آموزش مهارت هاي زندگي در سال 1979 و با اقدامات دكتر گيلبرت بوترين آغاز شد، وی در این سال یک مجموعه آموزش مهارتهای زندگی برای دانش آموزان کلاس هفتم تا نهم تدوین نمود که با استقبال فراوان متخصصان بهداشت روان مواجه گردید. این برنامه آموزشی به نوجوانان یاد می داد که چگونه با استفاده از مهارتهای رفتار جرات مندانه ، تصميم گيری و تفکر نقاد در مقابل وسوسه یا پيشنهاد سوء مصرف مواد از سوی همسالان مقاومت کنند. هدف بوتوین طراحی یک برنامه واحد پيشگيری اوليه بود .

مطالعات بعدی نشان داده آموزش مهارتهای زندگی در صورتی به نتایج مورد نظر ختم می شود که همه مهارتها به فرد آموخته شود. پژوهشها حاکی از آن بودند که این برنامه در پيشگيری اوليه چندین نوع مواد مخدر از جمله سيگار موفق بوده است. مرور مطالعات انجام شده نشان می دهد که برنامه های پيشگيری مبتنی بر آموزش مهارت های زندگی، بسيار مؤثرتر از گرایش های سنتی است.

مثلاً پری و کلدر (١٩٩٢ (دریافتند که گرایش های جامع در پيشگيری از سوءمصرف مواد ( شامل آموزش مهارت های زندگی برای ارتقای توانایی های اجتماعی ) در به تعویق انداختن شروع مصرف الکل و ماری جوانا بسيار مؤثرتر از گرایش های مبتنی بر ارائه دانش و اطلاعات و گرایش های مبتنی بر رهبری همسالان بوده اند . در پژوهشی که اثر آموزش مهارت های زندگی را در زمينه خود آگاهی بررسی نمود، نشان داد به دنبال این آموزش دانش آموزان صداقت بيشتر، نوع دوستی بيشتر و پرخاشگری کمتری نشان می دهند .

برنامه بهداشت روان در مدارس در ایران در سال ١٣٧٨ توسط دکتر بينا و همکاران در منطقه دماوند برروي ٢٨٠ نفر دانش آموز پسر و دختر مقاطع راهنمایی در دو سطح دانش آموزان و معلمين انجام شد که مهمترین بخش آن آموزش مهارتهای زندگی به دانش آموزان بود، پرسشنامه های قبل و بعد از مداخله نشانگر افزایش آگاهی دانش آموزان و معلمان نسبت به مقوله بهداشت روان و تغيير نگرش آنها به مسئله بهداشت روان و بهبود نمرات سلامت روان بود. در سطح استان نيز فعاليت ها از سال تحصيلی ٨۵-٨۴ آغاز گردید و ٢ %دانش آموزان آموزش دیدند در واقع این ميزان در مقایسه با نياز موجود ناچيز بود .

در سال 1993 سازمان جهاني بهداشت با هماهنگي يونيسف برنامه آموزش مهارت هاي زندگي را به عنوان يك طرح جامع پيشگيري اوليه و ارتقاي سطح بهداشت رواني كودكان و نوجوانان معرفي نمود.

فراگیری مهارتهای زندگی اگربا تغییرنگرش وتغییر رفتار همراه باشدباعث کاهش آسیبهای اجتماعی وبدنبال آن ارتقاء سلامت روان فراگیران (جامعه )می شود.

ارتقاء مهارتهاي ارتباطي بين فردي و جمعي ،مهارت حل مسئله ،پيشگيري ازخشم و كنترل استرس از اولویت های برنامه مهارتهای زندگی است.

هدف از آموزش مهارتهای زندگی ارتقاِء سازگاری فرد ابتدا با خودش سپس با دیگران و محیطی است كه در آن زندگی می كند. این مهارتها به ما می آموزدكه در طول زندگی به ویژه در موقعیت های پر خطر چگونه عاقلانه و صحیح رفتار كنیم . 

هدف از آموزش مهارتهای زندگی ارتقاِء سازگاری فرد ابتدا با خودش سپس با دیگران و محیطی است كه در آن زندگی می كند. این مهارتها به ما می آموزدكه در طول زندگی به ویژه در موقعیت های پر خطر چگونه
عاقلانه و صحیح رفتار كنیم .
●اهداف مهارتهای زندگی
●بخشی از اهداف مهارتهای زندگی عبارت است از:
▪تقویت اعتماد به نفس
▪تقویت روحیه ی مشاركت وهمكاری
▪رشد و تقویت عواطف انسانی
▪ایجاد روحیه ی مقاومت در برابر تبلیغات مسموم
▪كمك به شناسایی وبیان احساسا ت
▪تامین سلامتمهارتهای ارتباطی
▪ساختن یك شهروند متعادل ومقبول اجتماع
▪تقویت روحیه ی همزیستی مسالمت آمیز
▪ارتقاء سازگاری فرد باخودش با دیگران و محیط زندگیش

مبنای مهارتهای زندگی، شكل گیری ارتباط سالم در چارچوب اجتماعی و كسب حداكثر تأثیرگذاری در روابط است. مهارتهای زندگی از چنان اهمیتی برخوردار است كه سازمان جهانی بهداشت در سال ۱۹۹۳ برنامه ای را تحت عنوان آموزش مهارتهای زندگی تدوین كرد كه هدف آن افزایش توانایی های روانی - اجتماعی در كودكان بود.
اجرای این برنامه ها به چند دلیل مهم، صورت می گیرد. مهم ترین دلیل آن است كه مرور پژوهشهای انجام شده در حوزه روانی - اجتماعی و دلایل بروز آسیب هایی همچون سوء مصرف مواد، الكل، بی بند و باری های جنسی، خودكشی، بی اشتهایی روانی، پرخوری عصبی، اقدام به رفتارهای مخاطره آمیز، ضعف عملكرد شناختی و... نشان داد كه چنین آسیب هایی به طور معنادار با مهارتهای زندگی ارتباط مستقیم دارند. بنابراین اگر بخواهیم در برنامه ای از آسیب های اجتماعی پیشگیری كنیم، نمی توانیم برنامه موفقی داشته باشیم، مگر آنكه مهارتهای زندگی كانون این اقدامات باشد.
مهارتهای زندگی توانایی های روانی - اجتماعی افراد را كه همان قابلیت فرد در مقابله مؤثر و كنار آمدن با تعارض ها است، افزایش می دهد و موجب برقراری تعامل سالم و سازنده با محیط اطراف فرد می شود.
با یك نگاه ساده، مهارتهای زندگی می توانند توانایی امرار معاش درست فرد در زندگی تلقی شود. نگاه دیگر، می تواند در قالب نكات بهداشتی عنوان شود و توانایی فرد در مراقبت از سلامت خود و سرانجام اگر دیدگاه گسترده تری را اختیار كنیم، داشتن مهارتهای زندگی، فرد را آماده می كند تا در موقعیتهای مخاطره انگیز كه باید تصمیم های مهم بگیرد، از عهده یك تصمیم گیری خوب برآید. به طور مثال اگر فرد در جمعی در مقابل فشار گروهی قرار گرفت، بتواند به راحتی «نه» بگوید یا اگر در مقابل درخواست یا فشار برای انجام رفتاری خارج از چارچوب متعارف زندگی بود، توانایی رد آن فشار و درخواست را داشته باشد.
مهارتهای اجتماعی از آنجا شروع می شود كه فرد بداند چه توقعی از زندگی دارد و برای برآوردن این توقع، چه امكاناتی دارد و خود را مجاز به استفاده از چه روشهایی می داند. یعنی كه اگر سطح توقع او فراتر از سطح امكاناتش باشد، آیا به خود اجازه استفاده از شیوه های نامعقول برای جبران كاستی های خود را می دهد یا نه.
در مرحله بعد، فرد باید چند توانایی را در خود پرورش دهد، از جمله توانایی اتخاذ بهترین تصمیم در هر موقعیت، حل مسأله، تفكر خلاق، تفكر نقادانه، توانایی برقراری رابطه مؤثر، رابطه بین فردی سازگارانه و جذابیت متقابل، شناخت خود، همدلی، ابراز هیجان به طور صحیح و كنار آمدن با استرس هایی كه در چارچوب اجتماعی به فرد وارد می شود.
در هر حال اگر برنامه های آموزش مهارتهای زندگی در چارچوب مناسب و بافت مؤثر اجرا شود، می تواند هم در نگرش سطوح مختلف جامعه تحول ایجاد كند و هم دانش عمومی را بالا ببرد و میزان سازگاری اجتماعی را افزایش دهد.