پسران و دخترانی که بین کودکی و بزرگسالی قرار گرفته‌اند، دوره نوجوانی را می‌گذرانند. در زندگی هر فرد زمانی فرا می‌رسد که جسم و روانش از حالت کودکی به بزرگسالی تغییر می‌یابد. در نظر اول شاید این دگرگونی چندان قابل ملاحظه نباشد اما اختلاف آشکار آن با دوره‌های کودکی از لحاظ وضع ظاهر، رفتار و حالت‌های روانی کاملا محسوس است. احساس نوجوان این است که او دیگر آن کودک دیروز نیست. اینک چیزهایی را احساس می‌کند که در گذشته هیچ احساسی از آن‌ها نداشت یا قادر به انجام دادن اموری است که قبلا از انجام آن‌ها ناتوان بود. خلاصه در تن و روان خود دگرگونی‌هایی می‌بیند که برایش تازگی دارند و این دگرگونی‌ها آن قدر ادامه پیدا می‌کنند تا برای نوجوان رفتاری همانند بزرگسالان به وجود آورند. 

مواجهه با تحولات گسترده فیزیولوژیک، شناختی،  هیجانی و اجتماعی در نوجوان غیرقابل تردید است؛ اما باید از خود سوال کنیم که این تظاهرات چه موقع آغاز می‌شوند و چه زمانی به پایان می‌رسند. پاسخ دقیق به این سوال‌ها کار آسانی نیست.

مراحلی از نوجوانی با پدیده‌ای به نام "بلوغ" همراه می‌شود. برخی از کتب روان‌شناسی نوجوانی و بلوغ را کاملا  مترادف یکدیگر دانسته و این دو را به جای هم بکار می‌برند. کورت لوین، بلوغ را وسیع‌تر و کلی‌تر از نوجوانی قلمداد می‌کند که شامل جوانی نیز می‌شود و به این ترتیب نوجوانی فقط در برگیرنده منطقه‌ای خاص از حیطه گسترده بلوغ خواهد بود.

واقعیت امر آن است که بلوغ از دوران کودکی و نوجوانی کاملا متمایز نیست بلکه فصل مشترک‌هایی با هر یک دارد. اگر تعیین حدود بلوغ و تغییرات بدنی در جریان تحول کار نسبتا آسانی است؛ به عکس تعیین تغییرات نوجوانی که دقیقا با مرزهای بلوغ فیزیولوژیک همتراز نیست، امری پیچیده و مشکل است. در هر حال تغییرات جسمانی نوجوانی در حیطه سنی بلوغ رخ می‌دهد و گستره سنی بلوغ در تعیین سنین نوجوانی به خصوص آغاز آن دخالت دارد.

این دوره با رشد جسمانی سریع و رسش جنسی به دوره کودکی پایان می‌دهد و نوجوان را به اندازه، شکل و توانایی بالقوه جنسی بزرگسالی نزدیک می‌کند. تشدید فعالیت‌های هورمونی متفاوت در پسر(تستوسترون) و دختر(استروژن، پروژسترون و استرادیول) به منزله اعلام شروع دوره بلوغ است و با خود تغییرات جسمانی پی در پی و قابل مشاهده‌ای را فراهم می‌آورد.

شروع سن بلوغ در نوجوان می‌تواند بین سنین 8 تا 14 سالگی تغییر یابد که به عوامل مختلفی به شرح زیر بستگی دارد:

جنسیت: تغییرات بدنی برای دختران در مقایسه با پسران یک تا دو سال زودتر اتفاق می‌افتد. بدین‌ترتیب در  آستانه نوجوانی دختران و پسران در سنین یکسان، تحولات و تغییرات بدنی متفاوتی تجربه می‌کنند.

وراثت(ژنتیک): تاثیر این عامل در مورد نشانه‌های مختلف بلوغ به خوبی دیده شده است. در اثر عوامل وراثتی، نوجوانان با محیط پرورشی مشابه، در زمان‌های یکسان مراحل مختلفی از بلوغ و پیدایش نشانه‌های آن را پشتت سر می‌گذارند.

عامل جغرافیایی – فرهنگی: سن متوسط شروع بلوغ در نوجوانان از کشوری به کشور دیگر و از یک گروه نژادی به گروه نژادی دیگر متفاوت است. مطالعات نشان داده است که در اروپا شروع بلوغ برای بلژیکی‌ها نسبتاا دیرتر و برای لهستانی‌ها زودتر اتفاق می‌افتد.

وضعیت تغذیه و سلامت: امروزه وضعیت تغذیه بشر نسبت به گذشته بهتر است و نسل‌های جدید از کیفیت تغذیه بهتری نسبت به نسل قدیم برخوردارند. همین امر سبب شده است که نسل‌های جدیدتر تجربه بلوغ راا یک تا دو سال زودتر شروع ‌کنند. البته بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه نیز تفاوت‌هایی مشاهده می‌شود. در کشورهای توسعه یافته معمولا سن بلوغ نوجوانان زودتر از کشورهای در حال توسعه شروع می‌شود.

روابط اجتماعی و عاطفی: مطالعات نشان می‌دهد بین بلوغ زودرس نوجوانان(خصوصا در دختران) و تعارض‌های خانوادگی او همبستگی وجود دارد. یعنی هرچه روابط عاطفی سردتر، استرس‌های خانوادگیی بیشتر و فاصله عاطفی بین نوجوان و والدین بیشتر باشد؛ بلوغ نوجوان زودتر اتفاق می‌افتد. همین عوامل ممکن است موجبات دیررسی بلوغ مخصوصا در پسران را نیز به وجود آورد. هر چند که این موضوع به شرایط و عوامل دیگری از جمله عوامل فیزیولوژیکی و شناختی نیز بستگی دارد.

در یک نگرش کلی مشاهده می‌شود که در 150 سال اخیر سن بلوغ در جوامع مختلف کاهش یافته است. از جمله در اروپا سن بلوغ کاهشی معادل چهار سال و در کشورهای توسعه یافته در یک قرن اخیر کاهشی معادل دو یا سه سال را نشان می‌دهد.

با توجه به عوامل بالا برای بلوغ که خود، شروع یا دوره‌ای در اوایل شروع نوجوانی است؛  سن آغاز متغیری در نظر گرفته شده است؛ اما معدل سنی آغاز رشد در بلوغ و در نتیجه شروع دوره نوجوانی در دختران 13 سال و در پسران یک سال دیرتر یعنی 14 سال است.

در مورد شروع نوجوانی که با بلوغ جنسی همراه است باید این مساله را در نظر بگیریم که نوجوانی معمولا قبل از نمایان شدن بلوغ آغاز می‌شود. اما دوره نوجوانی مدت‌ها پس از نمو یافتگی ناشی از بلوغ نیز ادامه می‌یابد. سن پایان نوجوانی را بر حسب شرایط فرهنگی و محیطی نمی‌توان برای همه یکسان دانست.

تعیین زمانی برای تظاهرات نوجوانی ممکن نیست مگر با مطالعه عوامل مختلفی که در پایان آن تاثیر دارند. برای تعیین طول نوجوانی و زمان پایان آن باید دو عامل زیستی و اجتماعی را که در تکوین نوجوانی دخالت دارند، در نظر گرفت. عامل زیستی یا زیست‌شناسی شرایط عضوی زندگی فکری را تعیین می‌کند که مشابه بحثی است که درباره آغاز نوجوانی بیان شد. اما عامل اجتماعی یا جامعه‌شناسی، شرایط اجتماعی زندگی فکری را فراهم می‌آورد. الگوهای رفتاری برای افراد در خانواده‌ها و جامعه‌های مختلف تفاوت دارند.

این الگوها مسایل جامعه‌شناختی را به وجود می‌آورند که بدون شناخت آن‌ها ممکن نیست بتوان از تحول روانی دوره نوجوانی سخن گفت. در سن بروز و ظهور برخی تمایلات و نشانه‌های دوره‌های مختلف نوجوانی، تحقق شرایط اجتماعی و فرهنگی تاثیرگذار است. مثلا اعمال جنسی ممکن است در یک نقطه از جهان در سن 12 سالگی مجاز باشد در صورتی که در جای دیگر حتی در سن 15 سالگی ناروا و غیرقانونی محسوب شود.

در یک چشم‌انداز تاریخی یا طولی نوجوانان نسل‌های پیاپی حتی وقتی همه آن‌ها به یک دوره از تحول تمدن مربوط هستند؛ از نظر شرایط اجتماعی و فرهنگی موثر در سن پایان نشانه‌های نوجوانی متفاوتند. در چشم‌انداز جغرافیایی یا عرضی نیز تفاوت‌های بزرگ و فاحشی بین نوجوانان پایتختی و نوجوانان شهرستانی و روستایی از نظر الگوهای مسایل جامعه‌شناختی وجود دارد.

بدین‌ترتیب تبعیت متقابل فرد و محیط اجتماعی در دوره  نوجوانی بیش از دوره کودکی است و در تعیین زمان پایان آن نیز تاثیر بیشتری دارد. طرز زندگی، آداب و رسوم و انتظارهای مردم شاخص اصلی تعیین گستره سنینی است که سنین پایان نوجوانی به شمار می‌روند. اگر چه حد نهایی نوجوانی را تا 22 سال هم ذکر کرده‌اند اما سن 18 سالگی متوسط پایان دوره نوجوانی در بیشتر جوامع است. مدت قرار گرفتن فرد در هر یک از مراحل نوجوانی نیز با عوامل فوق مرتبط و از آن تاثیرپذیر است.

نسبت‌های قرار گرفتن نوجوان در هر یک از مراحل نوجوانی در یک جامعه با طول نوجوانی بسیار کوتاه، مسلما با جامعه‌ای که در آن سنین نوجوانی 7 تا 8 سال طول می‌کشد؛ تفاوت چشم‌گیری دارد. همچنین دوره نوجوانی در جنس زن کوتاه‌تر از جنس مرد است و همان‌گونه که دختران یک تا 2 ساله زودتر از پسران به قلمرو نوجوانی قدم می‌گذارند از آن‌سو نیز این دوره را یک تا 2 سال زودتر به پایان می‌رسانند.

تغییرات دوران نوجوانی

رشد جسمي و رواني در دوره نوجوانی رخ میدهد و اين تغييرات فيزيكي و اجتماعي تأثيرات بسياري بر شكل گيري الگوهای رفتاری نوجوانان دارند. بسياري از ويژگيهاي هيجان طلبي و نوجويي نوجوانان ريشه در هويتجويي آنها دارد. با رشد نوجوان، او بايد نقشهاي اجتماعي جديدي را بپذيرد و فشارهايي وجود دارد كه او را وا ميدارند تا هويت اجتماعي جديد خود را بيابد، نقشهاي جديدي را بيازمايد و فرصتها را از دست ندهد. به تدريج در اين دوران شخصيت نوجوان شكل میگيرد، با اينحال همانند سازي وي با برخي از الگوها ممكن است مستقي ًمايا به طور غيرمستقيم منجر به مصرف مواد شود. در اين دوران عالوه بر هويت جويي به منزله يك عامل خطر، عوامل خطر ديگري نيز وجود دارند:

با انرژي بودن : نوجوانان به سادگي خسته مي شوند و حوصله شان سر مي رود، به ويژه وقتي برنامة مشخصي برای اوقات فراغت خود نداشته باشند. به طور كلي مدرسه نرفتن و بي برنامه بودن، يك عامل خطر است. در مورد دانش آموزاني كه در مدرسه اند نيز احساس « بي استعداد بودن » يا پيش بيني عملكرد ضعيف باعث مي شود تا نوجوان براي تطابق با اين وضعيت به مصرف مواد رو آورد.

تجربه كردن : نوجوانان كنجكاوند و تحت تأثير همساالن خود ممكن است به سادگي با كساني طرح دوستي ً الگوهاي خوبي نباشند، در نتيجه اين بريزند كه لزوما احتمال وجود دارد كه در معرض رفتارهاي پرخطر قرار بگيرند. نكته ديگر آن كه نوجوانان به همسالان خود به منزله منبع اطالعات، رفتارها، ارزشها، باورها، نگرشها، خودپنداره و سبك زندگي معمول خود مينگرند ولي اين خطر وجود دارد كه همسالان آنها منبع اخالقي موثق و قابل اطميناني نباشند، به خصوص این که اغلب والدین کنترل چندانی روی دوستان فرزندانشان ندارند و حتی آنها را نمی شناسند.

استقلال طلبي و طغيان : نوجوانان ميخواهند تا استقلال خود را به دست آورند، از خانواده خود جدا شوند، به احساس شوند و ارزش هاي فردي خود را تعيين کنند. در تلاش ّ مصمم بودن و اراده داشتن دست يابند، به كار مشغول خود براي دستيابي به اين موارد، ممكن است دست به سركشي و عصيان بزنند ( در نتيجه مقابله با عوامل محيطي ) و دچار کمبود عزت نفس شوند. در واقع حرکت به سمت مصرف مواد مي تواند يکي از روش هاي مقابله نوجوان با اين كشمكش ها باشد.

محدود شدن ارتباط كلامي : نوجوان در اين دوره بر خلاف گذشته كه درباره همه چيز با والدين صحبت ميكرد و والدین تنها محرم رازهای وی بودند، حرف كمتر و تمايل كمتري براي صحبت كردن دارد، به پرسشهاي والدين خيلي كوتاه و مختصر پاسخ مي دهد و ديگر رازهايش را با والدين خود در ميان نمي گذارد.

تنها ماندن در منزل : نوجوانان تمايل دارند بيشتر وقت خود را در اتاق خود به تنهايي بگذرانند، شايد به اين دليل كه نمي خواهند با والديني كه مسايل آنها را درك نمي كنند مواجه شوند. اگر تلفن يا تلويزيون و دستگاه پخش موسيقي و يا موبايلي در اختيارداشته باشند ممكن است به غير از موارد ضروري كمتر از اتاق بيرون آيند. البته نبايد فراموش كرد در اين سنين نوجوان به خواب بيشتري نياز دارد و در روزهاي تعطيل ممكن است تا ظهر از خواب بلند نشود. داشتن حريم خصوصي از ديگر نيازهاي نوجوان است. يعني داشتن مكاني براي ملاقات با دوستان و يا صحبت تلفني با آنها. بديهي است كه والدين بايد به اين حق نوجوان احترام بگذارند.

مصرف بي رويه ونامحدود : نوجوانان چنين ميپندارند كه از هر چيزي ميتوانند به شكلي نامحدود استفاده كنند به همين دليل ساعتها با تلفن حرف ميزنند، صداي موسيقي را بلند مي كنند، چراغها را روشن مي گذرانند و يا ولخرجي هاي بي حد و حصر نشان مي دهند.

بداخلاق شدن : در دوران نوجواني عصبانيت و زودرنجي افزايش مي يابد. پس وقتي از آنان می خواهیم كاري را انجام دهند براي مثال كمك در امور خانه، به آنها بر مي خورد و اظهار ناراحتي ميكنند و از اين عصباني هستند كه چرا ديگران مزاحم آنها هستند و باعث مي شوند آنها به كارهاي خود كه مهمتر است نپردازند.

تاثيرپذيري از دوستان : به طور كلي بايد بدانيم نوجواني سن تاثيرپذيري از دوستان است به گونه اي كه والدين ديگر قدرت و كنترل گذشته خود را ندارند و با رقيب جديدي به نام همسالان و دوستان فرزندشان روبرو هستند. به همين دليل از فعاليتهاي خانوادگي دوري مي كنند و كمتر تمايل دارند وقت آزاد خود را با خانواده شان بگذرانند.

كم طاقتي : در اين دوران با نوسانات رواني و خلقي نوجوان رو به رو هستيم، آنها ممكن است بسيار زودرنج و تحريك پذير شوند ولي به سرعت نيز آرام مي گيرند.

طرز لباس پوشيدن : تاثيرپذيري از مد و تلاش براي پيروي از نحوه لباس پوشیدن دوستان از ديگر تغييراتي است كه در اين دوره به وجود ميآيد. از آن رو لباسي كه مد شود ناگهان در بين نوجوانان رايج مي شود.

كاهش علاقه به درس : در دوران نوجواني با گسترش علائق و سرگرمي مواجه مي شويم. نوجوان ممكن است بسيار بيشتر از قبل به ورزش كردن، تماشاي برنامه هاي تلويزيوني، تماشاي فيلم، وقت گذراني با دوستان و شركت در ميهماني ها بپردازد.

گريزان بودن از كار : والدين در اين دوره در مي يابند، فرزند نوجوانشان علاقه اي به انجام امور خانه و به عهده گرفتن وظايف ندارد، بهانه درس را مي آورد و ترجيح مي دهد خود را به فعاليت هايي مشغول دارد كه به آنها علاقه دارد، مانند گوش دادن به موسيقي، تلفن كردن به دوستان، انجام بازي هاي كامپيوتري و...