دلبستگی در لغت به حالت و کیفیت دل بستن محبت و علاقه و عشق گفته می شود. دلبسته یعنی عاشق دلباخته و دارای تعلق خاطر به کسی یا چیزی و همچنین به معنی علاقه مند شدن به کسی یا چیزی و محبت یافتن نسبت به کسی یا چیزی است (معین، 1375)

دلبستگی به طور کلی به پیوند عاطفی بین مردم اشاره دارد و مفهوم ذهنی آن این است که چنین پیوندی با وتبستگی همراه بوده و مردم برای ارضاء عاطفی به هم تکیه می کنند .

در روانشناسی تحولی پیوندهای عاطفی که بین نوزاد و مادر یا یک شخص بالغ دیگر پدید می آید دلبستگی گفته می شود . این دلبستگی به گونه ای است که :

1-    کودک موقع ناراحتی به مادر یا فرد مورد نظر پناه می برد.

2-    از او نمی ترسد به ویژه در مرحله ای که وجود بیگانه ها اضطراب انگیز است. در واقع بین تکیه گاه و سایر افراد تمیز قائل می شود.

3-    موقع جدایی از او اضطراب نشان می دهد.

شیر خواران برای ایجاد این پیوند تمایل نشان می دهند. پس تمایل کودک به برقراری نوعی رابطه نزدیک با افرادی معین و احساس امنیت بیشتر در حضور این افراد دلبستگی نامیده می شود (اتکینسون و همکاران، 1379)

نوزاد انسان به هنگام تولد آمادگی بروز رفتارهایی را دارد که نه نتیجه یادگیری قبلی است و نه بر اساس کاهش سائق می باشد بالبی ( 1969) بیان می دارد که نوازد انسان رفتارهای سر می طزند که باعث می شود که دیگران از او مراقبت کنند و در کنارش بمانند. این رفتارها شامل گریستن و خندیدن و نیز رفتن به طرف کسی می باشد.

از نظر تکاملی این الگو از لحاظ انطباق پذیری ارزش دارند زیرا همین رفتارها باعث می شود که از کودکان مراقبت لازم به عمل آید تا زنده بمانند. این رفتارها بیشتر بین مادر و کودک اتفاق می افتد به نظر بالبی نتیجه عمده کنش متقابل بین مادر و کودک به وجود آمدن نوعی حالت عاطفی بین فرزند و مادر است که دلبستگی نامیده می شود( ماسن و همکاران، 1375)