تعلیم و تربیت دینی در سخنان معصومین
یکی از مسئولیتهای والدین در زندگی، پرورشهای روحانی و ایمان کودکان است. در نظر اسلام ادب و تربیت فرزندان از تأمین نیازهای جسمانی آنان ارزندهتر است. امام علی (ع) میفرمود: ما نحل والد ولداً نحلاً افضل من ادب حسن (نوری ، 1408 ، ج 2 ، ص 625). بخشش و تفضل هیچ پدری به فرزندانش بهتر از عطیۀ ادب و تربیت پسندیده نیست. و نیز میفرمود: لامیراث کالادب(محمدی ری شهری ، 1363 ، ص 831). هیچ ارثی برای فرزندان بهتر از ادب و تربیت نیست.
حضرت امام سجاد (ع) نیز در تبیین این وظیفۀ مهم میفرماید:« حق فرزندان به تو این است که بدانی وجود او از تو است و نیک و بدیهای او در این دنیا وابسته به تو است و بدانی که در حکومت پدری و سرپرستی او موأخذ و مسؤولی. موظفی فرزند را به آداب و اخلاق پسندیده پرورش دهی، او را به خداوند بزرگ راهنمایی کنی و در اطاعت و بندگی پروردگار یاریش نمایی، به رفتارخود در تربیت فرزندان توجه کنی، پدری باشی که از مسؤولیت خویش آگاه است و میداند اگر نسبت به فرزند خود نیکی کند، در پیشگاه خداوند اجر و پاداش دارد و اگر دربارهی او بدی کند، مستحق مجازات و کیفر خواهد بود»(مکارم الاخلاق ، 1354 ، ص 232).
از اینرو، لازم است پدران و مادران و نیز معلمان که همان نقش والدین را به نسبت به شاگردان خود دارند، به مسؤلیت شرعی خویش آگاه باشند و در پرورش ایمان و اخلاق فرزندان، کمال جدیت و کوشش را اعمال نمایند. تعلیم و تربیت کودک یکی از مسائل مهم مذهبی و علمی است. دست اندرکاران این مهم باید وظایف خود را در این زمینه بخوبی فرا گیرند و در مقام عمل به کار بندند.
1ـ توجه به دوران پیش از تولد کودک
از نظر اسلام، ریشهها و عوامل مهم و مؤثر در تربیت را، حتی باید از دوران انتخاب همسر تا انعقاد نطفه و بارداری مورد توجه قرار داد، چرا که اعمال و گفتار و روحیات پدر و مادر در دوران پیش از تولد فرزندشان در آیندهی کودکان تأثیر بسزایی دارد.
به این جهت در میان احادیث توصیهها و سفارشهای بسیاری وجود دارد که ما را به دقت و توجه در این مقاطع زمانی حساس هوشیار میسازد، همچنین آداب و سنتهای گوناگونی که اسلام در این زمینه مطرح میکند، گواه این معناست. پس از تولد کودک نیز باید این هوشیاری و آگاهی، استمرار پیدا کند.
عمل به مراسمی چون گفتن اذان و اقامه در گوش او و کام برداشتن با تربت امام حسین (ع) غسل مولود دادن، ختنه کردن، تراشیدن موی سر و هموزن آن از طلا یا نقره صدقه دادن، عقیقه، تسمیه به نامهای نیکو و ... گواه این مهم است.
نخستین شرط تربیت صحیح و پرورش شخصیت کودکان به تعلیم و تربیت دینی نیز بخشی از آن را تشکیل میدهد، این است که آنان را خوب بشناسیم و ارزش این ذخایر و سرمایههای بزرگ انسانی را از نظر دور نداریم. اسلام نیز بخش عمدهای از رهنمودهای خود را به این مهم اختصاص داده است که ظرایف مطروح شده در آنها به یقین میتوانند چاره ساز بسیاری از مشکلات در این وادی باشد.
2ـ سه مرحلۀ رشد در متون اسلامی
پیامبر خدا (ص) فرمود: الولد سید سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین(مکارم الاخلاق، ص 115، به نقل از همان منبع). کودک هفت سال آقا و سرور است و هفت سال زیر دست و فرمانبردار و هفت سال وزیر و مشاور (پدر و مادر) است.
در هفت سال اول باید آزاد باشد که بازی کند، باید عواطف و احساسلات صحیح او را رشد داد و با رفتار خوب و گفتار پسندیده او را پرورش داد و بدون توقع اطاعت از او، سعی کرد که با عمل و گفتار صحیح از حس تقلیدش بهره جست.
در هفت سال دوم کمکم باید زشت و زیباها را به او فهماند و در تأدیب او کوشش کرد و او را به ارزشها و دوری از زشتیها رهنمون ساخت.
در هفت سال سوم باید با او به منزلۀ مشاور رفتار کرد، دیگر به صورت آمرانهای با او برخورد نشود و وی را چون عضو بزرگ خانواده ملاحظه کرد و مانند سایرین او را در تصمیم گیریها دخالت داد (احدی، جسن ، نبی جمالی ، شکوه السادات ، 1368 ، ص 126).
در روایت دیگری از حضرت علی (ع) آمده است: یرخی الصبی سبعاً و یؤدب سبعاً (حر ، عاملی ، 1389 ، ج 5 ، ص 126). کودک هفت سال آزاد است و هفت سال مورد ادب و توجه و هفت سال دیگر مورد خدمت و یاور است.
از روایات اسلامی استفاده میشود که آغاز تعلیم و تعلم مدرسهای کودک در سن هفتسالگی است و لذا امام صادق(ع) میفرماید: الغلام یلعب سبع سنین و یتعلم سبع سنین و یتعلم الحلال و الرحام سبع سنین. کودک هفت سال بازی میکند و هفت سال خواندن و نوشتن میآموزد و هفت سال (مقررات زندگی و) حلال و حرام را یاد میگیرد. در هفت سال دوم است که کودک آمادگی لازم برای فراگیری معلومات و آداب اسلامی پیدا میکند که باید به این امر همت گمارد، البته تربیت اسلامی از همان طفولیت آغاز میشود و شیوههای خاص خود را میطلبد، اما بخش عمدهی این کار را باید در هفت سال دوم عملی نمود.
در هر حال، روایات متذکر میشوند که چنانچه این تعلیم و تعلم در کودکی صورت گرفت، دوام و قوام مییابد و در غیر این صورت به آموزش در بزرگسالی نمیتوان امید چندانی داشت. همانگونه که بیان شده است: العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر. تعلیم و فراگیری در طفولیت مانند نقشی است بر سنگ که حک کردن آن دشوار است(نوری ، 1408 ، ج 2 ، ص 624).
تعیین این محدودههای سنی به معنای تغییر ناگهانی در کودک نیست، بلکه این تغییرات تدریجی هستند و در آموزش نیز باید این تحول تدریجی مد نظر قرار داده شود تا در هر مرحله به مقتضای آن سنین برنامههای آموزشی تهیه گردد، بخصوص در کودکی ، که این برنامهها باید کودکانه و مورد علاقۀ کودکان باشد، همانگونه که پیامبر اسلام (ص) فرمود: من کان عنده صبی فلیتصاب له. آن کسی که نزد او کودکی است، باید در پرورش وی، کودکانه رفتار نماید.
و نیز میفرماید: رحمت خداوند بر پدری که در راه نیکی و نیکوکاری به فرزند خود کمک کند، به او احسان نماید و چون کودکی رفیق دوران کودکی وی باشد و او را عالم و مؤدب بار آورد. نکتهای که در همۀ این مراحل باید مد نظر قرار داد، این است که محتوای آموزش را باید با مسایل روز و مورد نیاز فراگیران و نیز شرایط محیطی و اجتماعی آنها مرتبط و نزدیک کرد تا جذابیت و کاربرد بیشتری پیدا کند.
همانگونه که حضرت علی (ع) در گفتار 240 خود میفرماید: لاتفسروا اولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم. فرزندان خود را به عادات و آداب خود مجبور نکنید؛ زیرا آنها برای زمانی غیر از زمان شما خلق شدهاند. (ابی الحدید ، 1337 ، ص 55)
فطری بودن توجه به خدا در کودکان
از جمله مهمترین نکاتی که پیرامون آموزش دینی کودکان درروایات آمده است، مسأله فطری بودن توجه به خدا و دین است. رسول اکرم (ص) فرمود: کل مولود یولد علی الفطره حتی یکوان ابواه یهود انه و ینصر انه(امینی ، 1368 ، ص 391). هر نوزادی با فطرت خدایی به دنیا میآید و پرورش مییابد ، مگر این که پدر و مادر او را به سوی یهودیگری یا مسیحیگری بکشانند. و نیز آمده است که موسی (ع) به خدا عرض کرد:« پروردگارا! کدام یک از اعمال نزد تو برتر است؟ خطاب رسید محبت به کودکان، چرا که من فطرت آنها را بر پایۀ اعتقاد به یگانکی خود قرار دادم ...»(صدوق ، 1361 ، ص180، به نقل از میزان الحکمه، ج1، ص 302)
مفاد این قسم از احادیث این است که اساس اولیه پذیرش دین در فطرت تمام کودکان وجود دارد و کودک از همان خردسالی به یک قدرت و نیروی مافوق که میتواند نیازمندیهایش را بر طرف سازد، توجه دارد. از اینرو، پدر و مادر و مربیان او وظیفه دارند که محیط مناسبی را برای او به وجود آورند تا عقایدی که ریشههای آن در فطرتش نهاده شده است، بتدریج ظهور و تکامل یابند.
این آموزش را باید از نخستین سالهای عمر آغاز نمود، به عنوان مثال میتوان کودک را با شعارهای سادۀ اسلامی آشنا کرد. در این زمینه امام صادق (ع) میفرماید: وقتی بچه سه ساله شد، کلمۀ «لا اله الا الله» را یادش بدهید، سپس او را رها کنید تا به سن سه ساله و هفت و ماه و بیست روز برسد، آن گاه «محمد رسول الله» را یادش بدهید، سپس تا سن چهار سالگی او را رها سازید و در سن چهار سالگی صلوات بر محمد را یادش بدهید(محمدی ری شهری ، 1363 ، جلد 1 ، ص 302) .
3ـ سه بعد مهم ایمان
پرورش ایمان و اخلاق پسندیده در دوران کودک، یکی از حقوق فرزندان در آیین اسلام است امام رضا(ع) در تعریف ایمان میفرماید: الایمان عقد بالقلب و لفظ باللسان و عمل بالجوارح. ایمان پیمان قلبی و (درونی) و بیانی بر زبان و عمل با اعضای بدن است. و نیز در حدیثی از رسول خدا (ص) آمده است: الایمان قول مقول و عمل معمول و عرفان العقول(مجلسی ، 1385 ، ج 3، ص281).
ایمان قولی است که گفته میشود وعملی است که انجام میشود و شناختی از سوی عقلهاست. این تعاریف از ایمان نشان میدهد که دستاندرکاران آموزش دینی باید در برنامههای خود به سه بعد اساسی ایمان توجه داشته باشند و از هیج کدام غافل نمانند :
1- نخست، بعد درونی ایمان است که از راه عقل و باور قلبی حاصل میشود که از جمله شامل اعتقاد و ایمان قلبی به اصول دین و محبت پیامبران، پیامبر اسلام و ائمه اطهار (ع) و پیروان آنها میشود.
2- دوم؛ حنبهی گفتاری و لفظی ایمان است که یک مؤمن باید زبان خود را به برخی کلمات و جملات وارد شدهی از سوی شرع بگشاید و ایمان خود را به وسیلۀ آنها اظهار نماید ، مانند شهادتین، قرائت قرآن، نقل احادیث، اذان و اقامه و اذکار نماز و ...
3- سوم؛ بعد عمل به ایمان ، یعنی این که باید خود را به انجام برخی اعمال که شرع تعیین کرده است، موظف نماید. غفلت از هر بعد به معنای نقص ایمان و نرسیدن به مقاصد دینی است. کودکان باید بتدریج به هرسه وظیفه مقید گردند که این مهم از خلال آموزشهای صحیح امکانپذیر میشود. (مجلیس 1385 ، ج 3 ، ص 281)
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .