برنارد واینر (1986) یک طبقه بندی سه بعدی فرض کرد که اسنادهای مربوط به شکست و موفقیت را توصیف می کند.

طبق نظر واینر مردم می توانند بازده های رفتاری را نه فقط به عواملی که درونی یا بیرونی هستند، اسناد دهند بلکه ممکن است به عواملی هم که پایدار یا ناپایدار، یا قابل کنترل یا غیر قابل کنترل هستند نیز اسناد دهند،

انواع مختلف اسناد می تواند پیامدهای انگیزشی و عاطفی مختلفی برای آنها داشته باشد، ما پس از پیروزی نسبت به خودمان و دیگران احساس برتری داریم تا پس از شکست (کریمی، 1375).

 اسنادهای درونی پایداراسنادهای درونی ناپایداراسنادهای بیرونی پایداراسنادهای بیرونی ناپایدار
قابل کنترلبازیکنان ، ورزشکاران خوب آموزش دیده اندورزشکاران ، تمرینی فشرده برای این بازی دیده اندتیم ، یک روانشناس ورزش را در اختیار داردتیم ، از مزیت تیم میزبان بودن برخوردار بود
غیر قابل کنترلبازیکنان ، استعداد زیادی دارندبازیکنان از سلامت کامل برخوردارندحریف ، حریفی ضعیف بودتیم ، خوش شانس بود

طبق گفته واینر (1986) منبع درونی یا بیرونی یک اسناد، عواطف وابسته به عزت نفس را که همراه عملکرد ها هستند، تحت تأثیر قرار می دهد. مردم بعد از موفقیت احساس غرور و بعد از شکست احساس شرمساری می کنند (کریمی، 1375). همین طور وقتی این موفقیت را به عوامل درونی ( مثل استعداد و کوشش خود ) نسبت می دهند ، احساس غرور می کنند ، و وقتی شکست خود را به عوامل بیرونی نسبت می دهند ، احساس شرمساری می کنند .

برنستاین و همکاران (1979) و فورسایت و مک میلن (1981) در تحقیقات خود با توجه به نظریه واینر انتظار دانشجویان نمره بالا و نمره پایین را که اسنادهای آنان از نظر درونی بودن، پایدار بودن قابلیت کنترل تفاوت داشت را بررسی کردند. معلوم شد که پایدار بودن در این مورد اثری ندارد. افرادی که نا موفق بودند، بیشترین انتظارات منفی را وقتی نشان می دادند که احساس می کردند عملکرد آنان به علت عوامل بیرونی و غیر قابل کنترل بوده است. اما افراد موفق وقتی احساس می کردند که نمره آنها حاصل عوامل درونی و قابل کنترل است انتظارات نسبتاً مثبتی نشان می دادند (گتزلز و همکاران 1991 ،ترجمه کریمی،1378).

واینر (1970) رابطه واکنش عاطفی و نتایج عملکرد افراد را با میزان انگیزش و توانایی مورد بررسی قرار داد. در این رابطه، رابطه انگیزش، توانایی و واکنش های عاطفی نشان می دهد کسانی که انگیزش و توانایی بالایی دارند و در موقعیت ها نتایج عالی کسب می کنند، بیشترین میزان پذیرش خود و احساس رضایت از زندگی را تجربه می کنند. ولی پس از یک شکست واکنش های عاطفی آنها به شدت کاهش می یابد. چنانچه فعالیت های فرد با شکست بیشتری همراه باشد، کاهش واکنش عاطفی وی شدیدتر است. در مقابل کسانی که از توانایی کمتری برخوردار هستند، در مقایسه با گروه دیگر پس از موفقیت کامل از غرور و احساس رضایت کمتری برخوردار می شوند؛ زیرا فکر می کنند خودشان در این موفقیت نقش نداشته اند. به همین دلیل در مواقعی که با شکست روبرو می شوند، واکنش عاطفی آنها به تدریج کاهش می یابد. در واقع موفقیت و شکست برای این افراد تفاوت چندانی ندارد، اما در گروهی که انگیزه دارند ولی از توانایی برخوردار نیستند، نقش اسناد در رضایت آنها به خوبی مشهود است.