نظریه هایدر در اسناد
فریتز هایدر ( Fritz Heider ) ، متولد 19 فوریه 1896 در وین پایتخت اتریش، روان شناس اتریشی مکتب گشتالت و بنیان گذار نظریه اسناد است. او در سن 91 سالگی در دوم ژانویه 1988 در خانه اش در لورنس شهری در ایالت کانزاس کشور ایالات متحده آمریکا در گذشت.
در سال 1958 او روانشناسی روابط بین فردی را که اساسا پیشگام زمینه مدرن شناخت اجتماعی است مطرح کرد، در واقع این موضوع در آینده نقطه شروعی برای نظریه اسناد بود. او به تجزیه و تحلیل طیف گسترده ای از چهارچوب مفهومی و فرایند های روانی که بر ادراک اجتماعی انسان تاثیر می گذارد روی آورد.
به دلیل شغل پدر در ابتدا به تحصیل معماری در دانشگاه گراتس روی آورد. اما علاقه اصلی او در آن زمان نقاشی بود، پس از آن در رشته حقوق به تحصیل پرداخت اما در نهایت علاقه مند به روان شناسی و فلسفه شد، او در سن 24 سالگی موفق به دریافت دکترا از دانشگاه گراتس شد. هم زمان به دلیل مطالعه نوآورانه خود از ساختار علی ادراک به برلین و موسسه روان شناسی کهلر ولفگانگ جایی که ورتیمر و کورت لوین حضور داشتند رفت. پس از آن در سال 1927 به دانشگاه هامبورگ جائیکه ویلیام استرن و ارنست کاسیرر رهسپار گشت.
در سال 1930 هایدر فرصتی برای انجام تحقیق در مدرسه کلارک برای ناشنوایان در نورث هامپتون ماساچوست به همراه کالج اسمیت یافت. این موقعیت در کالج اسمیت به دلیل حضور کوفکا کورت یکی از بنیانگذاران مکتب گشتالت در روان شناسی برای او چشم انداز به خصوصی را گشود. در همان زمان در نورت هامپتون با همسرش گریس ازدواج کرد، ثمره اسن ازدواج 50 ساله سه پسر به نام های کارل، جان و استفان بود.
فریتز هایدررا آغازگر رویکرد اسناد در حیطه روانشناسی می دانند. به دنبال هایدر افراد زیادی در بسط و گسترش نظریه اسناد نقش داشته اند که از آن جمله می توان به راتر ، واینر و سلیگمن اشاره کرد.
هایدر در سال 1944 دو مقاله مهم که پیشگام مفهوم درک اجتماعی و انتساب علمی است منتشر کرد.
پس از آن در سال 1957 در دانشگاه کانزاس استخدام شد جائیکه راجر بارکر یک روان شناس اجتماعی حضور داشت. پس از گذشت مدت کوتاهی او معروف ترین کار خود را که در حوزه روان شناسی اجتماعی که سهم بسزایی در این علم دارد منتشر کرد. سال 1958 هایدر روان شناسی روابط بین فردی با همکاری بئاتریس رایت و حمایت بنیاد فورد منتشر کرد.
روانشناسی روابط بین فردی اساسا پیشگام زمینه مدرن شناخت اجتماعی است. این رویکرد و کتاب نوشته شده توسط او تا قرن بیست و یکم تاثیری شگرف بر درک اجتماعی از روان شناسی گذاشت. ذکر مستقیم 13000 بار در تحقیقات و پژوهش ها از هایدر و روان شناسی بین فردی و ایجاد روش تعادل شناختی در روان شناسی اجتماعی نشان دهنده ی دیدگاه عمیق او نسبت به انسان است.
او استدلال کرد که درک اجتماعی مانند ادراک اجسام فیزیکی و سازمان موجود در دستگاه ادراک است. و این ابزار به دلیل داشتن خطا گاهی منجر به خطا می شود، مانند توهم نوری، این مورد مانند خطا در اجتماع است مانند کم بها شمردن نقش عوامل اجتماعی و غلو در اثر شخصیت و نگرش بر رفتار . او در ادامه به مسئله برداشت افراد برای دست یابی به تعادل روانی می پردازد او این چنین می گوید :
برای درک یک فرد نسبت به صفات مثبت و منفی نیاز به یک دیدگاه پیچیده تر از یک تمایز شخصی به عنوان نماینده کامل او هستیم.
نظریه اسناد روانشناسی ساده هایدر
قدیمی ترین فرمولبندی نظریه اسناد در کارهای فریتس هایدر (۱۹۵۸) مشاهده می شود. به نظر او بیشتر مردم روانشاسان تازه کاری هستند که می کوشند رفتار دیگران را بفهمند تا دنیا را قابل پیش بینی تر کنند.
طبق گفته هایدر،بیشتر مردم در این مورد یکی از سه تبیین زیر را به کار می گیرند:
الف: آنها ممکن است فرض کنند که رفتار شخص دیگر معلول عوامل موقعیتی نظیر عوامل اقتصادی یا فشارهای اجتماعی است (اسناد موقعیتی)
ب: آنها ممکن است تصور کنند که آن رفتار غیرعمدی و اتفاقی بوده و احتمالا در آینده روی نخواهد داد (اسناد موقعیتی)
ج: تبیین سوم این است که شخص با این رفتار یکی از صفات شخصی خود را بروز داده است (اسناد شخصی).
هایدر معتقد است که اسنادهای شخصی وقتی بیشتر آشکار می شوند که محیط امکان یک رشته رفتارهای متنوع و ممکن را فراهم کند. وقتی درباره یک شخص یک اسناد شخصی استنباط شد، از این اسناد برای پیش بینی رفتار او می توان استفاده کرد.
از جمله مهمترین نظریههای اسناد عبارت است از نظریه "روانشناسی ساده" در اسناد هایدر که طبق این نظریه، مردم سعی میکنند رفتار دیگران را مانند روانشناسان درک کنند و بر این اساس رفتارهای آنها را یا نتیجه عوامل موقعیتی فرض میکنند (اسناد موقعیتی) و یا آنها را به عوامل درونی و شخصیتی آنها نسبت میدهند (اسناد شخصی).
قدیمیترین فرمولبندی نظریه اسناد را میتوان در کارهای فریتس هایدر که به عنوان پدر اسناد از او نام برده میشود مشاهده کرد. هایدر در سال 19588 کتاب "روانشناسی روابط میانفردی" را منتشر کرد و نخستین گام را در پاسخ به این سوال که مردم برای درک علل رفتار خود و دیگران چه تبیینهایی به کار میبرند، برداشت.
از نظر هایدر همه مردم در زندگی روزمره مانند دانشمندان عمل میکنند و برای درک افراد پیرامون خود یا به عبارت دیگر محیط اجتماعی خویش از همان اصول علی و منطقی استفاده میکنند که دانشمندان برای فهم دنیای فیزیکی به کار میگیرند. افراد رفتارهای دیگران را مشاهده، تحلیل و تبیین میکنند. این تبیینها اسناد نامیده میشوند.
در این نظریه به طور خاص رابطه و تعامل بین رفتار و شناخت مورد بررسی قرار می گیرد، نظریه اسنادی رویکردی شناختی است که روند ادراک علیت رفتار را بررسی می کند. به همین علت مفاهیم آن بیشتر در زمینه ادراک فرد و رفتار متقابل اجتماعی است که در چهار چوب روان شناسی اجتماعی کاربرد فراوان دارد .
اسناد فرآیندی که از طریق آن رفتار مردم را تبیین می کنیم. این نظریه با قواعدی سروکار دارد که با استفاده از آن ها علل رفتار استنتاج می گردد. اسناد ها نظر افراد در خصوص علت رفتار های است که از افراد دیگر سر می زند.
هایدر (1953) اسناد را تلاش برای فهمیدن چرایی یك رفتار و نشانگر دلایل ادراكی از رویدادها و نتایجی كه برای فرد به دنبال دارد و روشهایی كه اشخاص برای قضاوت، تبیین و تفسیر علّی در مورد علت وقوع رفتار بیان میكنند، توصیف مینماید. (بل- گردلر، 1986) در نظریهی اسناد، علتهای ادراكی افراد، به دو دسته تقسیم میشوند؛ افراد با هستهی كنترل بیرونی و افراد با هستهی كنترل درونی. افراد با هسته كنترل بیرونی معتقدند علت پیامدهای رفتاری آنان وابسته به بخت و اقبال و یا مراجع قدرت است.
یعنی با گذشت زمان و طی تجارب خود به این نتیجه میرسند كه بین رفتار آنها و تقویتهای دریافت شده وابستگی چندانی وجود ندارد. بنابراین دریافت و یا عدم دریافت تقویتها را مستقل از نحوه رفتار خود و وابسته به شرایط و عوامل دیگری كه به طور عمده خارج از حیطه تسلط شخصی و غیرقابل كنترل هستند میدانند. (حسین چاری، 1375). افراد با هسته كنترل درونی علت ادراك شده را وابسته به خودشان میدانند و معتقدند عواملی نظیر شانس، مراجع قدرت و سرنوشت رفتار آنها را در اختیار ندارند . مفهوم هستهی كنترل، نخستین بار توسط راتر (1966)، در نظریهی یادگیری اجتماعی، مطرح شد.
در این تئوری، او تقویت را به عنوان تعیینكنندهی رفتار و ادراك فرد از منابع تقویتكننده را، به عنوان یكی از عناصر مهم وقوع یا عدم وقوع رفتار در آینده قلمداد نمود. (راتر، 1966 به نقل از خیرولیسی ، 1999،ترجمه جاودان ،1383).
اسناد درونی ، شخصی یا گرایشی : نسبت دادن رفتار شخص به گرایش درونی وی مانند انگیزه ها، نگرش ها و ...
اسناد بیرونی یا موقعیتی : نسبت دادن رفتار به عوامل موقعیتی و محیطی مانند پول، تهدید و ...
طبق نظر هایدر رفتار افراد چنان برای ما قانع کننده و جذاب می نماید که ارش صوری آن را به حساب آورده و اوضاع و احوالی که آن را ایجاد کرده دقت نمی کنیم و شتاب زده به نتیجه گیری درباره گرایش شخص می پردازیم. د واقع این گفته هایدر بزرگترین خطای اسنادی که خطای بنیادی اسناد نامیده می شود را تبیین می کند. یعنی در یک موقعیت اجتماعی ما در تفسیر دیگران رویکرد اسناد درونی داشته و رفتار و اعمال شخص را به گرایشات درونی وی نسبت می دهیم در حالیکه به اسناد موقعیتی و بیرونی توجه ای نمی کنیم.
افراد در کار اسناد دادن از قوانینی پیروی می کنند :
قاعده همایندی : رفتار به متغیری نسبت داده می شود که با آن همایند است و این امر به کمک ملاک های برجستگی ، همخوانی و همسرلیی صورت می گیرد.
قاعده ی حذف : در صورت وجود دلایل موجه دیگر، ما معمولا نقش دلیل معینی را نادیده می گیریم با این حال، ما این قواعد را به صورت ناقص به کار می بریم. به ویژه اینکه معمولا به گرایشی وزن بیشتر و به عوامل موقعیتی وزن کمتری می دهیم. این سو گیری همان خطای بنیادی اسناد است.
هایدر برای توصیف چگونگی استفاده از علیت در اسنادهای روزمره، از منطق استفاده میکند. اگرچه برای رویدادهای مختلف تبیینهای فراوانی وجود دارد اما میتوان آنها را به دو دسته اساسی تقسیم کرد:
1- اسناد شخصی یا درونی
2- اسناد موقعیتی یا بیرونی.
ما در پیشبینی رفتار دیگران ابتدا میکوشیم میان تاثیرات محیطی و تاثیرات درونی تمایز بگذاریم. طبق گفته هایدر، بیشتر مردم برای درک رفتار دیگران یکی از تبیینهای زیر را به کار میگیرند:
الف. آنها ممکن است فرض کنند که رفتار شخص دیگر، معلول عوامل موقعیتی نظیر عوامل اقتصادی یا فشار اجتماعی است(اسناد موقعیتی).
ب. آنها ممکن است تصور کنند که آن رفتار غیرعمدی و اتفاقی بوده و احتمالا در آینده روی نخواهد داد(اسناد موقعیتی).
ج. تبیین سوم این است که شخص با این رفتار یکی از صفات شخصی خود را بروز داده است.(اسناد شخصی).
هایدر معتقد است که اسنادهای شخصی وقتی بیشتر آشکار میشوند که محیط امکان یک رشته رفتارهای متنوع و ممکن را فراهم کند. وقتی درباره یک شخص یک اسناد شخصی استنباط شد، از این اسناد برای پیشبینی رفتار او میتوان استفاده کرد. از نظر هایدر نیروهای محیطی و درونی، با هم رابطهای افزایشی یا کاهشی دارند؛ آنها ممکن است مکمل، کاهشدهنده یا حذفکننده یکدیگر باشند.
اسناد درونی یا شخصی نیز به دو مولفه تقسیم میشود: "توانایی" فرد برای انجام دادن یک عمل و "کوششی" که صرف آن میشود. این دو مولفه رابطهای قوی با هم دارند. چنانچه هر یک از این دو مولفه نباشند، حاصل تاثیرات مشترک آنها نیز صفر خواهد بود. توانایی بدون تلاش یا تلاش بدون توانایی، به هیچ عملی منجر نخواهد شد. همچنین اگر دشواری تکلیف بیش از محدوده توانایی باشد انجام دادن عمل، غیرممکن خواهد بود و اگر ناچیز باشد برای اجرای آن توانایی بسیاری لازم نیست. در وضعیتهای نسبتا دشوار دستیابی به اطلاعات مفید درباره توانایی عملکننده، بیش از هر زمان دیگر میسر است.
مبنای دیگر تحلیل هایدر از عمل، ادراک کوشش است که با دو چیز تعیین میشود:
1) قصد عملکننده
2) کوشش وی برای نیل به عمل
عقاید زیربنایی هایدر با دو بیان اسنادی بنیادین در ارتباط است: آیا عمل معلول گرایشهای درونی است یا عوامل بیرونی؟ اگر درونی است، عمدی بوده یا غیرعمدی؟ ما در زندگی روزمره پیوسته با اندک توجهی چنین قضاوتهایی را انجام میدهیم: آیا همکلاسیام که امروز به من بیاعتنایی کرد واقعا به من بیعلاقه شده است؟ یا از یک اختلاف خانوادگی رنج میبرده است؟ و... پاسخهای ما به اینگونه سوالها راهنمای رفتار بعدی ماست و برای رفتار مناسب باید اسناد درستی بدهیم. قابل ذکر است که نظریه هایدر در تبیین این مطلب قاصر است و نمیتوان آن را به طور عملی به وسیله آزمون تجربی بررسی کرد. این نظریه به کمک تفسیر و توضیح سایر نظریهپردازان اسناد توسعه یافته است.
شاید بتوان فریتز هیدر را اولین روان شناسی معرفی کرد که به مسأله اِسناد علّت به رفتار پرداخته است. او مطرح کرد به منظور شرکت موفق در تعاملات اجتماعی، باید بتوانیم محیط اجتماعی خود را به طرز مؤثری فهمیده، پیش بینی و کنترل نماییم. طبق نظر او، ما این کار را با معلول فرض کردن رفتار انجام می دهیم و منابع علّی آن را در فرد یا محیط جست وجو می کنیم.
از نظر هیدر مردم در زندگی روزمره مانند دانشمندان عامی عمل می کنند که برای فهم یکدیگر از همان اصول علّی و منطقی مورد استفاده دانشمندان برای فهم دنیای فیزیکی سود می جویند.
او معتقد بود جست وجوی عوامل علّیِ رفتار از جمله خصوصیات بنیادی و همگانی انسان هاست که از طریق به کار بردن قوانین سرد منطق به آن دست می یابند. خود او نیز برای توصیف چگونگی استفاده از علیت در اِسنادهای روزمره از منطق استفاده می کرد. البته الگوی او در توصیف پدیدارشناسی عمل کنندگان عامی به این دلیل که رفتار آن ها کم تر متأثر از خردگرایی است، الگوی ویژه ای محسوب نمی شود و از همین روست که نظریه پردازان بعدی اِسناد سعی داشتند آن را اصلاح کنند.
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .