : نکته مهمی که در تشویق باید مورد نظر باشد شرایط روانی کودکان درسنین مختلف و نوع پایبندی آنها به لذات است.
4) شرط کار و تلاش : در تشویق کودک و اعطای جایزه به آن بایداین شرط را در نظر بگیریم که رابطه ای باشد بین میزان کار و تلاش و میزان تشویق . (قائمی،293:1367) یعنی میزان تشویق دانش آموز بامیزان فعالیت انجام شده برابر باشد تا اثر تربیتی تشویق از بین نرود.
محاسن تشویق
1) تشویق محرک قدرتمند : تشویق سبب پیدایش رغبت وشوق به کار وکوشش وتحصیل می شود ومی تواند نقش جهت دهنده در انجام فعالیت های روزمره داشته باشدوزمینه ساز وآینده ساز وآینده گزین گردد.
2) مداومت در کار نیک : از مواردی که به عنوان اثر وفایده ی تشویق درامر تعلیم وتربیت می توان نام برد،ادامه کار مفید است.زمانی که شخص از نظرروحی وروانی احساس می کند که مفید واقع شده تلاش می کند تا کار ومساعی اش مستدام باشد وبطور همیشگی تا انجایی که برایش امکان پذیر است کوشش می نماید تا شایستگی را حفظ کند (کاشانیها ،76:1377)
3) تشویق عامل پیدایش شهامت : به گونه ای که فرد جرئت آنرا پیدا می کندکه به کاری اقدام کرده یا دست از کاری بر دارد.
4) تشویق عامل شادابی فرد : تشویق سببی است برای شادابی ونشاط روانی،میل به زندگی وانجام وظیفه رادر فرد بیدار می کند.
5) تشویق محرک خلاقیت : تشویق عاملی برای بکار انداختن ابتکاروخلاقیت،ابداع واختراع می باشد.(284:1376)
اثرات نا مطلوب عادت به تشویق
باید سعی شود فراگیر به تشویق وجایزه عادت نکند.بطوری که اگر مورد تشویق قرار نگرفت ویا جایزه ای دریافت نکرد از کارنیک باز بماند.
همچنان باید دقت شود که تشویق به عنوان هدف آموزشی تلقی نشود بلکه وسیله ای باشد برای رسیدن به اهداف عالی بطوری که انگیزه ی شخص از انجام کار نیک فقط پاداش و جایزه نباشد.لذا عادت به تشویق می تواند خطر ساز باشد واگر این تشویق ها ، از کار فرد مورد تشویق،ارزش بیشترداشته باشد باعث می شود عادت ناسالمی درافراد ایجاد گردد که بعد ها درمقابل هر تلاشی ،هر چنداندک،انتظار ستایش وتقدیر خواهد داشت وبدون آنقادر به انجام کار وتلاش نخواهد بود.همچنین عادت به تشویق در فرد اثر نامطلوب دیگری دارد وآن این است که گاهی در فرد حالت رشوه خواهی ایجاد می شود وتا اطمینان به تشویق نداشته باشد از انجام کاری می پرهیزد.
در اثبات این مدعا روان شناسان درتحقیقات خود به این نتیجه رسیده اند : کودکانی که عادت به تشویق در آنها ایجاد شوددر بزرگسالی کسانی هستند که بدون گرفتن پاداش حاضر نیستند به همنوعان خود کمک کنند.
از دیگر اثرات نامطلوبی که گاهیممکن است برای فراگیر در امر تشویق پیش آید ، ایجاد دلهره و اضطراب و نگرانی استکه اثر نامطلوب بر وجود انسان می گذارد . و مسئله دیگری که باید در امر تشویق توجه شود این است که آنقدر تشویق و ستایش متربی زیاد نگردد که موجب غرور و بزرگی کاذبدر شخص گردد .
امام علی (ع ) در این رابطه می فرمایند : « در مدح و ستایش کسیمبالغه و زیاده روی مکن . » که باعث فساد در خود و دیگران می شود . واین طورنباشد که برای یک عمل و فعالیت جزیی فرد مورد تشویق قرار گیرد بلکه تا جاییکه ممکن است . باید سعی شود جایی برای تقدیر و ستایش فعالیتهای عمده و مهمتر افرادباقی گذاشته شود یعنی تشویق برای انجام وظیفه ، درست نیست بلکه برای انجام بیش ازوظیفه لازم است تشویق بکار گرفته شود .( شکاری ، 1383 : 430 ) البته قابل ذکر است که همانطوری که افراط در تشویق زیانبخش است تفریط هم پیامدهای سویی به دنبال دارد
مسایل مربوط به تشویق
1- افراط و تفریط : هر فردی نیاز دارد که دیگران کارهای نیک آنها را تایید کنند . سپس اگر اصلا تشویق وجود نداشته باشد باعث بیماریهای روحی می شود . همچنین اگر به صورت افراطی استفاده شود نیز مضر است.
استفاده زیاد نیز باعث می شود که فرد عادت به تشویق کند واگر در شرایطی تشویق وجود نداشته باشد ، کار نیک هم نخواهد بود .( کریمی ،1381: 95 )
2- تبدیل تشویق از وسیله به هدف : تشویق باید به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف باشد که متاسفانه در بعضی موارد بالعکس میشود . یعنی تشویق هدف قرار می گیرد .
3- بوجود آمدن مقایسه در تشویق : متاسفانه ضعفی که زیادبه چشم می خورد قیاسی است کمه میان دانش آموزان ضعیف با قوی صورت میگیرد ، مربیان بدون توجه به استعداد های جسمی و روحی و توانایی های افراد ،آنان را باهم مقایسه می کنند که تاثیرات نامطلوب دارد . لذا حتی الامکان باید میان انها مقایسه صورت نگیرد و هر فرد بر اساس تواناییهای خویش تشویق شود . و نیز درمقایسه فرد با گذشته ی خودش مقایسه شود زمانیکه از امتحان در درسی 2 نمره بیشترگرفته باشد .
4- تشویق یک کار تعلیمی است و یک روش مثبت به شمار می رود . پس بهتر است از این روش بیشتر استفاده شود. ( کاشانیها ، 1377 :130 / قائمی 1367: 205 ) یعنی در تعلیم و تربیت ، تشویق ،عامل تسهیل یادگیری ، تداوم فرایند یاددهی ـ یادگیری باشد ، نه فقط عامل تکرار یک رفتار که توسط دانش آموز در موقعیت های مختلف باشد .
زیان عدم تشویق
تشویق نکردن نه تنها فرد را در بی تفاوتی نگه می دارد بلکه در مواردی عارضه آفرین و سبب وارد آمدن صدمه و لطمه بر شخصیت فرد است . تحقیقات روانشناسان موید این نکته است که طفلی که برای عملی مورد تایید خود یادیگران قرار نگیرد تدریجا نسبت به آن بی تفاوت و حتی از ان روی گردان می شود .
اقسام راههای تشویق
برای تشویق ، تقسیم بندیهای مختلفی وجود دارد ، مثلا در یکدسته بندی ، تشویق به مستقیم و غیر مستقیم تفکیک می شود . در شکل دیگر ،تقسیم بندی تشویق می تواند جنبه مادی یا معنوی داشته باشد که به هر یک ازانها اشاراتی می شود :
الف ) تشویق مستقیم و تشویق غیر مستقیم
تحقیقات روانشناسان ثابت نموده که تشویقهای غیر مستقیم اثربخش تر از ترغیب و تشویق مستقیم است زیرا در تشویق غیر مستقیم اول حالت کلی میتواند وجود داشته باشد مثلا مربی بگوید کسانی که چنین هستند و به فلان شکل عمل میکنند مورد توجه و احترام جامعه اند در این صورت فرد مورد نظر علاقمند می شود کهچنین عمل کند . نکته ی دیگر ، تشویق به صورت مستقیم است که انواع آن را در میانافراد جامعه زیاد مشاهده می کنیم . نظیر اینکه اگر فلان عمل را انجام دهی ، برایتفلان کار را انجام می دهم . اگر نمره خوب بگیری ، چنین جایزه داری .
بعضی از متخصصان امور تعلیم و تربیت بر این عقیده اند کهتشویق مستقیم مانند اشعه ی خورشید آزار دهنده و کور کننده است .چون منجر به چاپلوسی و تملق می شود و چون فرد مورد تشویق ، خود آشنا به شخصیت و توانایی خویشتن می باشد ممکن است این طور در مورد شخص تشویق کننده برداشتکند که اگر در مورد شخصیت من چنین استنباط دارد انسان باهوش و زیرکی نیست .
ب ) تشویق مادی و معنوی
مطالعات نشان مید هد که گاهی تشویق بصورت مادی است . و مربی، پدر ومادر قول می دهند که در صورت فلان موفقیت و انجام کاری ، جایزه ای تهیه نمایند .
گاه تشویق جنبه ی معنوی دارد . تشویق معنوی دیگر ، لذت روحیو روانی و استنباطی است که برای فرد ایجاد می شود که خود بزرگترین انگیزه برای کارنیک است . احساس رضایت خاطر ، دیگر حالتی است که خود بر انگیزاننده ی شخص به کارنیک می باشد. مثلا کمک به کسی که احتیاج به کمک دارد .
ج ) تشویق درونی و بیرونی
تشویق بیرونی شامل واکنشهایی است که دیگران برای تکرار وتقویت رفتار فرد ارائه می کنند .
تعریف تنبیه
در فرهنگ دهخدا تنبیه چنین معنی شده است :آگاه شدن ، سیاستشدن ، بیدار شدن از غفلت ، چوب زدن ، کتک زدن ، سیاست کردن و در ناظم الاطباء بهمعنی آگاه کردن ، تاکید کردن و به سختی نصیحت کردن است و تنبیه به معنی آگاهشدن بر امری و بیدار شدن از خواب و ....... است .
سعدی می گوید :
آفرینش همه تنبیه خداوند دلاست دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
تنبیه به معنی (( آگاه کردن )) است . و هدفتنبیه این است که فرد به خطایش آگاه شود از آنجایی که انجام کارهای زشت انسان وعدم انجام اعمال خوب او ، غالبا ناشی از نیاز ، ضعف نفسانی و احتیاجات مالی و مادی اوست .
تنبیه دارای تاثیرات جانبی و هیجانی نا خوشایندی است واز نظر تربیتی تاثیرات منفی آنی دارد مانند اضطراب و در نهایت تنبیه یک منبعناکامی است و امکان دارد به رفتارهای نامطلوب یا ناسازگار دیگر منجرشود و از نظر قانونی ، خلاف و از نظر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی ، گناه و از نظراصول روان شناختی تربیت ، منسوخ و مطرود است .
مسایل مربوط به تنبیه
1) استفاده از تنبیه بدنی به عنوان یک مسئله
2) افراط و تفریط در استفاده از تنبیه
3) استفاده از چند نوع تنبیه به عنوان یک مسئله
4) استفاده از تنبیه
5) تنبیه یک کار تادیبی است و یک روش تربیت منفی به شمار میرود .
اصول و شرایط تنبیه
مربی در اجرای تنبیه به انواع و اشکال آنسعی دارد اصول و ضوابطی را در نظر گیرد که اهم آنها بدین قرار است :
1) شرط استحقاق : این نخستین شرط است که بینم آیا کودکاستحقاق تنبیه دارد یا نه ، این سخن را بدان خاطر متذکر شدیم که در مواردی کودکمستحق تنبیه نیست . مثلا طفلی که در اثر بی توجهی ظرفی را شکسته مستحق تنبیه نیست.
2) رعایت سن : طفلی که مورد تنبیه قرار می گیرد درشرایط سنی گوناگون وضع و حالت مختلفی دارد و باید این نکته را رعایت نمود .
3) شرط تناسب : تنبیه باید متناسب با عمل و رفتارنا مطلوب فرد خاطی باشد .
4) رعایت رشد : هنگام تنبیه باید رشد بدنی ، عاطفی ،روانی ، هوشی ، عقلانی کودک مد نظر قرار گیرد .
5) تفاوت بین ناتوان بودن و نخواستن : در تنبیه کردن باید بیندانش آموزی که می خواهد کاری را انجام دهد و نمی تواند مثلا تکلیف شب را می خواهدولی نمی تواند با دانش آموزی که نمی خواهد تکلیف را انجام دهد ، تفاوت قائل شد .
راههای شبه تنبیه
با توجه به اینکه تنبیه بدنی از نظر قانونی خلاف است و ازنظر شرعی اشکال دارد و از آن مهمتر از نظر تربیتی ، تاثیر آنی و منفی د ارد ،نباید فراگیران تنبیه بدنی شوند ، اما تنبیه به شکل سرزنش ، محرومیت از امتیازبعضی مواقع لازم است . ایجاد رقابت سالم علمی و رفتاری بین دانش آموزان کلاس ،مدرسه و مناطق مختلف ، در خیلی مواقع از ضروریات فرایند یاددهی ــ یادگیری است وبا این روشها می توان نظم و انظباط را در کلاس به عنوان وسیله ی آموزشی ایجاد کرد .
مطلب دیگردر مورد این است که معلمان به دلایل کند فهمی دانش آموزان ، بی توجهی آنها به درس و حل تمرین و ......خیلی عصبانی می شوند و متاسفانه آنها را تنبیه بدنی می کنند ، در چنین شرایطی میتوان برای کنترل عصبانیت چهار مرحله زیر را اجرا کرد.
چهار مرحله کنترل عصبانیت
1- صبر کنید تا آرامش خود را باز یابید و درهر حالتی که هستیدتغییر وضعیت بدهید .
2- چشم خود را باز کنید که می خواهید چگونه عمل کنید .
3- فکر کنید که به نظر شما چه واکنشی مناسب تر است .
4- اجرا کنید یعنی تصمیمی که گرفته اید و معمولا تنبیه بدنینیست را به مرحله اجرا بگذارید. راه دیگر که تنبیه کردن نیست ولی مشابه تنبیه کردناست ، حذف امتیاز مثبت دانش آموز است ، مثلا نمره ی مثبتی که قبلا بدلیل درست پاسخدادن گرفته است را موقتا حذف کنید و از او بخواهید که اگر جبران کند ، مجددا نمره مثبت به او داده می شود .
یکی دیگر از راههای تنبیه غیر بدنی ، یا شبه تنبیه محدودکردن فرد در رفت و آمدها و انجام بازیها و تفریحات است که معمولا محدودیتها باعثمی شود افراد پر خاشگر و بی نظم به موجودی بی آزار تبدیل شدند که زندان و سلولانفرادی از مصداقهای آن برای مجرمین سابقه دار است چون تنهایی برای انسان مدنیالطبع شدید ترین نوع مجازات به شمار می رود . مثلا اخراج دانش آموز از کلاسو بدتر از آن ، اخراج از مدرسه می تواند تنبیه غیر بدنی یا شبه تنبیه محسوبشود
تشویق و تنبیه ، دو اهرم نظم و انضباط در کلاس و مدرسه استو مطالعات نشان می دهد که عملا تنبیه بدنی مطرود است و از نظر اخلاقی ، نادرست واز نظر فلسفی ، غیر عقلانی است و از نظر تربیتی ، اثرات آنی و کوتاه مدت دارد و ازنظر شرعی ، گناه محسوب می شود . لذا باید از تنبیه بدنی دوری جست و بیشتر از تشویق، تقویت منفی و تنبیه غیر بدنی ( شبه تنبیه ) استفاده کرد و معلمان و اولیا به جایتنبیه کردن ، بهتر است عمل تادیبی ( تربیت منفی ) و تعلیمی ( تربیت مثبت ) انجام دهند .
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .