نظریه اعتماد دایتز و هارتوگ
سه جريان گسترده در ادبيات اعتماد وجود دارد: نخست اعتماد درون سازماني- يعني به عنوان يك پديده درون سازمان، مثل اعتماد بين كاركنان و سرپرستان يا مديران، يا ميان همكاران- كه تأكيد ما در اين مطالعه بر اين نوع اعتماد است. دوم، اعتماد ميان سازمانها؛ يعني يك پديده ميان سازماني و سوم، اعتماد ميان سازمان ها و مشتريانشان كه به عنوان يك مفهوم بازاريابي مطرح ميشود (دایتز و هارتوگ ، 2006).
همچنین این نظریه پردازان با بعد خیرخواهی، صلاحیت، صداقت و قابلیت پیش بینی را به عنوان مهمترین عناصر تشکیل دهنده اعتماد می دانند (دایتز و هارتوگ، ۲۰۰۶).
ابعاد اعتماد از دیدگاه دایتز و هارتوگ
خیراندیشی : خیراندیشی به معنی انگیزه های مهربانانه و میزان محبت یک شخص نسبت به گروه مقابل و توجه ی صادقانه به رفاه دیگران است.
وفاداری یعنی میل و علاقه به حفظ آبروی دیگری داشتن. اعتماد مستلزم این است که شما بتوانید به شخصی وابسته شوید که مترصّد فرصت نیست.
صلاحیت و شایستگی : صلاحیت به قابلیت های دیگران برمی گردد که بر اساس آن می توانند وظایف خود را انجام دهند (بر اساس مهارت ها و دانش).
شایستگی دانش و مهارت های میان افراد و دانش و مهارت های فنی را دربر می گیرد. اگر شخصی که درباره ی چیزی صحبت می کند، نسبت به آن اشراف کامل داشته باشد، شما احتمالاً گوش فرا می دهید یا وابسته به کسی می شوید که توانائی های او مورد احترام شماست. شما نیاز دارید تا به این باور برسید که شخص، مهارت ها و توانائی های انجام کاری را دارد که او صحبت از انجام آن ها را می کند.
صداقت و راستی : صداقت شامل تبعیت از یک سری اصول است که مورد قبول گروه مقابل است و شامل امانت داری و رفتار منصفانه و اجتناب از ریاکاری می شود. راستی شامل پیروی از یه سری اصوله که مورد قبول گروه مقابله و شامل امانت داری و رفتار عادلانه و خودداری از ریاکاری می شه.
صداقت که بر درستی و شرافت، روراستی و راستگوئی دلالت دارد. به نظر می رسد که به هنگام ارزیابی میزان قابل اعتماد بودن دیگری این بعد با اهمیت تر از بقیه باشد (بدون درک ویژگی اخلاقی و صداقت اولیه ی دیگران، دیگر ابعاد اعتماد معنی نخواهد داشت) (رابینز، ۲۰۰۳: ۱۴۵).
قابلیت پیش بینی : قابلیت پیش بینی هم به طور خاص مربوط به ثبات و نظم در رفتار می شود. بر این اساس اعتماد یک مفهوم چند بعدی است. پس اعتماد وقتی ایجاد می شود که محتوای مؤلفه های آن به عنوان زیر حوزه های مجزای اعتماد ظاهر شوند (دایتز و هارتوگ، 2006: 561-560).
ثبات ، به پایائی، پیش بینی پذیری و قضاوت مناسب در برخورد با وضعیت ها دلالت دارد. نداشتن ثبات در گفتار و عمل از اعتماد می کاهد. این بعد برای مدیران بسیار مناسب است. هیچ چیز زودتر از ناهماهنگی میان آنچه مدیران اجرائی موعظه می کنند و آنچه انتظار دارند همکارانشان به آن عمل کنند، مورد توجه قرار نمی گیرد.
در برخی منابع بعد پنجمی هم دایتز اضافه کرده است که به آن صراحت می گویند .
رک و راست بودن (صراحت) : شما می توانید به کسی تکیه کنید که برای شما تمام حقیقت را بازگو می کند (رابینز، ۲۰۰۳: ۱۷۵).
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .