اين نظريه دو عاملي هيجان نفوذ زيادي داشته است . بر طبق نظر شاختر ، تجربه هيجان وابسته به ارتباط و پيوستگي دو عامل مي باشد: اداراك بر انگيختگي فيزيولوژيكي محيطي و بر چسبي كه به آن برانگيختگي زده ميشود . تجربه برانگيختگي فيزيولوژيكي هيجان ، همچون دل پيچه يا تند شدن ضربان قلب ، حالت هاي نسبتا”  غير اختصاصي هستند زيرا منجر به حالتهاي عاطفي متمايز نمي شوند. ويژه شدن عاطفي از طريق ارزيابي  شناختي منبع برانگيختگي صورت مي گيرد.

در بيشتر مواد برانگيختگي به صورت خودكار به محرك يا موقعيتي  كه آنرا بر مي انگيزد ، نست داده مي شود؛ احتمالا” بدين خاطر كه بين محرك و واكنش يك نوع مجاوري و پيوستگي زماني وجود دارد. اين واقعيت كه ما در حافظه داراز مدت خود پاسخ هاي عاطفي متناسب را ذخيره  كرده اين ، باعث مي شود كه بر چسب متناسب را نيز به طور خودكار به كار بريم . بنابراين وقتي كه يك سگ بزرك به ما حمله مي كند، ترس را تجربه مي كنيم ، اما زماني كه در مي يابيم در غياب ما خانه مان مورد دستبرد قرار گرفته ، عاطفه خشم را تجربه مي نمائيم (همان).

به مورد ويژه اي كه درآن اشخاص برانگيختگي فيزيولوژيك را تجربه مي كنند ولي هيچگونه علتي را براي آن نمي يابند، توجه قابل ملاحظه اي معطوف شده است . شاختر پيشنهاد مي كند تجربه برانگيختگي باعث مي وشد كه موجود به جستجوي علت مناسب بپردازد، يك هيجان فقط زماني تجربه ميگردد كه نشانه هاي متناسب با برانگيختگي وجود داشته باشد .

شاختر و سينگر (1962) آزمايش مشهوري را در اين باره به عمل آورند. در اين آزمايش آنها حالت برانگيختگي فيزيولوژيك را از طريق تزريق آدرنالين در يك گروه از آزمودنها ايجاد نمودند . به گروه ديگري از آزمودنيها دارو نما تزريق شد . به عده اي از آزمودنيها يي كه آدرنالين دريافت كرده بودند.  توضيحات مفصلي در مورد احساسات همراهي كننده برانگيختگي داده شد، در حالي كه به عده اب ديگر هيچ نوع اطلاعاتي داده نشد و يا اطلاعات غلط ارائه شد. نهايتا” ، پيش بيني شد كه تجربه هيجان در دو گروهي كه قادر به اسناد احساس برانگيختگي خود تاثير آدرنالين نبودند، قويتر باشد (همان).

در حالت كلي نتايج موافق با پيش بيني هاي شاختر و سينگر بود ، لكن چندين نتيجه غير عادي نيز بدست آمد (همان).

همچنين نظريّه دو عاملي «شاختر - سينگر» بيان مي‌دارد هيجاني كه احساس مي‌كنيم ناشي از تعبير ما از يك حالت بدني برانگيخته شده است. تجربه هيجان به دو عامل بستگي دارد: تحريك‌پذيري خودمختار و تعبير شناختي ما از آن تحريك‌پذيري. «نظریه شناخت هیجانی شاختر _ سینگر» در واقع بر تعامل انگیختگی فیزیولوژیک با ارزشیابی شناختی در تکوین احساس تأکید می ورزد.