نظريه بازپیدایی (Recapitulation Theory) رهيافتى در مقابل نظريات پيش‌تمرينى و آماده‌سازى براى زندگى است و به‌ نام نظريهٔ ”تکرار تاريخ“ و يا بازپيدائي شناخته مى‌شود.

در اين ديدگاه اعتقاد بر اين است که توجيه بازى بر اساس فعاليت‌هاى زندگى آينده چندان صحيح به‌نظر نمى‌رسد بلکه بازى در ارتباط با اعمال گذشتهٔ انسان قابل بررسى است. به قولی دیگر هال معتقد است كودك به بازي مي پردازد تا محتوي و صحنه هايي را كه اجدادشان ايجاد كرده بودند تجديد كنند. ، يعني كودكان ويژگي بازي را به ارث مي برند.                   

در اين نظريه اعتقاد بر اين است که انسان به‌طور طبيعى و از طريق وراثت مهارت‌هائى دارد که در زمان حال چندان مناسب زندگى او نيستند لذا بايد به نحوى اين مهارت‌هاى غيرضرورى را از خود دور کند، بهترين راه براى دور کردن آنها، بازى مى‌باشد بر اساس اين نظريه کودک براى رسيدن به مرحلهٔ رشد درست همان مراحلى را طى مى‌کند که بشر بدوى در جهت تبديل شدن به انسان متمدّن طى نموده است.

استانلى هال (Stanley Hall) واضع اين نظريه مى‌گويد بازى تمرين آن فعاليت‌هاى غريزى است که براى اجداد ما مهم بوده است به‌نظر وى ارزش بازى در آن است که مفرّى براى تخليهٔ غرايز ابتدائى ما فراهم مى‌آورد که درر صورت تخليه نشدن، در جامعهٔ معاصر مشکلاتى فراهم مى‌آورد مثل غريزهٔ پرخاشگرى که در بازى‌هاى نوع جنگى و ... تخليه مى‌شود.

استانلي هال هم مي گويد بازي فعاليتي است عزيزي كه پيشينه ي آدمي را بازگو مي كند كه اين فعاليت ها آزاد و با اراده است.

هال اعتقاد دارد كه كودكان بازي مي كنند تا صحنه ها و محتويات موقعيت ها و فعاليت هاي نياكان خويش را بر حسب نياز زندگي آن ها توليد شده است تجديد كنند و از آنجا كه كودكي براي تصفيه اعمالي كه در آدمي در آينده از آن بي نياز مي شود بهترين دوره است اين تجديد فعاليت در آن صورت مي گيرد و در جاي ديگر مي گويد كه بازي فعاليتي است غريزي كه پيشينة آدمي را بازگو و تكرار مي كند نه تمريني براي آينده آدمي.

*انتقاد: امروزه كودكان به جاي تير و كمان و بازي به روش سرخ پوستان زمان استانلي هاي با موشك ، اتومبيل ، هواپيماي كوكي يا مجهز به وسيله كنترل از راه دور و انواع وسايل كا مپيوتري بازي مي كنند. و اين ثابت مي كند كه بازي كودكان براي تجديد رفتار اجدادي نيست.

جی.استنلی هال یکی از بانفوذ ترین روان شناسان اوایل قرن بیستم،عموما بنیان گذار جنبش مطالعه ی کودک محسوب می شود.او با نوشتن کتابی در مورد پیری ،از پزوهش درباره ی عمر خبر داد.هال و شاگرد معروف او گزل با الهام از مطالعات داروین و بر اساس دیدگاه های تکاملی ،نظریه هایی را در مورد کودکی و نوجوانی ساختند.هال و گزل ،رشد را به صورت فرایندی در نظر گرفتند که به صورت ژنتیکی تعیین می شود و مانند یک گل به طور خودکار می شکفد.

از هال و گزل از یک طرف به علت یک بعدی بودن نظریه هایشان انتقاد و از طرف دیگر به خاطر تلاش هایشان برای توصیف تمام جنبه های رشد یاد می شود.آن ها رویکرد هنجاری به مطالعه ی کودک را عرضه کردند.در مطالعات هنجاری،مقیاس های رفتار از تعداد زیادی از افراد به دست می آید.