دو نیمه نامتشابه مغز کارکردهای کم و بیش متفاوتی دارند. بنا به پژوهشهای انجام یافته ، وقتی فرد مشغول تحلیل منطقی و تفکر کلامی است نیمکره چپ مغز مسلط می شود و وقتی فرد مشغول تجسم فضایی و سایر فرآیندهای ذهنی است که شامل کارکردهای  غیر کلامی می شود نیمکره راست مغز مسلط می شود ... تا چندی پیش هنوز وظایف مختلف و اختصاصي دو نیمکره مغز درک نشده بود . با پژوهشهای راجراسپری و دستیارانش در انیستیتو تکنولوژی کالیفرنیا در دهه 1960 ، کشف شد که اشخاص دارای مغز دو نیم شده انواع تفاوتهای موجود در کارکرد نیمکره های چپ و راست را که پیشتر گفتیم نشان می دهند( برونو ، 1370 ، ص 252)

مطالعاتی که با افراد دو پاره مخ صورت گرفته ، تفاوتهای چشمگیری را در کارکرد فرآیندهای عالی ذهنی و دو نیمکره مخ به روشنی نمایان ساخته است عملكرد اختصاصي يا تركيبي نيمكره هاي مغز در برخي فعاليتهاي ذهني مثل خلاقيت  همواره يكي از مباحث پيچيده و درعين حال جالب متخصصان حوزه علوم رفتاري از جمله روانشناسان ، نورولوژيست ها و... بوده است .

تحقیقات آزمایشگاهی اورنستین ( 1972) نشان داد موج نگاره های الکتریکی مغز (نوارمغزی =EEG) گرفته شده موید افزایش فعالیت الکتریکی نیمکره چپ در جریان انجام یک تکلیف کلامی است، درحالی که در جریان انجام یک تکلیف فضایی فعالیت الکتریکی نیمکره راست افزایش می یابد . نیمکره چپ فرمانروای توانائی ما دربیان کلامی و محاسبات ریاضی است.

فرض كلي براين است كه سمت چپ مغز اطلاعات را بطور خطي ، منطقي ، تحليلي و متوالي پردازش مي كند و اساسا با اطلاعات شفاهي مثل گفتار ، خواندن ، نوشتن و محاسبه سروكار دارد و بر جزئیات تمرکز داشته ، در درك  تفاوتها و تمايزها غالب است . نيمكره راست اطلاعات را بطور غير خطي، از طريق درك مستقيم ( شهودي ) و بطور همزمان پردازش نموده و با اطلاعات تصويري ، شنوائي ، عصبي و عاطفي مثل موسیقی ، فعالیتهای هنری ، تصویرسازی ذهنی ، رویا و درک طرحهای غامض هندسی سروكار دارد و ادراکات آن کل نگر هستند ، همچنین از یک حس بسیار پیشرفته برای ادراک فضایی و طرحها برخوردار است(اتکینسون و اتکینسون و هلیگارد 1983ص 91و92 ).

در مورد تفكر خلاق عملا هر دو نيكره مغز مي تواند دخيل باشد چرا كه عملا يك فرد  خلاق ايده آل كسي است كه بتواند وظايف اختصاصي هر دو نيمكره را ست و چپ را به نحوي مكمل ادغام نموده و مورد استفاده قرار دهد. با اين حال اگر در پي پاسخ مشخص تر باشيم بايد بگوئيم شواهدي كه بر اساس مقدار زيادي اطلاعات روان سنجي قرار دارد حاكي از آن است كه در انواع متعددي از آزمونهاي تفكر خلاق ، بزرگسالان نرمال كه در وظايف مغزي نيمكره راست تخصص دارند تقربيا بدون استثناء از افرادي كه شيوه ادغام تفكر دو نيمكره را بكار مي برند ، پيشي مي گیرند ( تورنس ، 1979، ص 155) .

دانشمندان در دانشگاه درکسل فیلادلفیا مغز را در لحظه ای که ایده نابی به آن می رسد مورد تحقیق قرار دادند . در این آزمایش از دو گروه داوطلب استفاده شده بود. یک گروه از این داوطلب ها را منتظر گذاشتند تا به آنها یک معما داده شود . وقتی که معما داده شد از آنها خواستند بگویند وقتی که معما را حل کردند آیا یکباره به ذهن آنها خطور کرده است یا برای انجام آن فکر کرده اند . دانشمندان با آزمایش مغز این افراد متوجه شدند سمت راست مغز آنها به شدت درگیر است ، بخصوص بخش از مغز که مسئول دیدن است (روزنامه همشهری مورخه 22/02/1388، ص24).

       دیدگاههائیکه تفاوتهای فردی در سبکهای شناختی و توانائیهای ذهنی را براساس کارکردهای اختصاصی نیمکره های مغز تبیین می کند به اندازه کافی جذاب و جالب به نظر می رسند اما واقعیت این است که این فرضیات بیشتر بر حدس و گمان متکی هستند تا شواهد تجربی ( براهنی و دیگران ، 1366 ، ص 92).

یکی از مشهورترین نظریه ها در زمینه ارتباط عملکرد نیمکره ها و بخشهای خاص مغز با تفکر و عملکرد خلاق نظریه هرمان است نظریه او به مفهوم تسلط مغز مشهور است وی ساختمان مغز را به چهار قسمت A-B-C-D تقسیم و اعتقاد داشت افراد به یک اندازه و به یک شیوه از نیمکره ها و قسمتهای چهارگانه مغز استفاده نمی کنند افراد نیمکره های مغز مسلط و غالب دارند که شامل فعالیتهای خاص حسی ، حرکتی و تحلیلی و... است اما در مورد تفکر و عملکرد خلاق نمی توان از نیمکره خاص صحبت کرد به نظر او هیچ یک از قسمتهای مغز به تنهائی کامل و خلاقانه عمل نمی کند بلکه این نقش مربوط به تمامی مغز است مگر هنگامی که با ورودی از دیگر قسمتها ، تحریک یا حمایت شود (حسن زاده ، 1383، ص 30).