نظریه هارولد کلی در اسناد
هارولد کلی (۱۹۶۷) با هایدر در این نکته که مردم در زمینه اسناد همانند دانشمندان عمل می کنند،موافق است ممکن است آنها به مشاهده دیگران در آزمایشگاه دست نزنند، اما مقایسه هایی انجام می دهند و برحسب این مقایسه ها، شبیه نتایج آزمایشگاهی فکر می کنند. طبق نظر کلی مردم اسنادهای خود را بر مبنای اصل تغییر همگام انجام می دهند. این اصل می گوید برای این که چیزی علت یک رفتار باشد باید هروقت آن رفتار روی می دهد، آن چیز حاضر باشد و وقتی رفتار وقوع نمی یابد، آن عامل نیز حضور نداشته باشد.
هارد کلی (H. kelley) نظریه پیچیده ای را مطرح کرد که در آن به طور همزمان سه مجموعه از متغیرها در نظر گرفته می شود. نظریه وی را نظریه سه بعدی یا نظریه مکعبی می نامند.
این سه بعد عبارتند از:
1. هدف یا محرک (متعلَق عمل)؛
2. عمل کنندگانی که آن رفتار را انجام می دهند؛
3. وضعیت یا بافتی که رفتار در آن رخ می دهد.
فرض کنید مجید درباره غذایی که اخیرا در یک مهمانی خورده با اشتیاق صحبت می کند. به طور کلی، سه علّت عمده برای تمجید او وجود دارد: اولی مربوط به خود غذاست؛ شاید غذا واقعا عالی بوده است. دومین علت احتمالی تمجید، چیزی است مربوط به خود شخص؛ مجید واقعا عاشق آن نوع غذا بوده است. و سومین علّت احتمالی مربوط می شود به موقعیت خاصی که وجود داشته است؛ آن روز، روز تولد او بوده و یا پس از مدت ها دوری از آشنایان توانسته در آن مهمانی شرکت کند و خوشحالیش باعث شده تا هر رویدادی در چشم او عالی به نظر آید. ما عمل را به هر یک از این سه طبقه ممکن است اِسناد دهیم: هدف، عمل کننده و یا وضعیت.
نظریه تغییر همگام هارولد کلی (Harold Kelley) است که برای هر رفتار سه وجه قایل است و اسناد را بر اساس این سه وجه انجام میدهد. وجه اول همرایی، یعنی آیا همه در آن موقعیت همان رفتار را داشتهاند. وجه دوم تمایز، یعنی آیا در غالب موقعیتها رفتار فرد همینگونه است. وجه سوم پایایی یا ثبات، یعنی آیا او همیشه در چنین موقعیتی همین رفتار را دارد یا فقط همین یکبار چنین رفتار کرده است. چنانچه همرایی و تمایز پایین و ثبات بالا باشد احتمال اسناد گرایشی بیشتر میشود.
یکی از نظریههای مهم در زمینه اسناد (Attribution) نظریه هارولد کلی است. تحقیقات جونز و دیویس بر پایه عمل واحد بوده است، اما اگر از رفتارهای دیگر فرد هم مطلع باشیم میتوانیم از روش کلی استفاده کنیم. وی منسجمترین و جامعترین تحلیل را از اسناد ابداع کرد و آن را الگوی تغییر همگام (Covariation model) نامید.
اصل تغییر همگام بدین معناست که ما به دنبال یک همایندی بین رویداد خاص و علت خاص در موقعیتهای متفاوت هستیم. اگر علت معینی همیشه با یک رویداد خاص همراه شود و آن رویداد در غیاب آن علت اتفاق نیفتد، ما این رویداد را به آن علت اسناد میدهیم.
به عبارت دیگر، تغییرات آن علت همیشه با این رویداد همگامی دارد: هرگاه علت باشد، رویداد هست و هرگاه علت نباشد رویداد نیز نخواهد بود. مثلا اگر هماتاقی ما درست قبل از امتحانات بداخلاق میشود اما در سایر اوقات خوشاخلاق است، آیا میتوان استنباط کرد او همیشه آدم بداخلاقی است، یعنی دارای چنین شخصیتی است؟ احتمالا خیر. برعکس، شاید این بدخلقی را به امتحانات اسناد دهیم. زیرا این بدخلقی تقریبا همیشه با امتحانات همراه است و در غیاب امتحانات اتفاق نمیافتد.
الگوی تغییر همگام
قلب نظریه کلی، ایده «تغییر همگام» است. ما وقتی علیت را اِسناد می دهیم که علّت و معلول ها مدتی همزمان رخ دهند و یا ناپدید شوند. این کار را می توانیم با جست وجوی تغییر همگام در هر یک از این سه بعد انجام دهیم.
الگوی تغییر همگام دقیقا مشابه روش عمل دانشمندان است. دانشمند نیز با مشاهده این که یک عامل با یک پدیده در موقعیتهای متفاوت همراه است، به وجود رابطه علیت میان آن دو پی میبرد. کلی معتقد است افراد از سه نوع اطلاعات بهره میجویند تا به اسناد علی دست یابند. آنان بررسی میکنند تا ببینند آیا یک رویداد، همراه با اشیای محرک، عمل کنندگان و موقعیتها اتفاق میافتد یا نه؟
بهتر است مطلب را با یک مثال توضیح دهیم: دوست شما بیان میکند که شب گذشته برای دیدن یک نمایش رفته بود. سپس ادامه میدهد که یک هنرپیشه کمدی نمایشی اجرا کرده و او به سخنان و کارهای وی بسیار خندیده است. در واقع گمان میکند آن مرد خندهدارترین هنرپیشه کمدی است. در اینجا به یک اسناد علی برای خنده شدید دوستتان نیازمندید. اگر علت این باشد که هنرپیشه کمدی واقعا بسیار خندهدار است، شما هم به توصیه او گوش میدهید و به دیدن نمایش میروید. اما اگر این امر صرفا یک چیز غیرعادی مربوط به او باشد یا مربوط به موقعیت شب گذشته باشد، چنین استنتاجی درست نخواهد بود.
کلی میگوید: از طریق بررسی هر یک از این ابعاد به ترتیب به دنبال یک اسناد هستیم: اول، آیا این رفتار دقیقا مربوط به محرک خاص است؟ آیا در مثال مذکور، دوستتان همیشه به هر هنرپیشه کمدی اینگونه میخندد یا واقعا در این مورد به طور غیرعادی خندیده است؟ دوم، آیا این رفتار مربوط به یک شخص خاص است؟ یعنی آیا این گزارش را از دیگران هم شنیدهاید یا فقط او به هنرپیشه کمدی خندیده است؟ سوم، آیا این رفتار مربوط به موقعیت یا زمان خاص است؟ آیا دوستتان هربار که به تماشای نمایش این هنرپیشه کمدی میرود، میخندد یا فقط شب گذشته به دلیل خاصی زیاد خندیده است.
سه ویژگی رسیدن به اسناد علی
گرچه اطلاعات خاص و هنجارهای اجتماعی برای به دست آوردن انواع اسناد، سرنخ های مناسبی هستند ولی طبق نظر کلی و با تأثیر پذیری از استعاره دانشمند شهودی، سوال اساسی که ادراک کننده با آن مواجه می شود این است که چطور علیت به شخص یا محیط نسبت داده می شود که منعکس کننده اصل نظریه طرفداران لوین می باشد.
به گفته کلی افراد سه نوع ویژگی را در تلاش برای دستیابی به اسناد علی بهکار میبرند:
1- تمایز چیزها ( اشیاء )
آیا این شخص فقط در برخورد با این محرک خاص بدینگونه عمل میکند؟ آیا واکنش فرد در مورد محرک خاص، از واکنشهای دیگر او متمایز است یا در برابر محرکهای دیگر هم همینگونه عمل میکند؟ اگر متمایز باشد میگوییم تمایز بسیار است.
عمل کننده بداند که آیا آن عمل متمایز است یا خیر؟ یعنی رفتار مشاهده شده فقط در واکنش به این فرد، وضعیت یا محرک خاص (تمایز بالا) رخ می دهد یا عمل کننده، این رفتار را به طور غیرافتراقی در واکنش به تمامی محرک ها، افراد یا وضعیت ها نشان می دهد (تمایز پایین)؟ مثلاً، اگر مجید تنها از این غذایی که در این مهمانی خورده، تمجید کند، رفتار او از درجه تمایز بالایی برخوردار است و اگر بیش تر اوقات از غذاهایی که در مهمانی ها می خورد تعریف کند، می توان گفت که رفتارش دارای تمایز پایینی است. تمایز بالا منجر به اِسنادهای بیرونی و وضعیتی می گردد.
2- توافق یا همرایی ( همراهی با افراد )
آیا همراهی دیگران وجود دارد، یعنی دیگران نیز در این موقعیت همینگونه عمل میکنند؟ آیا افراد دیگر هم در چنین موقعیتی مانند دوستتان زیاد میخندند؟ هرچه شمار افرادی که به یک نحو واکنش نشان میدهند بیشتر باشد، توافق بیشتر خواهد بود.
مشاهده گر در پی اطلاعاتی در مورد چگونگی رفتار دیگران در واکنش به همان محرک باشد؛ یعنی میزان همرأیی در رفتار را بررسی کند. وقتی دیگران در واکنش به یک وضعیت مشابه یکسان عمل کنند، از همرأیی بالا صحبت می کنیم. اگر فقط عمل کننده است که این گونه رفتار می کند، همرأیی پایین می باشد. اگر همه کسانی که در آن مهمانی شرکت کرده اند از آن غذا تعریف کنند، باید مهمانی واقعا عالی بوده باشد. اما اگر فقط مجید از غذا تعریف کند و کس دیگری این کار را انجام ندهد، در این صورت، بیش تر اطلاعاتی در مورد مجید به دست آورده ایم تا در مورد مهمانی. اگر همیشه همه اطرافیانتان با شما مهربان باشند (همرأیی بالا)، نه فقط فرد خوشبختی هستید، بلکه به نحو واقع بینانه ای می توانید رفتار آن ها را به علّتی که بیرون از آن هاست، نسبت دهید .
3- ثبات یا همسازی ( ثبات در طول زمان و موقعیت ها یا همسانی )
آیا این شخص همواره و در زمانها یا موقعیتهای دیگر نیز به این محرک به همین شیوه واکنش نشان میدهد؟ آیا دوستتان به این هنرپیشه، فقط در همین زمان اینگونه واکنش نشان داد؟ هرچه واکنش شخص در طول زمان هماهنگی و ثبات بیشتری داشته باشد، همسانی فزونتر خواهد بود.
این است که بدانیم عمل مورد مشاهده در طول زمان و در شرایط مختلف همسان است؛ یعنی شخص در طول زمان و در شرایط مختلف به همان وضع به وضعیتی مشابه واکنش نشان می دهد. مثلاً، مجید هر بار که در آن مهمانی غذا می خورد، همین احساس را دارد. وقتی همسانی پایین باشد، دادن اِسناد درونی یا بیرونی دشوار است. در این هنگام، بهترین توضیح در مورد رفتار عمل کننده، شانس یا شرایط متغیر است. چه برای اِسنادهای درونی و چه برای اِسنادهای بیرونی، همسانی بالایی لازم است.
تمایز بالا، همسانی بالا و ثبات (همراهی) بالا، اسناد به شیء را موجب می شود و چنانچه تمایز و توافق ( همراهی ) پایین باشد، اسناد به شخص را موجب می شود.
البته طبق الگوی تغیرات مشترک کلی که یک مدل بسیار منطقی می باشد، شواهدی دال بر این موضوع وجود دارد که افراد همیشه نمی توانند از تمامی این سه نوع اطلاعات به طور یکسان استفاده کنند. اطلاعات مربوط به همسانی اغلب بیشترین استفاده و همراهی (توافق) کمترین کاربرد را دارد.
این سه بعد تمایز، همراهی و همسانی را می توان به سادگی برای فرآیندهای اسناد در کلاس درس به کار برد. معلمان بیشتر اسنادهایی را برای رفتار دانش آموزان می سازند که با باورهای قبلی آن ها در باره آنان همسان باشد.(ثبات داشته باشد)
به نظر کلی، این ابعاد معیارهایی هستند که برای بیان رفتار دیگران به کار می بریم. از روی پاسخ های متفاوتی که به سه معیار اِسناد داده می شود، می توان ترکیب های ممکن بین عوامل بیرونی و ویژگی های درونی را پیش بینی کرد. این پاسخ ها ترکیب های دیگری از اِسناد را به همراه می آورند که می توان با کمک آن ها واکنش های رفتارِ میان فردی را پیش بینی کرد. این کندوکاو برای تعیین علّت رفتار، در واقع نمونه ای غیر رسمی از کاربرد روش علمی است. استفاده ترکیبی از سه معیار مذکور، که «قاعده همایندی» نامیده می شود، به ما کمک می کند تا بدانیم معلول با علّت مذکور همایندی دارد یا خیر؟ در واقع، می پرسیم: آیا معلول فقط با علّت مفروض تغییر می کند (متمایز بودن)؟ آیا این امر هر بار که آزمایش انجام می گیرد، روی می دهد (همسانی)؟ و آیا مردمان دیگر نیز به همین نتیجه می رسند (همرأیی)؟
این مجموعه پرسش ها به ما کمک می کند تا بدانیم رفتار در اثر علّتی درونی است یا بیرونی.
انواع اسناد
مطابق مفروضات کلی، هنگامی که رویداد معینی را به یک علت معینی اسناد میدهیم، این فرآیند اتفاق میافتد و ما به سرعت اطلاعات ذخیره شده را در این ابعاد سهگانه مرور میکنیم. این مرور ممکن است سریعتر از آن باشد که به صورت هشیار متوجه آن شویم، اما در اینجا به بررسی و تحلیل آن میپردازیم.
1- اسناد بیرونی
برای آن که یک اسناد بیرونی داده شود آزمونهای سهگانه باید به این نتیجه منتهی شوند: تمایز زیاد، توافق در سطح بالا و همسانی بسیار. در مثال فوق، علت واقعی خنده او شوخطبعی و ظرافت کار ویژه هنرپیشه کمدی باشد، یعنی احسان فقط به این هنرپیشه و نه دیگران واکنش خاص نشان دهند(تمایز افراد)، افراد دیگر نیز همین واکنش را به این هنرپیشه داشته باشند(توافق در سطح بالا) و او در این موقعیت و سایر موقعیتها نسبت به این هنرپیشه همین واکنش را داشته باشد(همسانی زیاد).
2- اسناد درونی
برای آن که یک اسناد درونی داده شود باید تمایز کم، توافق در سطح پایین و همسانی بسیار باشد. در مثال فوق، علت واقعی خنده، خلق و خوی عمومی خود اوست که به همه چیزهای خندهدار واکنش نشان میدهد، یعنی او به همه هنرپیشههای کمدی اینگونه میخندد(تمایز کم)، افراد دیگر به این هنرپیشه کمدی اینگونه نمیخندند(توافق در سطح پایین) و احسان در همه موقعیتها و زمانها نیز چنین است(همسانی زیاد).
3- اسناد موقعیتی
برای آن که یک اسناد موقعیتی ساخته شود باید تمایز زیاد، توافق در سطح پایین و همسانی نیز کم باشد. یعنی دوستتان فقط به این هنرپیشه اینگونه واکنش نشان داده است(تمایز زیاد)، افراد دیگر، این واکنش را به هنرپیشه نداشتهاند(توافق در سطح پایین) و او فقط در این موقعیت چنین واکنشی داشته است(همسانی کم).
مطالعه نظریه توسط آرتور
در یک مطالعه مشهور، مک آرتور (Mc Artthur) پیشبینیهای کلی را مورد سنجش قرار داد. وی به آزمودنیها یک رویداد فرضی ساده را ارایه داد که در آن، نوع اطلاعات مربوط به تمایز، توافق و همسانی تغییر میکرد و سپس اسنادهای آنان را میسنجید. در موقعیت اول مانند مثال، اسناد به خود شیء محرک(اسناد بیرونی) داده شد. در موقعیت دوم اسناد درونی به شخص است و در موقعیت سوم به این نتیجه میرسیم که احتمالا چیز خاصی در موقعیت وجود دارد.
تایید نظریه در موقعیتهای اجتماعی
فرضهای اساسی نظریه کلی در بسیاری از موقعیتهای اجتماعی تایید شده است. بنابراین به نظر میرسد این نظریه اطلاعات مهمی در مورد اسنادهای علی به دست میدهد. در عین حال، بدیهی است که همه افراد مطابق الگوی کلی عمل نمیکنند؛ زیرا نوع تحلیل علیای که کلی توصیف میکند، نیازمند کوشش فکری بسیار است(برای کسب اطلاعات مربوط به تمایز، توافق و همسانی).
با توجه به این واقعیت، شگفتآور نیست که افراد مایل باشند حتی هنگامی که قادرند خود را از چنین عمل شناختی دور نگه دارند. زیرا غالبا میخواهند درباره علل اعمال دیگران به صورت سریع و آسان نتیجهگیری کنند. آنان با توجه به تجارب قبلی خود میدانند که برخی رفتارها اساسا از عوامل درونی نشات میگیرند، در حالی که برخی دیگر اساسا از علل بیرونی ناشی میشوند. بنابراین تحلیل علیای که کلی توصیف میکند، چه وقت رخ میدهد؟ یک: هنگامی که مساله واقعا مهم و پیچیده است، بیشتر احتمال میرود که افراد اطلاعات را به صورت نظاممند پردازش کنند. دو: هنگامی که افراد با حوادث غیرمنتظره مواجه شوند؛ حوادثی که دانستههای آنان درباره فرد یا موقعیت خاص به آسانی قابل تبیین نیست.