فروید معتقد است که ارضاء یا محرومیت بیش از حد در هر یک از مراحل رشد روانی جنسی و یا به عبارت  دیگر تثبیت در هر یک از این مراحل در عزت نفس فرد تأثیر دارد مثلاً : محرومیت بیش از حد در مرحله ي دهانی سبب میشود که فرد در آینده عزت نفس پایین داشته باشد یعنی فرد در انجام کارها نمیداند که آنرا انجام دهد یا نه و یا نمیداند که آیا میتواند از عهده ي آن کار بر بیاید یا خیر.  

از طرفی ارضاء دهانی بیش از حد باعث ایجاد عزت نفس کاذب و غیر واقعی در فرد میشود. چنین افرادي داراي عقده ي خود بزرگ بینی می باشند یعنی یک نظر عالی نسبت به خود دارند و خود را بیش از حد بزرگ جلوه میدهند (اشتیاقی 1386)

فروید  معتقد  است  رفتار ،روان  یا  شخصیت  انسان همیشه  محصول  ارتباط  متقابل تعاملی و تعارضی  نهاد ،خود و فراخود می باشد. فراخود  نمودار ارزش های  دیرین و کمال مطلوب اجتماع است ، فراخود به سوی  کمال می گراید ونه به سوی لذت وخوشی ،به تشخیص درست از نادرست و مطابقت  با  موازین  و اصول  اخلاقی  که در اجتماع مورد قبول هستند توجهش معطوف است.

بنابراین هرگاه فرد متوجه عمل خیر شود و به آن عمل کند احساس غرور، رضایتمندی ولذت معنوی به او دست می دهد وچنانچه به سوی بدی گراید وبه آن عمل کند احساس حقارت وخفت به او دست داده وخود را مستوجب ملامت و سرزنش می نماید.
فروید همچنین اعتقاد داشت که  ارضاء  یا  محرومیت  بیش از حد در هر یک از مراحل رشد روانی جنسی ویا به عبارت دیگر تثبیت در هریک از این مراحل در عزت نفس فرد تاثیر دارد مثلا محرومیت  بیش از حد  در مرحله دهانی رشد روانی-جنسی سبب می شود که فرد درآینده عزت نفس پایین داشته باشد چنین فردی به دیگران وابسته بوده وبه توانایی خوداطمینان ندارد.

از طرف دیگر ارضای دهانی بیش از حد باعث ایجاد عزت نفس کاذب و غیر واقعی در این افراد می شود ،چنین افرادی دچار عقده خود بزرگ بینی می باشند ،یعنی یک نظرعالی نسبت به خود داشته و خود را بیش از حد بزرگ جلوه می دهند .بنابراین در نظر فروید انسان متعارف کسی است که مراحل رشد روانی-جنسی را با موفقیت گذرانده باشد ودر هیچ یک از مراحل بیش از حد تثبیت نشده باشد.

اسکیزوفرنی

فروید معتقد بود بروز نقص در ایگو در ایجاد علایم اسکیزوفرنی نقش دارد. از بین رفتن انسجام ایگو در اسکیزوفرنی در واقع بازگشت به زمانی است که ایگومنور شکل نگرفته با تازه دارد شکل می گیرد. از آنجا که ایگو بر تفسیر واقعیت و کنترل سائق های درونی مانند امیال جنسی و پرخاشگری تأثیر می گذارد، این اعمال ایگو نیز مختل می شود. به این ترتیب، تعارض درون روانی که محصول تنميتهای زودرس است و نقص ایگو که ممکن است از روابط ابژهای ضعیف در کودکی هم ناشی شده باشد مرتبا به علایم روانپریشی دامن می زند.