تفاوت خلاقيت با نوآوري
خلاقيت مورد علاقه روانشناسان و نوآوري مورد علاقه جامعه شناسان است (فرنوديان ، 1370 ،ص 6). البته ظاهرا مفاهيم خلاقيت و نوآوري مشابه هم به نظر مي رسند حقيقت نيز چنين است هر دو مفهوم ارتباط نزديكي به هم دارند چرا كه هردو به ايجاد ايده و پديده جديد معطوف هستند با اين تفاوت كه خلاقيت به عنوان عامل فردي ، ذهني و دروني ، ريشه نوآموري محسوب مي شود. به عبارت ديگر نوآوري مرحله كاربردي و محصول نهايي خلاقيت است. چنانچه نتيجه خلاقيت به صورت يك محصول ، خدمات و روش انجام كار جديد تجلي يابد نوآوري ظاهر شده است. بنابراين خلاقيت خميرمايه و جوهره نوآوري محسوب مي شود . به عبارت ديگر ، درخلاقيت اطلاعات جديد بدست مي آيد و در نوآوري آن اطلاعات به صورتهاي گوناگون در بازار عرضه مي شود. با اين حال ممكن است خلاقيت افراد به مرحله ظهور نرسد اما درهرحال افراد نوآور خلاق محسوب مي شوند بنابراین نوآوري اعم از خلاقيت است. يعني در فرآيند خلاقيت اطلاعات به دست مي آيد و در نوآوري ، آن اطلاعات به صورتهاي گوناگون عرضه مي شود. از اين منظر است كه اهميت ايجاد بستر و شرائط بروز خلاقيت بسيار مهم و حياتي به نظر مي آيد .
تئودور لویت استاد دانشگاه هاروارد در خصوص تفاوت خلاقیت و نوآوری می گوید " خلاقیت اندیشیدن به چیزهای جدید و نوآوری انجام دادن کارهای جدید است ". در حالیکه تعداد افراد خلاق اغلب به تعداد زیاد وجود دارند تعداد افراد نوآور کم است و در نتیجه نظریه های افراد خلاق از آنجائیکه مورد استفاده قرار نمی گیرند ، بی فایده می ماند . پیترز و واترمن در کتاب" به سوی بهترین ها "اذعان می کنند " قهرمان نوآور، یک فرد رویایی و یا یک غول روشنفکر نیست ، او می تواند دزد نظریه ها باشد بدین معنی که نظریه دیگران را بگیرد و آنرا به مرحله عمل درآورد( موید نیا ، 34). روزنفلد(1991) معتقد است خلاقيت نقطه شروع هر نوآوري است وي معادله زير را براي توجيه رابطه خلاقيت و نوآوري پيشنهاد نمود . ( انتفاع + اختراع + مفهوم = نوآوري )
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .