نظریه تعلیم و تربیت علامه طباطبایی
تربیت از منظر علامه طباطبایی
علامه طباطبایی نظرات دقیق و عمیقی درباره تربیت اخلاقی دارد. ایشان تربیت صالح را دارای دو بال علم نافع و عمل صالح می داند و معتقد است که اول باید به اعمال صالح و اخلاق فاضله عالم شد و بعد به آن ها عمل کرد تا به تدریج تزکیه حاصل شود. یعنی ابتدا باید مطلب فهمیده شود و سپس مطلب فهمیده شده از طریق مداومت بر عمل در نفس مستقر گردد (وجدانی و دیگران، 1392 ، ص177 ).
اهداف تعلیم و تربیت از منظر علامه طباطبایی
هدف های تعلیم و تربیت را از منظر علامه طباطبایی می توان به این شرح طبقه بندی کرد:
الف. هدف غایی
ب. اهداف واسطی
الف) هدفغایی، رسیدن به توحید در مرحله اعتقاد و عمل
علامه طباطبایی هدف غایی تعلیم و تربیت را رسیدن انسان به توحید، در مرحله اعتقاد و عمل می داند. از آنجا که رسالت عمده تعلیم و تربیت اسلامی تأمین و محقق ساختن هدف آفرینش انسان است، رسیدن به توحید و اعتقاد و عمل هدف اساسی و غایی تعلیم و تربیت در اسلام است. نظام تربیتی باید همه تلاش و همت خویش را در رساندن انسان به توحید در مرحله اعتقاد و عمل به کار گیرد و انسان هایی را تربیت نماید که توحید در ظاهر و باطنشان رسوخ کرده باشد و تمامی اعمال و رفتارشان بیانگر عبودیت خداوند متعال باشد (صالحی، یاراحمدی، 1387 ، صص34 - 33 ).
ب) اهداف واسطی
اهداف واسطی تعلیم و تربیت اسلامی را از دیدگاه علامه طباطبایی می توان چند هدف مطرح کرد (صالحی، یاراحمدی، 1387 ، صص37 – 34) که در قالب جدول 2 ارائه می شود.
جدول 2 اهداف واسطی تعلیم و تربیت
|
ردیف |
عنوان هدف |
اهداف |
|
1 |
اعتقادی |
شناخت خدا و ایمان به توحید در همه مراتب آن؛ پرستش خدا و شکرگزاری به درگاه مقدس او؛ ایمان به عدل پروردگار در خلقت و تشریع؛ ایمان به نبوت انبیا و رسالت خاتم آنان، حضرت محمد بن عبدالله (ص) ایمان به وحی و نقش بنیادین آن در میان قوانین؛ ایمان به امامت و ولایت ائمه معصومین (ص) التزام به اطاعت از ولای تفقیه در زمان غیبت حضرت مهدی (عج)؛ ایمان به معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان؛ ایمان به غیب و امدادهای غیبی. |
|
2 |
اخلاقی |
شناخت نفس و توجه به کرامت آن؛ تهذیب نفس از رذایل و عاد تهای ناپسند؛ تزکیه نفس و آراستن آن به فضایل اخلاقی؛ ایجاد روحیه صبر و مقاومت در برابر سخت یها؛ محاسبه و ارزیابی اعمال نیک و بد در زندگی؛ شناخت اهمیت و نقش نظم و انضباط در زندگی؛ تقویت احساس مسئولیت و تعهد در برابر خدا و مردم؛ ایجاد روحیه تولی و تبری. |
|
3 |
نظامی |
حفظ دین و ارزش های الهی در جامعه؛ جلوگیری از فساد و تباهی جامعه انسانی؛ صیانت از ارزش های معنوی و کرامت انسانی؛ رشد و سلامت و نیرومندی بدن و توجه به امور ورزشی در بعد رزمی. |
|
4 |
فرهنگی |
شناخت و پذیرش فرهنگ اسلامی و تلاش برای حفظ و گسترش آن؛ بهر همندی از آداب و رسوم منطبق با فطرت الهی انسان؛ پرورش قدرت تفکر و استنباط و نیروی ابتکار در افراد؛ آشنایی با زبان و معارف قرآن و روایات؛ پرورش ذوق هنری و استعداد زیباشناسی. |
|
5 |
اجتماعی |
تقویت روحیه مشورت و همکاری در حل مسائل اجتماعی؛ پرورش روحیه عدال تخواهی و داوری به حق؛ احترام به افراد و مراعات حقوق دیگران؛ ایجاد روابط محبت آمیز و سازنده با دیگران؛ ایجاد عادت به نظم و ا انضباط و رعایت مقررات اجتماعی در افراد؛ خدمت به مردم و رفع نیازهای آنان. |
ویژگی های یک مربی تعلیم و تربیت از منظر علامه طباطبایی
علامه طباطبایی در جاهای مختلف به فراخور مباحثی که بیان کرده اند، ویژگی های یک مربی تعلیم و تربیت را هم بیان کرده اند که مهمترین آن ها عبارتند از:
1. تزکیه در تدریس
علامه طباطبایی در این مورد می فرماید : از هر امر اعتباری تنها آثارش بروز می کند و آن آثار هم فقط، از آن امر اعتباری به وجود می آید. تربیت نیکو تنها از مربی صالح سر می زند و از تربیت مربی فاسد تنها اثر فاسد مترتب می شود؛ گرچه تظاهر به خیر و صلاح کند و پرده های ضخیم بر روی باطن فاسدش بکشد. علامه در بیان دیگری می گوید : از شرایط تربیت صالح این است که معلم و مربی باید، صفات شایست های را که دانش آموز سفارش می کند، داشته باشد وگرنه تربیت او اثری نخواهد داشت.
2. آماده کردن زمینه
علامه طباطبایی در تفسیر آیه 21 نور می گوید : « مشیت او تنها درباره تزکیه کسی تعلق می گیرد که آمادگی آن را داشته، به زبان آمادگی آن را درخواست کند که جمله خداوند شنوا و داناست، اشاره دارد به درخواست به زبان آمادگی و اینکه او بر این آمادگی داناست. ایشان در بیان دیگری بیان می کند که القای یک نظریه علمی، در هنگام احتیاج و رسیدن هنگام عمل، در دل شاگردی که می خواهد آن را بیاموزد، بهتر ثبت می شود و در قلب می نشیند و زود فراموش نمی شود » .
3. عدم تحمیل در تدریس
علامه طباطبایی با تأکید بر ماهیت استدلالی تدریس، آن را شیوه اسلام معرفی می کنند: « اسلام کسانی را که فکر سالم داشته، استعداد درک نظریه های علمی و استدلال های عقلی و منطقی را دارند، از راه استدلال آزاد تربیت می کند؛ نه اینکه نخست مواد اعتقادی خود را به آنان تحمیل و تلقین نماید و سپس برای دفاع از آن ها دلیل و حجت بتراشند. کتاب و سنت از این گونه استدلال ها پر است. علامه در تدریس نیز بر این سبک عمل می کردند.
4. شناخت فراگیران
شناخت فراگیران و آگاهی از میزان استعداد، قدرت درک، آمادگی و زمینه عملی آنان معلم را در انتخاب روش مناسب در تدریس یاری می کند و موجب می شود با آنان به اندازه توانایی و استعدادشان رفتار نماید و از طرح مطالبی که دانش آموزان قادر به درک و فهم آن نیستند، اجتناب کند.
علامه طباطبایی در این باره می گوید : پیامبران الهی پیوسته، خود را یکی از افراد مردم به حساب می آوردند و با هر طبق های، به میزان استعداد و فهمشان رفتار می کردند؛ این حقیقت از گفت وگوهایی که به حکایت قرآن، با مردم داشته اند، به خوبی استفاده می شود.
علاوه بر ویژگی های اجتماعی و شخصی دانش آموزان، باید ویژگی های روانی آنان نیز برای معلم روشن باشد. معلم باید از رشد و جنبه های مختلف آن، نیز از ویژگی های مراحل آن، در سنین مختلف، شناخت کافی داشته باشد تا بتواند مطابق مقتضیات سنی و با توجه به نیازهای ویژه مراحل مشخص با دانش آموزان رفتار نماید و مطالب درسی را مطابق رشد آنها عرضه کند. علامه طباطبایی در این مورد می گوید : « مراتب سن آدمی و ویژگی های قوا و اوضاع خلقتش، هر یک منشأ احکام و آثار مخصوصی است که نمی توانیم یکی از آن آثار را در غیر آن سن و سال، از کسی توقع داشته باشیم (صالحی، یاراحمدی، 1387 ، صص47 - 44 ).
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .