سوانسون و هيل (1993) پژوهشي را در مورد 139 دانش آموز پايه هاي هفتم، نهـم و دوازدهم تحصيلي انجام دادند و به اين نتيجه رسيدند كـه ميـان فراشـناخت اخلاقـي بـا استدلال اخلاقي و رفتار اخلاقي رابطه اي مثبت و معنادار وجود دارد و همچنين استدلال اخلاقي بالا بـا رفتار اخلاقي بالا رابطة مثبت و معناداري دارد.

فراشناخت اخلاقي ( فرا اخلاق )

فراشناخت اخلاقي ( فرا اخلاق ، metamoral ) نشان دهندة دانش يا آگـاهي شـخص از ماهيـت، اصـول و فرآينـدهاي اخلاقـي اسـت. در موقعيـت اسـتدلال يـا رفتـار اخلاقـي، دانـش فراشناخت اخلاقي همه دانش و عقايدي را كه در مورد اخلاقـي بـودن در حافظـه دراز مدت ذخيره شده است بازنمايي مي كند (سوانسون و هيل، 1993 ). مثلاً فرد مي دانـد كـه اخلاق حسنه داراي چه ويژگي هايي اسـت. ايـن افـراد، رفتـار و گفتـار خـود را بـازبيني مي كنند تا ببينند آيا رفتار و گفتارشان خوب بوده است.

فراشناخت اخلاقی، به دانش فرد یا آگاهی او،از ماهیت، اصول و فرایندهای (مانند راهبردها) اخلاقی اشاره دارد. کاربرد فراشناخت در استدلال و رفتار اخلاقی، متأثر از نظارت‌ شناختی است ‌(کلبرگ و کاندی، 1984). نظارت شناختی، از طریق تنظیم و پی‌گیری فرایندهای تفکر، مانند قضاوت‌ اخلاقی، صورت می‌گیرد. این تنظیم که با دانش فراشناختی‌ فرد در تعامل است‌ (فلاول، 1381) در حافظه دراز مدت‌ ذخیره می‌شود و فرد می‌تواند از آنها به نحو اثر بخشی‌ استفاده کند.

فرا اخلاق يا فراشناخت اخلاقي به دانشي مي پردازد كه شخص از ماهيت، اصول و فرآيندهاي اخلاقي دارد (سوانسون و هيل، 1993) . بنـابراين، افراد، متناسب با ميزان آگاهي از اين اصول و فرآيندهاي اخلاقي، مي تواننـد اسـتدلالهاي اخلاقي ارائه دهند. از آنجا كه در فراشناخت، فرد از اطلاعات ذخيرهشـدة حافظـه خـود براي حل مسائل جديد كمك مي گيرد (سوانسون و هيل، 1993) هنگام روبه رو شدن بـا يك مسئلة اخلاقي، از اطلاعات خود براي حل آن مسئله استفاده ميكند. همچنين به نظر ميرسد افرادي كه از فرا اخلاق (فراشناخت اخلاقي) بالايي برخوردارنـد، بـا توجـه بـه اطلاعات بسياري كه در زمينة ويژگيهاي افراد اخلاقي و ويژگيهـاي شـناختي خـويش و راهبردهاي متنوعي كـه بـراي حـل مسـائل خـود دارنـد، احتمـال بيشـتري دارد كـه از ناهمخواني استدلال هايشان آگاه شوند و براي رفع آن اقدام كننـد. حـل ايـن ناهمخواني هـا موجب مي شود كه فرد بهتر بتواند در فرآيند مراحل قضاوت اخلاقي پيشرفت كند.

استدلال اخلاقی با فراشناخت اخلاقی، با سن مرتبط است. کودکان بزرگ‌تر درک درست‌تری از فرایندهای‌ قضاوتشان دارند. هم‌چنین، سطوح عالی اخلاقی فراشناختی، به شدت وابسته به استدلال و رفتار اخلاقی است ‌(مانس‌ دریان، 1983). فراشناخت اخلاقی، نحوه‌ استدلال کودکان‌ را نسبت به اقداماتشان تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. آنان‌ می‌توانند، جنبه‌های اخلاقی رفتارشان را تشخیص دهند، بین‌ عمل اخلاقی و استدلال اخلاقی رابطه برقرار کنند، و از آنها در قضاوت اخلاقی پیرامون تعیین اقداماتشان بهره گیرند.

فلاول ( 1997) ، ولمن و فلاول ( 1981 ) و سوانسون و هیل ( Swanson & Hill ) در 1993 دانش فراشناخت اخلاقی ( فرا اخلاق ) را همانند دانش فراشناختی به سه بخش تقسیم می کنند.

الف) دانش اخلاقی در زمینه خود

اين دانـش در بـر گيرنـده اطلاعـات فـرد از مهارتهـاي اختصاصي- عمومي و توانايي هاي حافظه و برآورد درست آن است و مي تواند فـرد را در اكتساب، نگهداري و بهره گيري از آنچه آموخته است، يـاري دهـد. بـه نظـر مـيرسـد افرادي كه اطلاعات بيشتري از مهارت هاي اختصاصي و عمـومي و توانايي هـاي حافظـه اي خود دارند، از اين اطلاعات و توانايي هـا در اسـتدلال ها و اعمـال خـويش، بـه ويـژه در استدلالها و رفتارهاي اخلاقي خود بهره مي گيرند.

كودكان نياز دارند بدانند چه ويژگي هاي شخصي يا فردي برنامه هـاي زنـدگي آنهـا را تحت تأثير قرار مي دهد، مثلاً آگاهي هاي كودكان از عواملي مانند اشتغال، اجتماعي شـدن، تاريخ، سن و برنامه هاي اقتصادي بر استدلال هـاي آنـان دربـارة موضـوع هـاي اخلاقـي تأثيرگذار خواهد بود. همچنين فرا اخلاق، دانشي را شامل مي شـود كـه افـراد در مـورد اشخاص معتقد به اصول اخلاقي دارند (سوانسون و هيل، 1993).

ب) دانش اخلاقی در زمینه تکلیف

انجام دادن يك تكليف بايد براي يادگيرنده مهم باشد؛ در صورتي كه تكليف موردنظر براي يادگيرنده ارزشمند نباشد يـا مـورد توجـه او قـرار نگيرد، فراشناخت و نظام نظارتي او فعال نخواهد شد (كديور، 1379 ). سوانسون معتقد است: «كودكي كه فهم بهتري از اهداف، موقعيت و عوامل مورد نياز براي انجام فعـاليتي خاص دارد، در مقايسه با كودكي كه در فهم كامـل ماهيـت يـك تكليـف نـاتوان اسـت درجاتي بالاتر از رفتار اخلاقي را نشان مي دهد ( سوانسون و هيل ، 1993).

نظارت و كنترل رفتارها به ادراكي وابسـته اسـت كـه كودكـان در مـورد ويژگيهـاي تكليف دارند. كودكاني كه فهم بهتري از اهداف، موقعيت و عوامل لازم براي انجام عمل اخلاقي دارند، درجات بالاتري از رفتار اخلاقي را در قياس با كودكي كه در فهـم كامـل ماهيت يك تكليف ناتوان است از خويش نشان مي ندده (سوانسون و هيل، 1993).

ج) دانش اخلاقی در زمینه راهبردها

راهبرد عبارت است از نقش هاي كلـي يـا مجموعـة عملياتي كه براي رسيدن به هدفي معين طرح ريزي شده باشد. راهبردهـاي فراشـناختي، ابزارهايي براي هدايت راهبردهاي شناختي و نظارت بر آنها هستند (سـيف، 1379) . بـه نظر مي رسد افرادي كه راهبردهاي بيشتري در زمينه هـاي گونـاگون از جملـه فعاليت هـاي اخلاقي در حافظه دراز مدت خود اندوخته اند، بيشتر از اين راهبردها در استدلال و عمل اخلاقي خود بهره مي گيرند.

به مجموعه اي از عمليات كه براي رسيدن به هـدفي معـين طـرح ريـزي شـده باشـد راهبرد گويند (سيف، 1379) . راهبردهاي مطمئن يا طرحهای مناسب در عمـل اخلاقـي، تحت كنترل آگاهي فرد قرار دارد (فلاول و لمن، 1977 ،فلاول، 1979 ،كوتز، بركوسكي، 1984 به نقل از سوانسون و هيل، 1993) .بنابراين، كودكاني كه راهبردهاي اندوخته شدة بيشتري براي اعمال اخلاقي دارند، از آنها در اعمال اخلاقي خود بهره خواهند گرفت.

بنا بر نظر سوانسون و هیل در 1993 و فلاول ( Flavell ) در 1998 فرااخلاق همانند دانش فراشناختی در سه بخش شخص ( Person ) ، تکلیف ( task ) و راهبرد ( strategy ) توصیف می شود. دانش اخلاقی در زمینه شخص، عوامل فردی را شامل می شود که استدلال های افراد را درباره موضوعه ای اخلاقی تحت تأثیر قرار می دهند و دانشی را شامل می شود که افراد در مورد اشخاص معتقد به اصول اخلاقی دارند .
دانش اخلاقی در زمینة تکلیف، مربوط به افرادی است که فهم بهتری از اهداف، موقعیت و عوامل لازم برای انجام عمل اخلاقی دارند و اين امر به تنظیم رفتار آنها کمک می نمايد و راهبرد به مجموعه ای از عملیات که برای رسیدن به هدفی معین، طرحريزی شده باشد گفته می شود . بنابراين افرادی که راهبردهای اندوخته شده بیشتری برای اعمال اخلاقی دارند، از آنها در اعمال اخلاقی خود بهره خواهند گرفت .
نتایج پژوهش سوانسون و هیل در 1993 رابطه معناداری میان دانش فراشناخت اخلاقی ( فرااخلاق ) و رفتار اخلاقی به دست آوردند همچنین ایشان میان استدلال و رفتار اخلاقی ، رابطه مثبت و معنادار یافته اند .

فراشناخت اخلاقی با استدلال اخلاقی و رفتار اخلاقی مرتبط است و نوجوانان و جوانان همراه با افزایش سن خود دریافت دقیق تری از فرایندهای استدلال و قضاوت اخلاقی خویش به دست می اورند. همچنین، هر چه فراشناخت اخلاقی قوی تر باشد قضاوت و رفتار اخلاقی فرد نیز پیشرفته تر است و او بهتر می تواند ناهمخوانی ها در تفکر و عمل اخلاقی خویش را دریابد و در جهت حل انها کوشش کند. سوانسون(46) و هیل(47) (1993) نیز نشان داده اند که اگاهی نوجوانان از شناخت های اخلاقی خویش پیش شرط مهمی برای استفاده از استدلال اخلاقی در جریان رفتار اخلاقی است.

در مطالعه‌ای که سوانسون و هیل در خصوص‌ جنبه‌های فراشناختی استدلال و رفتار اخلاقی به عمل‌ آوردند، یافته‌هایی به دست آمده‌اند که قابل تأمل هستند و مسئولان آموزشی، از جمله مشاوران می‌توانند در درک‌ بهتر رابطه‌ فراشناخت و استدلال و رفتار اخلاقی از آنها بهره گیرند. یافته‌های مذکور عبارتند از:

· با افزایش سن، میزان دانش درون‌نگری نظام‌ اخلاقی با فراشناخت هماهنگ می‌شود.

· تحول آگاهی اخلاقی، بیشتر با دانش خاص‌ مرتبط است، تا دانش کلی و عمومی. دانش خاص، شامل‌ نحوه‌ پاسخ فرد به مسائل و موضوعات اخلاقی براساس‌ تجربه‌های زندگی است.

· تصمیمات اخلاقی براساس سن و سطح تحول‌ گرفته می‌شوند.

· نحوه‌ تعریف معیارهای اخلاقی با مشکلات‌ اخلاقی فرد مرتبط است.

· نحوه‌ سازمان‌دهی اطلاعات، بر استدلال اخلاقی‌ فرد مؤثر است.

· استدلال اخلاقی فرد، وابسته به زمینه‌ای است.

نظریه هویت اکولوژیک

هاردی (2005) و سوانسون (2004) قضاوت اخلاقی کلبرگ و اخلاق مراقبتی گیلیگان را با هم ترکیب کردند و هویت اکولوژیک نامیدند؛ آنان بر این باورند که هویت اکولوژیکی وسعت بخشیدن به خود است که اخلاق را به هستی‌شناسی کل پیوند می‌دهد.

هاردی معتقد است که هویت اخلاقی سهم بسزایی در رفتار اخلاقی دارد .

پرسشنامه فرا اخلاق ( دانش فراشناخت اخلاقی )

این پرسشنامه توسط سوانسون و هیل ( 1993 ) به منظور سنجش دانش فراشناخت اخلاقی تهیه و اجرا شده است. پرسشنامه مورد نظر دارای 15 سؤال ، 5 گزینه ای ( هرگز نمره 1 ، به ندرت نمره 2 ، بعضی اوقات نمره 3 ، معمولا نمره 4 و همیشه نمره 5 ) و از سه طبقه شخص، تکلیف و راهبرد تشکیل شده است. حداقل نمره اي كه هر فرد در اين آزمون به دست آورد، 15 و حداكثر نمره، 75 است.

1- طبقه شخص : دانشی که آزمودنیها در مورد افراد اخلاقی داشتند، در این طبقه مورد ارزیابی قرار می گیرد؛ سؤالهایی که در این طبقه قرار می گیرند و زمینهای که می سنجند به اینگونه است. سؤال 1 ) ادراک فرد از یک شخص اخلاقی، سؤال 3 ) تربیت شغلی ( جایگاه فرد در اجتماع ) ، سؤال 7 ) تصمیماتی که یک فرد در بیشتر اوقات می گیرد در مقابل مهارت های ویژه ای که دارد، سؤال 8 ) محبوبیت در مقابل محبوب نبودن، سؤال 10 ) زمینه خانوادگی، سؤال 12 ) تشخیص شخصی، سؤال 13 ) شناخت قواعد اخلاقی، سؤال 14 ) سن – رشد، سؤال 15 الف ) فردی که استدلالهای خوبی ارائه می کند چگونه تصمیم می گیرد.

2- طبقه تکلیف : سؤالهایی که در این طبقه قرار می گیرند و زمینه ای که می سنجند به اینگونه است. سؤال 5 ) آگاهی فرد از محدودیت های محیطی، سؤال 11 ) شاخصه های مسائل اخلاقی و سؤال 15 ب ) اطلاعات مورد توجه در استدلال اخلاقی.

3- طبقه راهبرد : سؤالاتی که در این طبقه قرار می گیرند، به صورت دو راهه مطرح می شوند و زمینه ای که مورد ارزیابی قرار می دهند به اینگونه است. سؤال 2 ) آگاهی شخصی آزمودنی ها، سؤال 4 ) تصمیم گیری مشکل، سؤال 6 ) درستی، سؤال 9 ) غفلت غیر عمدی.

سوانسون و هیل در 1993 پایایی این آزمون را با استفاده از ضریب آلفای کرنباخ 0/81 به دست آوردند. همچنین در ایران این پرسشنامه ترجمه و هنجاریابی شد و اعتبار آن با روش آلفای کرونبا 0/80 گزارش شد .

سياهة رفتار اخلاقي

اين پرسشنامه را سوانسون و هيل (1993) تهيه كرده اند. از آنجا كـه ايـن پرسشـنامه تاكنون در ايران به كار نرفته است، پس از تهيه به فارسي ترجمـه شـد. هـر سـؤال ايـن پرسشنامه مربوط به زمينه اي خاص است كه در زير به آنها اشاره مي شود:

1) عدالت، 2) درستكاري، 3) قضاوت درست و نادرست، 4) وفاداري، 5) صداقت، 6) همدلي، 7) كمك كردن، 8) وفاداري 9) پشيماني، 10) مشاركت كردن، 11) استقلال، 12) نوعدوستي، 13) قابل اعتماد بودن، 14) با ادب بودن و 15) داشتن ديدگاه منطقي.

براي به دست آوردن روايي اين ابزار، روندي كه بـراي پرسشـنامه فـرا اخلاق شناختي طي شد، در اينجا نيز دنبال گرديد و در نهايت متخصصان مربوطـه نظـر موافق خود را اعلام نمودند.

سوانسون و هيل (1993) ضريب پايايي اين آزمون را بـا اسـتفاده از ضـريب آلفاي كرونباخ 0/96 محاسبه كردهاند. ضريب پايايي اين آزمون پس از اجرا بـر گروهـي از دانش آموزان سوم راهنمايي شهر تهران با استفاده از ضريب پايايي آلفاي كرونباخ برابر با 0/78 به دست آمد.