فرایند یادگیری آدمی
نظریه های گوناگونی در خصوص یادگیری آدمی وجود دارد که در تعدادی از کتاب ها آمده (یارویس 2003) و در فصول بعدی این کتاب نیز جمع بندی آن آمده است. اما در مطالعات سنتی درباب یادگیری دو نظریه رفتارگرایی و تجربه گرایی در رابطه با این بحث مهم تر از سایرین هستند. از زمان پاولوف (Pavlov) به بعد، ارتباط یادگیری با رفتار مورد تائید واقع شده است. در واقع بورگر (Borger) و سیبورن (1966) به این نکته اشاره کردند که از منظر رفتارگرایی، یادگیری یک تغیر کمابیش دائم در رفتار است که ماحصل تجربه می باشد.
اسکینر (1971) نه تنها این نوع یادگیری را مورد تائید قرار داد، بلکه کار خودش را به عنوان فناوری رفتار (technology of behaviour) معرفی کرد و منکر ثنویت میان جسم و ذهن شد. از رویکرد او تحت عنوان روان شناسی ارگانیسم خالی (psychology of the empty organism) یاد شده است، در حالی که دلایل زیادی برای رد این رویکرد رفتارگرایانه خام وجود دارد زیرا که از درک یک امر بسیار بنیادی با عنوان ماهیت انسان در جهان عاجز مانده است. حتی اگر چنین باشد، تاکید آن بر رفتار هم چنان بسیار مهم است، همان گونه که ادعای مک مورای مبنی بر این است که من عمل می کنم پس هستم. در نظریه یادگیری جدید بر روی تجربه آدمی تاکید شده (ویل 1989) و مطالعات زیادی از منظر تجربه گرایی صورت گرفته است.
شاید، موثرترین این تحقیقات همانی باشد که کولب (1984) انجام داد که اساسی برای بسیاری از مطالعات دیگر از جمله تحقیقات خود من شده است. تعریف او این است که یادگیری فرایندی است که با آن شناخت از راه تغییر شکل تجربه بوجود می آید. بی درنگ می توانیم دریابیم که هم چنان در مرکز تفکر او شناخت قرار دارد و نه شخص. در واقع در دایره یادگیری مشهور او شخص حلقه مفقوده است.
این شکل ساده نشان می دهد که یادگیری می تواند از یک تجربه یا ایده یا نظریه انتزاعی آغاز شود. اما جذاب بودن این دایره به واقع داستان کامل یادگیری را برای ما روایت نمی کند، بلکه شاید سادگی آن یکی از نقاط قوت عمده اش باشد. با این حال، این نظریه نقطه آغازی برای تحقیقات من در خصوص یادگیری آدمی شد که با پژوهش تجربی در دهه 1980 شروع و با آزمایش تجربی و تاملات قابل ملاحظه پس از آن ادامه پیدا کرد.
در واقع پارادوکس خاصی در خصوص یادگیری پژوهشگرانه وجود دارد، زیرا هرگونه تاملی در خصوص فرایند یادگیری از جمله نظریه خود من، بخشی از یک پروژه پژوهشی در جریان است. پژوهش تجربی من، بر اساس تجارب کارگاه هایی است که در آنها از بزرگسالان تقاضا شده بود تا تجربه یادگیری را تعریف کنند که در آن دسته از تجارب به دنبال درک بسیار جامع از فرایندهای یادگیری آدمی بودند. این پژوهش نخستین بارد در سال 1987 منتشر شد و در طی چندین سال بعد من شروع به فلسفیدن درباره موضوع یادگیری کردم. (یارویس 1992) گرچه هم چنان درگیر ثنویت دکارتی بودم. تعریف اولیه من از یادگیری (1987) این بود که یادگیری تغییر تجربه به دانش، مهارت و گرایشهاست و نمودار یادگیری من شکل کاملا بسط یافته دیدگاه کولب بود، مبنی بر این که رویکردهای گوناگون به یادگیری و انواع متفاوت یادگیری شامل نایادگیری (non-learning)، یادگیری غیرتأملی (non-reflective learning) و یادگیری تأملی (reflective learning) را توضیح داد.
اما من تا سال 1992 این مسأله را بررسی می کردم که درک من از یادگیری هنوز بسیار ساده بوده و نیازمند گسستن از ثنویت دکارتی است. با اذعان به این نکته آغاز کردم که یادگیری فرایندی وجودی است، اگرچه از درک فلسفی ام از فرایند یادگیری ناراضی بودم. از این زمان به بعد پژوهش خود را با محک زدن نظریه ام در بسیاری از کارگاه ها از سوی مربیان و جرح و تعدیل اندیشه ام به عنوان ماحصل آن چه که آنها درباره یادگیری خودشان توصیف کردند ادامه دادم. علاوه بر این از فرایندهای یادگیری خویش که بازتاب درک وجودی من از این پدیده بودند آگاه شدم. در بسیاری از آثارم (1999) شروع به اصلاح درک اولیه ام از یادگیری کردم. من اکنون یادگیری را به عنوان ترکیبی از فرایند هایی می دانم که از طریق آن کل شخص شامل بدن (ژنتیکی، فیزیکی، بیولوژیکی) و ذهن (دانش، مهارت، گرایش ها، ارزش ها، عواطف، عقاید و احساسات) در یک موقعیت اجتماعی قرار گرفته و تجربه ای را شکل می دهد که به شکل شناختی، عاطفی یا عملی (یا از راه هرگونه ترکیبی) دگرگون شده و در قالب زندگی خود اشخاص یکپارچه می شوند.
در حالی که اصلاحات قابل ملاحظه ای بر این نمودار وجود دارد، اما ما می توانیم دریابیم که در اینجا نوعی فرایند منطقی وجود دارد، به گونه ای که من هم تجربه کننده یادگیری و هم درک کننده آن هستم، از اینرو من ترکیبی از قوای شناختی و عملی هستیم که بعد عاطفی به آن اضافه شده است. یادگیری پدیده ای وجودی و مستلزم درک فلسفی است، هر چند که قوت آن مبتنی بر پژوهش های در دست اقدام متخصصان است. اکنون ضروری است که به تلاش برای درک یادگیری از این منظر بپردازیم.
به نقل از : http://www.mehrnews.com
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .