رواندرمانی: دیدگاه روان پویایی / روانکاوی
رویکرد روان پویشی، انگیزه ها و تعارض هاي ناهشیار را ریشه رفتار می داند. همچنین تأکید زیادي بر تحلیل تجربه هاي قبلی دارد. نظریه روانکاوي فروید یکی از چشم گیرترین و مهمترین نظریه هاي حوزه شخصیت است. تفکر فروید بر هنر، ادبیات، تصاویر متحرك و کتاب هاي درسی ما تأثیر گذاشته است. کلمات و عباراتی مثل ایگو، ناهشیار، آرزوي مرگ و لغزش هاي کلامی فرویدي در گفتگوهاي روزمره بسیار متداول اند. همچنین تمام درمانهایی که بر گفتگوي شفاهی درمانگر و بیمار استوارند، تا حدودي به روانکاوي مدیون هستند مانند درمان هاي وجودي، شناختی ـ رفتاري و خانواده درمانی.
فنون رواندرمانی روانپویشی
از نظر روانکاو، نشانههاي روانرنجوري علامت تعارض اید، ایگو، سوپر ایگو و مقتضیات واقعیت هستند.ترس شدید، یک صفت شخصیتی نامطلوب و اتکاي افراطی به مکانیسمهاي دفاعی همگی علامت یک مشکل عمیقترند. هدف کلی روانکاوي، حذف دفاع ها و روبرو شدن با ناهشیار است. اصل مشترك تمام فنون روانکاوي، از بین بردن واپسرانیها از طریق تحلیل مجدد تجربه هاي قبلی است. هدف نهایی هم، رهایی از واپسرانی مواد به ناهشیار از طریق بینش پیداکردن میباشد.
سنجش در روانکاوي
روانکاوان سنتی بر استفاده از ابزارهاي سنجش ساختدار اصرار ندارند. البته گاهی اوقات به ویژه براي تشخیص افتراقی از آنها استفاده میکنند. ولی معمولاً روي دادههاي مصاحبه و گاهی اوقات آزمونهاي فرافکن اتکا میکنند. سنجش در روانکاوي، فرایندي جاري و مستمر است که گاهی اوقات چند جلسه طول میکشد. روانکاوان در ابتداي درمان این موارد را مورد سنجش قرار میدهند:
الف ـ داده هاي تاریخچه اي مثل شرح حال خانوادگی و رشدي (براي اخذ اطلاعات درباره تعارضات یا ضربه هاي اولیه)؛
ب ـ وضعیت روانی، میزان استرس، نقاط قوت و ضعف ایگو و ذهنیتهاي روانشناختی (براي سنجش توان عقلانی و هیجانی مراجع در جریان روانکاوي)؛
ج ـ مکانیسم هاي دفاعی، مضمونها و مشکلات دلبستگی در روابط میان فردي (براي شناسایی انتقالها).
اهداف روانکاوي
الف ـ بینش عقلانی و هیجانی مراجع درباره علل اصلی و زیربنایی مشکلاتش؛
ب ـ مداقه یا کشف و بررسی کامل تلویحات بینشها؛
ج ـ تقویت کنترل ایگو بر اید و سوپرایگو.
ممنوعیت هاي درمان روانکاوي:
- سن: افراد بالاي0 4 سال انعطاف ندارند و تغییرات عمده شخصیتی نمیکنند. بهترین گزینههاي درمانی براي روانکاوي، افراد بالغ جوان هستند. کودکان هم چون تداعی آزاد نمیتوانند بکنند براي درمان روانکاوي مناسب نیستند.
- هوش: براي درمان روانکاوي، بیمار باید حداقل از هوش متوسطی برخوردار باشد.
- موقعیت زندگی: اگرموقعیت زندگی بیمار قابل تعدیل نباشد ممکن است روانکاوي آن را بدتر سازد. مثلاً فرد محدودیت خارجی دارد و ما برایش هدفسازي و تفسیر میکنیم.
- محدودیت زمانی: براي کسی که وقت کافی ندارد یا حوصله انتظارکشیدن ندارد براي روانکاوي مناسب نیست.
- ماهیت رابطه: از روانکاوي دوستان و بستگان و خانواده و... خودداري کنیم. چون باعث تداخل ارتباطات بیرونی و درمانی می شود.
بیماران اسکیزوفرنیک، مانیک ـ دپرسیو و شخصیتهاي اسکیزوئید و مرزي موردهاي مناسبی براي روانکاوي کلاسیک نیستند. چون نمیتوانند به واقعیت برگردند. عقبماندههاي ذهنی نیز گزینههاي مناسبی براي روانکاوي نیستند.
انتقادهاي وارد به روانکاوي:
- علمی نیست و اعتبار و پایایی کمی دارد.
- کارایی متوسط دارد و البته تحقیقات متناقض است.
- پرهزینه و طولانی است. 3 تا 5 سال طول میکشد.
- آماده کردن متخصصان روانکاو نیز طولانی و پرهزینه است.
- فقط اقشار تحصیل کرده میتوانند الزامات درمان بخش آن را بپذیرند.(فقرا، تحصیل نکردهها، اقلیتها، سالمندان و افراد داراي اختلالات شدید امکان روانکاوي شدن ندارند).
جهت گیري رویکردهاي جدید روانکاوي
کارل یونگ تأکید بیشتري بر رؤیاها و فرایندهاي نمادین داشت. اُتو رنک اهمیت زیادي براي ضربه تولد قائل بود. آدلر و نوفرویدگرایان بر اهمیت فرهنگ، یادگیري و روابط اجتماعی به جاي نیروهاي غریزي تأکید میکردند. در نظریههاي نوفرویدگرایان، علت نشانههاي روانرنجورانه، در افزایش تمایلات جنسی یا پرخاشگرانه جستجو نمیشد بلکه این نشانهها محصول احساس تنهایی یا ناامنی درایفاي نقش بزرگسالان در نظر گرفته میشدند. درمانگران نوفرویدي علاوه بر تداعی آزاد و رؤیاها از دارو و هیپنوتیزم نیز استفاده میکنند.
به طور کلی میتوان جهت گیري رویکردهاي جدید روانکاوي را در محورهاي زیر خلاصه کرد:
1 .تأکید بر اهمیت بیشتر عوامل تعیین کنندة فرهنگی رفتار؛
2 .توجه بیشتر به وضع کنونی بیمار و به ویژه اطرافیان نزدیک به وي تا توجه به بحرانهاي دوران کودکی؛
3 .توجه بیشتر به کیفیت روابط درمانی و چگونگی ادراك بیمار از آن؛
4 .تأکید کمتر بر نیازها و انحرافات جنسی و ارزش بیشتر قائلشدن براي نیازهاي عاطفی مثل خشم و عشق و... ؛
5 .توجه بیشتر بر کنشهاي ایگو در حل مسایل زندگی؛
6 .کاهش تعداد جلسات درمانی؛
7 .مشورت و گفتگو با همسر و در بعضی موارد تمام اعضاي خانواده به جاي درمان بیمار به صورت فردي.
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .