تنبيه در لغت به معناي آگاهانيدن، بيدار كردن، واقف گردانيدن به چيزي و آگاه و هوشيار كردن آمده است. تنبیه، در لغت به معنای آگاهانیدن، بیدار کردن، واقف گردانیدن به چیزی و آگاه و هوشیار کردن آمده است. 

برخلاف برخی نظام‌های تربیتی، از نظر اسلام و قرآن ، اصل تنبیه به طور مطلق محکوم نبوده، بلکه در جای مناسب خود لازم است.  یکی از روش‌های بازدارنده خداوند در قرآن، بازگو کردن داستان‌های اقوام، ملل، یا افرادی است که به علّت سرکشی و طغیان و عدم تسلیم در برابر اوامر الهی به عذاب‌ها و عقوبت‌های سخت مبتلا گشته‌اند.

در اصطلاح به عملي گفته مي‌شود كه لازمه آن آگاه و هوشيار كردن باشد و به سه معنا به كار مي‌رود:

1. سكينر مي‌گويد: تنبيه زماني رخ مي‌دهدكه پاسخ چيز مثبتي را از موقعيت حذف مي‌كند يا چيزي منفي به آن مي‌افزايد. در واقع، تنبيه دور ساختن چيزي از ارگانيسم (موجود زنده) است كه خواستار آن است، يا دادن چيزي است به كسي كه طالب آن نيست‌. تنبيه به اين معنا را تنبيه به معناي عام مي‌گوييم.

جان ایانز و همکاران نیز می‌گویند: «تنبیه عبارت است از ارائه محرک ناخوشایند یا حذف تقویت مثبت بلافاصله بعد از انجام یک رفتار.» 

2. ارائه پاسخ منفي به ارگانيسم‌. تنبيه عبارت است از: ارائه يك محرك آزارنده (تقويت كننده منفي) به دنبال يك رفتار نامطلوب براي كاهش دادن احتمال آن رفتار. اگر پس از انجام رفتاري نامطلوب از سوي كودك، مثلاً گفتن يك حرف زشت، با ارائه يك محرك آزارنده مثل سيلي زدن به او بخواهيم حتماً بروز رفتار نامطلوب را دراو كاهش دهيم، او را تنبيه كرده ايم‌. تنبيه به اين معنا؛ تنبيه به معناي خاص مي‌گوييم.

3. تنبيه بدني يا كتك زدن‌. گاهي مراد از تنبيه به همين معناست كه ما آن را تنبيه به معناي اخص مي‌گوييم‌. روشن است كه بر طبق معناي اول، تنبيه طيف وسيعي را در بر مي‌گيردكه عبارت است از: تغافل، بي‌اعتنايي، تهديد، تحقير، سرزنش، تمسخر، محروم سازي، جريمه، جبران، تغيير چهره، روي برگرداندن و تنبيه بدني‌.اما بر طبق معناي دوم، تنبيه ديگر شامل تغافل، بي‌اعتنايي، محروم سازي و به عبارت ديگر، حذف تقويت مثبت نمي‌شود. آنچه از ميان اين معاني سه‌گانه مورد ترديد و بحث واقع شده است، قسم سوم يا تنبيه به معناي اخص است‌. گرچه برخي از مصاديق تنبيه به معناي خاص دوم، نظيرتهديد، تحقير، سرزنش و تمسخر نيز كما بيش مورد رّد و انكار واقع شده است.

روش تنبیه کودک از نظر روانشناسی

در خصوص روش مناسب و صحیح تنبیه کودک نگرش‌های متفاوتی وجود دارد. تنبیه مثبت، تنبیه منفی و تقویت مثبت همگی روش‌هایی هستند که برای برقراری نظم و تربیت کودکان استفاده می‌شود.

تعیین تاکتیک‌های نظم و انضباط درصورتی‌که فرزندی سرکش و نافرمان داشته باشید، کار بسیار دشواری است. شما انتظار دارید بدون اعمال هیچ‌گونه افراط و زیاده‌روی، این نظم و انضباط مؤثر واقع شود. هر چه کودک لجباز تر و سرسخت‌تر باشد کار شما نیز به‌مراتب دشوارتر است. یکی از روش‌هایی که والدین اغلب تمایل به استفاده از آن دارند تنبیه مثبت است.

شاید چنین به نظر برسد که تنبیه مثبت قطعاً روش خوبی است، درصورتی‌که چنین نیست. شواهد نشان می‌دهد، تنها برخی از اشکال تنبیه مثبت مؤثر بوده و در مورد سایر روش‌ها، آسیب از اثربخشی پیشی می‌گیرد.

تنبیه مثبت به زبان ساده به معنای این است که هر رفتار منفی پیامدی منفی به دنبال خواهد داشت. این اصل را در نظر داشته باشید که حاصل دو منفی در یکدیگر مثبت است.

تفاوت‌های موجود بین تنبیه مثبت و منفی کودکان

بین تنبیه مثبت و تنبیه منفی کودک تفاوت‌های ناچیز و اندکی وجود دارد. در حقیقت، برخی محققان معتقدند، این تفاوت‌ها به‌قدری جزئی است که موجب سردرگمی دانش آموزان می‌شود و درواقع این تمایز باید کاملاً مردود اعلام شود.

تنبیه مثبت به این معناست که شما به یک رفتار منفی کودک یک نتیجه منفی اضافه می‌کنید. تنبیه منفی بدین معناست که شما آنچه در واکنش به رفتار منفی مطلوب هست را نادیده بگیرید. بنابراین، ایجاد محرومیت یک تنبیه مثبت است چراکه شما یک پیامد منفی را اضافه می‌کنید، اما اگر مانع شوید کودک به مهمانی برود یک تنبیه منفی است. همان‌طور که شاهد هستید، تفاوت‌های موجود بین این دو بسیار ناچیز است.

نکات کلیدی در تنبیه مثبت کودک

اساسی‌ترین نکته برای اعمال یک تنبیه مثبت اثربخش، ثبات و پایداری است. بر اساس پاره‌ای از مطالعات، تنبیه مثبت تنها در صورتی مؤثر واقع خواهد شد که از ثبات و پایداری برخوردار باشد. به عبارتی، برای هر رفتار منفی باید یک پیامد ثابت و یکسان در نظر گرفته شود. عدم ثبات و پایداری فقط تأثیرگذاری تنبیه را کاهش می‌دهد.

همچنین این‌که در کنار تنبیه مثبت از سایر ابزارهای فرزند پروری همچون محرک‌های مثبت نیز بهره ببرید حائز اهمیت است. اگر بدون بهره‌مندی از یک سیستم پاداش مبتنی بر رفتار خوب، به‌طور فزاینده‌ای فقط از تنبیه مثبت استفاده کنید، ممکن است کودک چنین برداشت کند که صرف‌نظر ازآنچه انجام داده و بروز می‌دهد، فقط بازخورد منفی می‌گیرد. در چنین مواردی، تنبیه مثبت از تأثیرگذاری کمتری برخوردار خواهد بود.

روش های تنبیه مثبت کودک

تکنیک‌های تنبیه مثبت بسیاری وجود دارد که می‌توانید در استراتژی نظم و انضباط کودک از آن بهره برد. این‌که همیشه تنبیه را متناسب با عملی که انجام شده در نظر بگیرید ایده خوبی است. اگر رفتار منفی رخ‌داده بی‌اهمیت و جزئی است، کمی انتقاد می‌تواند کافی باشد. اما چنانچه رفتار منفی جدی باشد یا مرتباً تکرار شود، به‌منظور حذف چنین الگوی رفتاری به تنبیه جدی‌تر و سخت‌گیرانه‌تری نیاز خواهد بود.

تنبیه کودک با سرزنش

سرزنش یک تنبیه مثبت رایج میان والدین است که متأسفانه بدون دانش و آگاهی مرتباً از آن استفاده می‌کنند. سرزنش کودک می‌تواند هم در جمع و هم در خلوت انجام شود. نظریات و سبک‌های فکری متفاوتی در خصوص هر دو مورد وجود دارد. بسیاری از مکاتب معتقدند، سرزنش کردن باید در جمع صورت گیرد. بااین‌حال، برخی روانشناسان معتقدند سرزنش یک کودک در جمع می‌تواند به‌منزله یک تجربه شرم‌آور و آسیب‌زا باشد.

 سرزنش درصورتی‌که بیش‌ازاندازه استفاده نشود می‌تواند واقع شود، زیرا کودک را متوجه رفتار نادرست خود می‌کند. هم‌چنین برای کودکان بزرگ‌تر به‌ویژه کودکانی که از منطق و استدلال خوبی برخوردارند یک روش تنبیه مثبت مناسب به شمار می‌آید. این کودکان زمانی که نادرستی یک رفتار به آن‌ها گوشزد می‌شود علت و چرایی آن را بهتر درک کرده و همین امر احتمال تکرار آن رفتار را به‌مراتب کاهش می‌دهد.

تنبیه فرزند با ضربه زدن به باسن 

ضربه زدن به باسن کودک نوعی تنبیه مثبت است که اختلاف‌نظرهای بسیاری درباره آن وجود دارد. به خاطر داشته باشید، واژه مثبت در این مورد به معنای خوب بودن نیست. درحالی‌که حدود 70 در صد از مردم آمریکا معتقدند این روش تنبیه کودک مناسب است، بسیاری از روانشناسان در خصوص اثربخشی آن مخالف بوده و معتقدند که روی‌هم‌رفته روش نامناسب و زیان بخشی در تربیت کودک است.

بر اساس مطالعات بسیار، کودکانی که بارها به پشت آن‌ها ضربه زده‌شده در بزرگسالی دچار مشکل خواهند شد. هم‌چنین، این مطالعات حاکی از آن است، هنگامی‌که ضربه زدن به باسن به‌عنوان نوعی تنبیه کودک مکرراً انجام می‌شود، اعتماد میان والدین و فرزند را خدشه‌دار می‌کند و در دوران نوجوانی می‌تواند عواقب مخربی داشته باشد.

بااین‌حال، مطالعات دیگری وجود دارند که این یافته‌ها را رد می‌کنند. یک مطالعه بر روی کودکانی که در اصل متعلق به طبقه متوسط بودند نشان داده است که ضربه زدن به باسن کودک به‌منظور تنبیه او موجب افزایش خشونت, آسیب روانی یا سوءاستفاده نمی‌گردد. بااین‌حال، این مطالعه تا حد زیادی ازنظر جامعه روان شناختی رد شده است. اکثر روانشناسان بر این باورند که این روش به کودک و روابط والدین و کودک آسیب می‌رساند، و مخصوصاً در صورت استفاده زیاد ناکارآمد خواهد بود.

تنبیه کودک با روش وقفه کوتاه

روش وقفه کوتاه یکی از روش‌های تنبیه مثبت است که معمولاً توسط روانشناسان توصیه می‌شود؛ به‌کارگیری این روش می‌بایست متناسب با سن کودک باشد. قانون کلی در این روش به ازای هرسال سن کودک, یک دقیقه را در نظر می‌گیرد. اثربخشی این تکنیک به ثبات و ایستادگی شما و هم‌چنین به میزان سماجت فرزندتان بستگی دارد.

به‌طورکلی، توصیه می‌شود که مجموع زمان در نظر گرفته‌شده بیش از یک دقیقه به ازای هر سال سن کودک باشد، زیرا آرام کردن کودک و ایجاد وقفه هر دو نیازمند زمان است. قاعده صحیح این است که تنها دقایقی را حساب کنیم که همه‌چیز در آرامش است.

برای تعیین میزان اثربخشی تکنیک وقفه کوتاه بدون انتظار برای برقراری آرامش و احتساب کل زمان اختصاص داده‌شده مطالعه‌ای صورت گرفته است. طبق این مطالعه ادامه دادن تکنیک تا زمانی که آرامش برقرار شود تأثیر مثبت‌تر و ماندگارتری در تغییر رفتار  کودک دارد.

تنبیه بچه با نوشتن جمله یا متن کوتاه

نوشتن جملات یا متنی کوتاه مانند کاری که در مدرسه انجام می‌شود دهه‌هاست که به‌عنوان یک تنبیه مثبت در نظر گرفته می‌شود و شکل مؤثری از ایجاد نظم به شمار می‌رود. شما به‌راحتی می‌توانید این نوع از نظم را در منزل خودتان به‌کارگیرید. این روش به چند دلیل مؤثر است.

نخست، نوشتن جملات، قانون را در ذهن کودک تثبیت می‌کند. اگر قانونی برای پنجاه بار نوشته شود احتمالاً کودک آن را فراموش نخواهد کرد. دوم، نوشتن متنی کوتاه درباره رفتار بد کودک، چرایی آن و هم‌چنین نحوه رفتار درست در صورت تکرار، نشان‌دهنده آگاهی از نیاز به تغییر رفتار است. چنانچه نوشته منعکس‌کننده این درک و آگاهی نباشد، درواقع بستری برای بحث و گفت‌وگو مهیا خواهد کرد تا جایی که کودک متوجه علت قاعده شود.

تنبیه با محول کردن مسئولیت مازاد بر وظایف کودک

افزودن کار به فهرست وظایف فرزندتان نیز می‌تواند به‌عنوان یک نمونه تنبیه مثبت در نظر گرفته شود. این روش می‌تواند به‌جای تکنیک زمان‌بر وقفه کوتاه استفاده شود. این روش کودک را فعال نگاه داشته، منجر به انجام وظایف موجود در فهرست کارها و مشارکت او در انجام کارهای منزل شده و نهایتاً مانع از جدا شدن کودک از خانواده برای مدت‌زمان طولانی می‌گردد.

تنبیه کودکان با ایجاد محرومیت

ایجاد محرومیت یکی دیگر از شیوه‌های تنبیه مثبت است. زمانی که مانع از آن می‌شوید که فرزندتان با دوستانش بیرون برود و او را در خانه نگاه می‌دارید درواقع یک نوع تنبیه منفی به کار گرفته‌اید. فرستادن کودک به اتاق، بیشتر با تنبیه مثبت همخوانی دارد. اما زمانی که صحبت از ایجاد محرومیت به میان می‌آید این همخوانی بسیار مبهم و نامعلوم است.

فرستادن کودک به اتاق خود، ایده خوبی به نظر می‌آید، اما جدائی‌های طولانی‌مدت از خانواده می‌تواند اثرات زیان بخشی به همراه داشته باشد. تنهائی‌های طولانی‌مدت اجباری می‌تواند برای کودکانی که اجتماعی هستند بسیار آسیب‌زا باشد. با اطمینان می‌توان گفت که این کار می‌تواند به‌اندازه ضربه زدن به پشت کودک به روابط خانوادگی آسیب برساند. ایجاد محرومیت و فرستادن کودک به اتاق باید کم اما باثبات مورداستفاده قرار گیرد، درعین‌حال باید دلیلی منطقی داشته و برای زمانی کوتاه اعمال شود.

تنبیه فرزند با زود خوابیدن یا بیشتر خوابیدن

زود خوابیدن یا بیشتر خوابیدن یکی از روش‌های تنبیه مثبت برای فرزندان کوچکتر به شمار می‌آید. بچه‌ها زمانی که مشغول بازی و فعالیت هستند تمایلی به خوابیدن ندارند، بنابراین مجبور ساختن آن‌ها به این کار بازدارنده بسیار خوبی از رفتار بد هست. علاوه بر این، اغلب کودکان زمانی که خسته‌اند فعالیت بیشتری دارند، پس با خواباندن آن‌ها برای مدت‌زمان بیشتر، احتمالاً قادر خواهید بود مشکل را از ریشه حل کنید.

تنبیه کودک با زمان مطالعه بیشتر

زمان مطالعه بیشتر نیز یکی دیگر از روش‌های تنبیه مثبت است، این روش بیشتر به دلیل عدم انجام تکالیف و یا رفتار نامناسب در کلاس انجام می‌شود. زمان مطالعه بیشتر در چنین مواقعی یک پیامد کاملاً طبیعی محسوب می‌شود، زیرا آن‌ها مشغول به کاری می‌شوند که می‌بایست پیش‌ازاین آن را انجام می‌دادند و اکنون مجبورند به‌جای بازی یا وقت گذراندن با دوستان،  بیش ازآنچه برای مدرسه لازم است به مطالعه بپردازند.

تنبیه بچه با نشان دادن پیامدهای طبیعی

پیامدهای طبیعی بهترین شکل تنبیه مثبت‌ است. این نوع تنبیه نیازمند هیچ‌گونه واکنشی از جانب والدین نیست و به‌طور طبیعی درنتیجه رفتار بد رخ می‌دهد. برای مثال، اگر کودک شما اتاق خود را مرتب نمی‌کند یا لباس‌های کثیفش را جمع نمی‌کند، پس لباس‌ها نامرتب و کثیف می‌ماند و در این شرایط، کودک مجبور می‌شود همان لباس‌های کثیف را بپوشد. این یک پیامد طبیعی است. نکته مهمی که در خصوص پیامدهای طبیعی باید به خاطر داشته باشید این است که آن‌ها زمانی اثربخش و کارآمد هستند که اجازه دهید رخ دهند. اگر شما لباس‌های فرزندتان را تمیز و مرتب کنید دیگر فایده‌ای نخواهد داشت.

روش نشانگر در تربیت بچه

سیستم نشانگر روش مناسبی برای ادغام تنبیه مثبت با محرک‌های مثبت هست. این سیستم شبیه به متدی است که در مدارس پیاده می‌شود، بدین‌صورت که نام دانش آموزان روی تخته نوشته‌شده و درصورتی‌که خطایی از آن‌ها سر بزند یک علامت منفی جلو اسم آن‌ها گذاشته می‌شود.

در این متد، شما یک جدول حاوی اسامی و یک ماژیک مخصوص نیاز دارید. به ازای هر رفتار نادرست، یک علامت روی جدول گذاشته، و اگر رفتار مثبتی از کودک سر بزند، باید علامت گذاشته‌شده را بردارید. اگر در طول یک روز هیچ علامتی مشاهده نشد، بیانگر این است که کودک مرتکب رفتار اشتباهی نشده و می‌تواند یک جایزه داشته باشد.

اثربخشی سیستم نشانگر، به‌ویژه برای کودکان دارای نیازهای خاص, به اثبات رسیده است. یک مطالعه به بررسی اثربخشی کاربرد نشانگرها در رابطه با کودکان مبتلا به اوتیسم و سندروم دان که اغلب در محیط آموزشی رفتارهای غیرطبیعی دارند پرداخته است. یافته‌ها حاکی از آن بود که سیستم نشانگر در مهار کردن رفتارهای منفی طی مدت‌زمانی کوتاه بسیار کارآمد عمل می‌کند.

تنبیه کودک با کمک مشاوره روانشناسی

اگر در خصوص تربیت و تحت نظم درآوردن و هم‌چنین تغییر رفتار فرزندتان دچار مشکل هستید، شاید نیاز به کمک از منابع بیرونی داشته باشید. یک درمانگر و روانشناس کودک می‌تواند به شما کمک کند تا روش‌های تنبیه کودک و هم‌چنین سایر سبک های فرزند پروری که در حال حاضر از آن‌ها استفاده می‌کنید را بررسی کرده و مشخص کنید کدام مؤثر و کدام بی‌فایده است. همچنین می‌تواند ابزارهای فرزند پروری بیشتری ارائه دهد تا بتوانید با استفاده از آن‌ها در مسیر تغییر رفتار فرزندتان گام بردارید.

اگر فرزندتان بیش فعال، کودک بدخلق یا کودک پرخاشگر است ممکن است به دنبال چنین رفتار نادرست اما به‌ظاهر ساده‌ای اتفاقات دیگری رخ دهد. ارزیابی و بررسی شرایط سلامت ذهنی کودک برای آگاهی از علت چنین رفتارهایی می‌تواند ایده خوبی باشد. غالباً درمان‌های برای کودکان پیش از سن هشت سالگی وجود دارد.

تنبيه و عوارض آن از ديدگاه روان‌شناسي

معمولاً روان‌شناسان تنبيه را ـ‌ دست‌كم تنبيه بدني را جايز نمي‌دانند و عدم كارايي و يا اثرات و مضرات جانبي آن را دليل بر اين امور مي‌دانند. ولي بايد گفت: چنين نيست اولاً، چنين چيزي نيست كه تنبيه كارايي نداشته باشد‌. در بسياري ازموارد، تنبيه اصلاح كننده است‌. بطوري كه عموم كساني كه در مورد اصلاح رفتار كتابي نوشته‌اند، تنبيه را به عنوان يكي از روش‌‌‌هاي اصلاح و تغيير رفتار ذكركرده‌اند،‌ ثانياً، درمواردي كه تنبيه اصلاح‌كننده نباشد، حداقل داراي اثر بازدارندگي و عبرت آموزي براي ديگران است اين خود اثر كمي نيست؛ زيرا مواردي وجود داد كه رفتار نامطلوب بايد فوراً متوقف شود، به طوري كه اگر متوقف نشود، آثار جبران ناپذيري به بار خواهد آورد.

اسكينرو ثراندايك بر سر اثربخشي تنبيه هم رأي هستند‌: تنبيه احتمال پاسخ را كاهش نمي‌دهد. اگر چه تنبيه سبب بازداري يا واپس زدن پاسخ مي‌شود، ولي تازماني كه تنبيه به كار مي‌رود، عادت ضعيف نمي‌گردد.

گاتري روان‌شناس رفتارگرا، كه از قوانين تداعي تنها قانون مجاورت را پذيرفته است، مي‌گويد‌: كارآمدي تنبيه به وسيله آنچه كه تنبيه ارگانيسم تنبيه شده را به انجام آن وا مي‌دارد، تعيين مي‌گردد. تنبيه نه به علت ناراحتي‌اي كه توليد مي‌كند، بلكه به سبب اينكه نحوه پاسخ‌دهي فرد به محرك‌‌‌هاي معين را تغيير مي‌دهد، مؤثر است‌.تنبيه تنها در صورتي مؤثر است كه پاسخ تاز‌‌ه‌اي را به محرك‌‌‌هاي قديمي ايجاد كند‌. به طورخلاصه، گاتري معتقد است:

1. آنچه درباره تنبيه مهم است، عملي است كه ارگانيسم در نتيجه تنبيه انجام مي‌دهد، نه احساسي كه بر اثر تنبيه در او بوجود مي‌آيد‌.

2. براي اينكه تنبيه مؤثر افتد، بايد رفتاري را ايجاد كند كه با رفتارتنبيه شده ناهمساز است‌.

3. براي اينكه تنبيه مؤثر افتد، بايد در حضور محرك‌‌‌هايي كه رفتار تنبيه شده را فرا مي‌خواند اعمال ‌گردد.

4. اگر شرايط موجود در بند‌‌هاي 2و3 بالا رعايت نشود، تنبيه نامؤثرخواهد بود حتي ممكن است پاسخ نامطلوب را قوي‌تر سازد.

جان ليونز و همكاران مي‌گويند‌: بسياري از مطالعات بيانگر تأثير تنبيه بر رفتار هستند‌. يافته‌ها مي‌گويند: ميزان تأثير تنبيه در فرو نشاندن رفتار نامطلوب وابسته است به‌:

الف) شدت، مدت، فراواني و توزيع پيامد‌‌هاي ناخوشايند تنبيه؛

ب) فواصل زماني اجراي تنبيه؛

ج) شدت رفتاري كه به خاطرآن تنبيه صورت مي‌گيرد؛

د) وجود پاسخ‌‌‌هاي جانشين؛

ﻫ ) محدوده اي كه درآن رفتار متضاد يا مطلوب پاداش داده مي‌شود‌.

در روان‌درماني، تنبيه در اصلاح رفتار‌‌هايي كه براي كودكان يا ديگران خطر فوري دارد، يا جا‌‌هايي كه نتيجه فوري لازم است، بهترين كاربرد را دارد.

موريس در زمينه اصلاح رفتار كودكان مي‌نويسد: درست همان طور كه با پاداش دادن به كودك در هر زمان كه رفتار مطلوب را انجام مي‌دهد، مي‌توان آن رفتار را نيرومند كرد، با پاداش ندادن قاطعانه به كودك هنگام اجراي رفتار نامطلوب نيز مي‌توان اين رفتار را در او كاهش داد‌......به هر حال، درمواقع نادري از تنبيه بدني (مثل يك سيلي دردناك، يا يك فرياد)، بايد استفاده شود .

سال آكسلرد مي‌نويسد:

علي‌رغم بعضي از نواقصي كه به اين روش (تنبيه) نسبت داده‌اند، من معتقدم كه تكنيك‌‌‌هاي تنبيه مي‌توانند ابزارمفيد براي آموزگار باشند. يك دليل اين است كه تنبيه احتمالاً در شرايطي مؤثر واقع مي‌شود كه تكنيك‌‌‌هاي ديگري مانند تقويت يك رفتار ناهمساز و خاموشي كارگرنيستند. همين‌طور روش‌‌هاي تنبيه اغلب رفتار‌‌هاي نامطلوب را سريع‌تر از تكنيك‌‌هاي ديگركاهش مي‌دهند.

والترچين و بنكس (1972) معتقدند: «هركودكي بايد بفهمد كه در صورت نافرماني و سرپيچي از اطاعت بزرگسالان با او برخورد نامطلوبي خواهند داشت‌. اگر كودك به خاطر عمل اشتباه خود، تنبيه نشود تصورمي‌كندكه عمل او به طور ضمني تأييد شده است‌.

رونالدز ايلينگورث مي‌گويد:

بسياري از والدين بر اين باورندكه تنبيه بدني نادرست و نامطلوب است و به جاي آن اغلب از تنبيه ذهني و رواني، كه به مراتب خطرناكتر است، استفاده مي‌كنند يا هيچ پدرو مادري هرگز نبايد ازسلاح تهديد به ترك كودك يا دوست نداشتن او و يا فرستادن كودك به شبانه‌روزي‌ها استفاده كند‌. درتمام مواقع، چه درخانه وچه درمدرسه، سلاح تمسخر، انتقاد و تحقير كودك بدو نامطلوب است و نتيجه‌اي جز اينكه كودك را غمگين و دچار ناامني سازد نخواهد داشت‌. در مورد كودكان سنين پيش از دبستان، كه به‌اندازه كافي مي‌فهمند، زدن ضرب‌‌هاي آرام به پشت آنها، بدون خطر است‌. همين تنبيه نيز پس از آن سن، غالباً غيرضروري و نامطلوب است. به هرحال، بايد توجه داشت كه تنبيه بدني به هيچ عنوان نبايد آسيب برساند‌. همچنين كودك نبايد درحضو برادران و خواهران خود تنبيه بدني شود. احياناً اگر تنبيه شد، پس از آن ديگر نبايد با او حرف زد.

سيف دركتاب تغيير رفتار و رفتاردرماني در پايان بحث تنبيه مي‌گويد‌:

كوتاه سخن اينكه، روش تنبيه خشن‌ترين و نامطلوب‌ترين روش تغيير رفتار است‌. استفاده غيرمسئولانه ازآن عوارض جانبي نامطلوب به بار مي‌آورد، هرگز نبايد به صورت يك روش تربيتي از آن استفاده شود‌. تنها زماني كه رفتارنامطلوب براي صاحب رفتار يا كسان ديگر تهديد كننده سلامتي است بايد به كارگرفته شود، آن هم به صورت موقتي تا اينكه فرصت استفاده ازروش‌‌هاي ديگرفراهم آيد وپيش از استفاده از روش تنبيه بايد رضايت شخص يا سرپرست و قيم اورا كسب كرد.

عواض نامطلوب تنبيه

دلايل اسكينر برعليه تنبيه به قرار زيرند:

1- تنبيه آثار جانبي هيجاني نامطلوب به بار مي‌آورد‌. ارگانيسمي كه تنبيه مي‌شود، مي‌ترسد و اين ترس به محرك‌‌هاي مختلفي كه هنگام تنبيه شدن او حضور دارند، تعيمم مي‌يابد.

2. تنبيه به ارگانيسم نشان مي‌دهدكه چه كار نكند، نه اينكه چه كار بكند‌. در قياس با تقويت، تنبيه هيچ‌گونه اطلاعاتي در اختيار ارگانيسم نمي‌گذارد‌. تقويت نشان مي‌دهد رفتاري كه در موقعيت انجام گرفته مؤثر بوده است‌. بنابراين، به يادگيري بيشتري نياز نيست‌. تنبيه غالباً اين آگاهي را به ارگانيسم مي‌دهد كه پاسخ تنبيه شده در ايجاد تقويت مؤثر نيست و او به يادگيري بيشتري نياز دارد تا منجر به پاسخي كه كارساز است.

3. تنبيه صدمه زدن به ديگران را توجيه مي‌كند‌. اين البته درپرورش كودكان بيشتر صادق است‌. وقتي كه كودكان تنبيه مي‌شوند، تنها چيزي كه مي‌آموزند اين است كه در بعضي موقعيتها صدمه زدن به ديگران جايز است‌.

4. كودك با قرار گرفتن در موقعيتي كه بتواند در آن رفتار قبلاً تنبيه شده خود را انجام دهد، بدون اينكه براي آن تنبيه شود، ممكن است واداربه انجام آن رفتارشود‌. بنابراين، در غياب عوامل تنبيه كننده، ممكن است كودكان فحش بدهند، شيشه بشكنند، با بزرگترها بي ادبانه رفتار كنند، به بچه‌‌‌هاي كوچكترآزار برسانند و غيره‌. اين كودكان آموخته‌اند كه در حضور عوامل تنبيه‌كننده ،اين رفتارها را واپس بزنند، اما دليلي نمي بينند كه در غياب عوامل تنبيه‌كننده اين رفتار را انجام ندهند‌.

5. تنبيه در شخص تنبيه شده نسبت به عامل تنبيه‌كننده و ديگران پرخاشگري ايجاد مي‌كند. تنبيه درشخص تنبيه شده پرخاشگري ايجاد مي‌كند. اين پرخاشگري ممكن است موجب مشكلات ديگري شود‌. براي نمونه، مؤسسات كيفري جامعه، كه تنبيه را به عنوان وسيله اصلي به كار مي‌برند، سرشار از افراد بسيارپرخاشگر هستند، و مادام كه تنبيه يا تهديد تنبيه براي كنترل رفتار آنان به كار مي‌رود، همچنان پرخاشگري باقي خواهند ماند‌. سعدي درگفته حكيمانه خود اثرهمين پديده را نشان داده است‌:

چيزي كه داني دلي بيازارد توخاموش تا ديگري بيازارد

6. تنبيه اغلب يك پاسخ نامطلوب را جانشين پاسخ نامطلوب ديگر مي‌سازد. براي نمونه، كودكي كه به سبب ريخت و پاش تنبيه مي‌شود، بچة گريه كن تربيت مي‌شود. همان گونه كه شخصي كه براي دزدي تنبيه مي‌شود، ممكن است پرخاشگر شود و در فرصت مناسب، به جرايم سنگين‌تري دست بزند.

7. مشكل ديگر استفاده از تنبيه كردن اين است كه تبنيه كرن عملي است كه به سرعت توسط ديگران به كودكان و نوجوانان آموخته مي‌شود. بندورا و والترز شواهدي به دست داده‌اند حاكي از اين است كساني كه شاهد تنبيه شدن افراد توسط ديگران بوده‌اند درمواقع و مكان‌‌هاي ديگر، خود به تنبيه ديگران اقدام كرده‌اند‌.

8. يكي ديگر از پيامد‌‌هاي نامطلوب تنبيه اين است كه فرد تنبيه شده براي فرار از تنبيه، ممكن است به رفتاري كه تنبيه به دنبال دارد نپردازد، رفتار‌‌هاي ديگري را جانشين آن كند‌.

برخي رفتار‌‌هاي جانشين مخرب ناسازگارانه و روان‌رنجورانه هستند.سازوكار‌‌هاي دفاعي رواني، كه مكتب روانكاوي توضيح داده است، راه‌‌‌هايي هستند كه درآنها آرزو‌‌هاي سركوب شده، سانسوررا كنار مي‌زنند و راه بروز مي‌يابند. طبق نظر اسكينر(1972)، اين ‌سازوكارها درواقع راه‌‌‌هايي هستند كه افراد براي فرار از تنبيه به آنها متوسل مي‌شوند. شخص ممكن است به جاي انجام رفتاري كه تنبيه به دنبال دارد، طريقي به آن رفتاربپرازدكه تنبيه به دنبال نداشته باشد، مانند خيال پردازي يا روياي روزانه؛ و يا شخصي ممكن است با متوجه ساختن رفتار قابل تنبيه به چيز‌‌هايي كه نمي توانند تنبيه كننده باشند، آن رفتار را جا به سازد. مثلاً ممكن‌ است به اشياي فيزيكي، كودكان يا جانوان كوچك پرخاشگري كند.

به قول ريس و استفاده از روش تنبيه آخرين راه حل است. اگرلازم است از آن استفاده شود، بايد در مؤسسات تخصصي يا در دفتركار يك درمانگر مجاز از آن استفاده شود‌.

با توجه به آنچه كه از برخي روان‌شناسان و مربيان نقل شد، كه در روان‌شناسي نيز حتي تنبيه بدني به كلي مطرود و ممنوع نيست، بلكه در مواردي آن را جايز و حتي لازم مي‌دانند.

ديدگاه برخي فقها پيرامون تنبيه: با توجه به شرايط، جوّ زمان و برخي اصول فلسفي و ديني نظرات فقهاء، مي‌توان به دست آورد كه برخي از آنها، تنبيه را به اشكال گوناگون و نه صرفاً بدني مجاز دانسته، اما در كميت و كيفيت آن و در موارد اجرا كننده آن اختلاف نظر دارند. در اينجا به برخي از اين نظرات مي‌پردازيم‌:

آيه الله العظمي اراكي در پاسخ به اين كه هرگاه پدر، فرزند خود را به قصد تأديب مورد ضرب قراردهد آيا ديه دارد يا خير؟ فرموده‌اند: هرگاه تأديب طفل متوقف باشد بر ضرب جائز است ولي بايد سرخ و كبود نشود‌.

آيه الله العظمي بروجردي در اين زمينه مي‌فرمايند: «اگربچه يكي از گناهان كبيره را انجام دهد، والدين يا معلم او مي‌تواندبه قدري كه ادب شود و ديه واجب نشود او را بزند».

آيه الله العظمي گلپايگاني نيز مي‌فرمايند: «اگربچه يكي از گناهان كبيره را انجام دهد، والدين يا ديگران با اجازه والدين او حتي به قدري كه ادب شود و ديه وارد نشود او را بزند‌.»

حضرت امام خميني(ره) نيز مي‌فرمايند: «گفته شده است كه در ادب كودك زدن بيش از ده شلاق كراهت دارد‌. اما ظاهر اين است كه ادب كودك بايد با توجه به نظر ادب‌كننده و والدين كودك باشد.گاهي مصلحت كودك اقتضاء مي‌كند كه كمتر از ده شلاق به او زد و گاهي اقتضاي بيشتر از ده شلاق مي‌كند، ولي در هرحال، نبايد از تعزير فرد بالغ بيشتر شود، بلكه احتياط اين است كه از تعزير يك مرد بالغ هم كمتر باشد و احوط از آن اين است، كه به پنج و شش شلاق اكتفا شود‌.»

اهمیت و ضرورت تنبیه از نظر اسلام
اسلام درباب تنبیه دیدگاه خاصى دارد که از هرگونه افراط و تفریط مبراست و به شیوه‏اى اعتدالى، تنبیه را در برخى موارد به شکل محدود، براى اصلاح رفتارهاى نامطلوب و با شروطى مى‏پذیرد.
دین اسلام سفارش اکید مى‏کند که بزرگ‏ترها در برابر کوچک‏ترها بیش‏تر احساس مسؤولیت کنند و حقوق آن‏ها را مراعات نمایند. اسلام به جامعه به صورت یک «کل‏» مى‏نگرد، به موجودیت انسان‏ها اهمیت‏خاصى مى‏دهد، خودسازى آحاد امت را لازم مى‏داند، رفق و شفقت‏با دیگران را جزء وظایف مى‏شمارد و مى‏گوید: «المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه.»  

بر این اساس، حتى تنبیه بدنى را ابتداء حتى براى حیوانات نمى‏پسندد و ترحم بر آن‏ها را از وظایف هر کس مى‏داند. پس به جاست که اولیا و مربیان در مورد خطاهاى جزئى کودکان خشم نورزند و به آنان غضب نکنند، بلکه با قدرى مسامحه، از خطاى آن‏ها بگذرند تا آنان شخصیت واقعى خود را بیابند، اصولا معلم و مربى پیش از آن که سخت‏گیرى کند، باید در کارش عالم و دانشمند باشد.
البته باید به این نکته توجه داشت که در موارد خاصى، به ضرورت استفاده از تنبیه در نظام تربیتى اسلام تصریح شده است و این معنى اولا، از آیات متعددى که رسالت‏حضرت رسول(ص) را منحصر به تبشیر و انذار مى‏داند، قابل درک است و هم از آیات و روایاتى که حدود الهى و تعزیرات اسلامى را تبیین مى‏کنند. اما اسلام براى هر جرم و خطا تنبیه و مجازات در خور آن را ارائه مى‏کند، آن هم در صورتى که عوامل دیگر تربیتى - همانند رفق و مدارا و نرمى که با طبیعت و روحیات کودک هماهنگ است - مؤثر نیفتاد. در این صورت، مربى و ولى کودک ناگزیر از تنبیه و مجازات بدنى است که در تربیت دینى و اخلاقى کودک از نظر اسلام، به عنوان یک روش احتیاطى و استثنایى تلقى مى‏ شود.
ثانیا از آن‏جا که فرزندان و متربیان نزد انسان مسلمان امانت‏اند و نسبت‏به آنان مسؤولیت دارد، همان‏گونه که تامین نیازهاى جسمى کودک لازم است، تادیب او از آن واجب‏تر مى‏باشد، پرورش قواى فکرى، عقلانى، روحى، عاطفى و مذهبى کودکان از اهم وظایف مى‏باشد و تحصیل فضایل اخلاقى مانند، صداقت، پاک‏دامنى، امانت دارى، مراعات نظافت، طهارت و خلاصه آنچه به انسانیت انسان مربوط است ضرورت دارد که تحقق آن‏ها گاهى نیازمند روش‏ها و مراتبى از تادیب و تنبیه غیر بدنى است.
ثالثا، همان‏گونه که انسان در انجام تکالیف دینى و اجتماعى نسبت‏به خودش مسؤولیت دارد، نسبت‏به اهل و خانواده خودش نیز از لحاظ حفظ و نگه‏دارى آنان از عذاب آخرت مسؤولیت دارد. خداوند در قرآن کریم مى‏فرماید: «یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا و قودها الناس و الحجارة علیها ملائکة غلاظ شداد لا یعصون الله ما امرهم و یفعلون ما یؤمرون.»(تحریم: 6)
رسیدن انسان به مقامات عالى و درجات رفیعه معنوى و الهى و حتى تکامل و رشد در جنبه‏هاى اخلاقى و اجتماعى به مربى و مؤدب نیاز دارد و کودک از تمام لحظات حیات، ملازم والدین و مربى خویش است. بنابراین، براى تحقق آن‏ها، همیشه و در تمام حالات، نمى‏توان از رفق، شفقت و محبت استفاده کرد. گاهى نیز لازم است از تنبیهات بدنى استفاده نمود که حتى ممکن است گاهى استفاده از آن نه تنها مجاز، بلکه مستحب باشد.

تنبیه به عنوان یک روش تربیتى
آنچه در نظر روان‏شناسان مشهور است و نسبت‏به آن گرایش دارند این است که تنبیه ابتداء روش مطلوبى در تربیت نیست; زیرا عوارضى بر آن مترتب است. اما غالب دانشمندان اسلامى و مربیان تعلیم و تربیت در شرایط خاصى، از تنبیه به عنوان یک روش تربیتى نام مى‏برند; زیرا وقتى از این روش براى حل مشکل و اصلاح رفتار استفاده مى‏شود که راه‏حل‏هاى دیگر مؤثر نبوده است.
باید به این نکته توجه کرد که روش تادیب و تنبیه یک روش تربیتى اولى نیست تا در تمام حالات و موقعیت‏ها از آن استفاده گردد و از آن نتیجه مطلوب گرفته شود. تنبیه یک روش تربیتى ثانوى است که از لحاظ دینى و ارزشى، متاخر از همه روش‏هاى اصلاح رفتار کودک است; یعنى: اگر تمام روش‏هاى ممکن و متناسب در موقعیت‏هاى گوناگون براى تغییر و اصلاح رفتار کودک به کار گرفته شد و نتیجه مطلوب از آن به دست نیامد، در آن صورت، مى‏توان از روش تنبیه استفاده کرد. این مطلب را مى‏توان، هم از آثار روان‏شناسان و مربیان دریافت و هم از روایات اسلامى به دست آورد.
نکته مهم و اساسى در این بحث، آن است که تنبیه به عنوان آخرین راه درمان و اصلاح رفتار تلقى شده و هدف از تنبیه در واقع، اصلاح رفتار و تربیت کودک است، بنابراین، استفاده از این روش باید به گونه‏اى باشد که اصلاح کننده و مؤثر در تربیت متربى باشد.

تنبيه كودك درروايات

در هرشكل كه بتوان روايات را تفسير نمود نكته مهم اين است كه خداوند انسان را آزاد آفريده و دين مبين اسلام نيزبرخلاف نظربرخي از نظريه پردازان نسبت به انسان ديدگاه خوش بينانه دارد.

رواياتي كه از سوي ائمه معصومان‌(ع) در ارتباط با تنبيه مطرح شده‌اند، سه دسته هستند كه روايات دسته دوم و سوم به بحث ما مربوط مي‌شود، ولي روايت دسته اول جنبه قانوني و قضايي دارند. سه دسته روايات عبارتند از:

دسته اول رواياتي هستند كه اجازه تنبيه كودك را به حاكم مي‌دهد، در برابر گناهاني كه كودك انجام مي‌دهد. مانند سرقت، زنا، لواط و...او را تنبيه و تعزيركند‌. به دليل اينكه، اين دسته از روايات در مورد حقوق كيفري است و تحقق آن به دست قاضي است و با موضوع بحث ما، كه در زمينه والدين و معلم مي‌باشد، چندان ارتباطي ندارد، از بحث درباره آن صرف نظر مي‌كنيم.

دسته دوم راواياتي است كه تنبيه كودك را در جهت تربيت و تأديب او، براي پدر و معلم جايز مي‌شمارد. دسته سوم رواياتي است كه تنبيه كودك را بر ترك نماز جايز مي‌شمارد. از روايات دسته دوم و سوم مي‌توان به روايات زير اشاره كرد:

1. حمادبن‌عثمان مي‌گويد: از امام صادق(ع) در مورد ادب كودك و عبد پرسيدم. امام فرمود: پنج يا شش ضرب و تا مي‌تواني مدارا كن.

2. امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «كودكان مكتبي نوشته‌‌‌هاي خود را نزد اميرالمومنين(ع) آوردند تا بهترين آنها را انتخاب كند. امام فرمود اين كار قضاوت است و جور در آن مثل جور در قضاوت است. به معلمتان بگوييد اگر بيشتر از سه ضربه براي تأديب شما بزند قصاص خواهد شد.

3. از پيامبر اكرم(ص) نيز نقل شده است كه فرمود: «ادب كودك سه ضربه است و افزودن بر آن روز قيامت قصاص مي‌شود‌.

4. حضرت رسول(ص) فرمودند‌: نماز را درهفت سالگي به كودك ياد دهد و درده سالگي او را برترك نماز تنبيه كنيد‌.

تا چه‌اندازه مي‌توان كودك را تنبيه كرد؟

در راستاي كميت تنبيه در روايات پاسخ‌‌‌هاي گوناگوني مطرح شده است. برخي سه تا، برخي چهار تا، برخي ديگر شش را مطرح كرده‌اند ولي در جمع اين روايات مي‌توان گفت: براي معلم زدن بيش از سه تا جايز نيست چون در معتبره سكوني امام، بيش از سه تا را براي معلم جايز ندانسته‌اند و فرمودند: قصاص خواهد شد. اما براي پدر، پدربزرگ، جد پدري و شايد مادر، بيش از شش تا زدن جايز نيست. البته به حسب تفاوت موارد، تعداد ضرب هم متفاوت مي‌شود. ولي به هر حال، پيش از شش تا جايز نيست بزنند. اما در مورد كيفيت تنبيه كودك آنچه از روايات استفاده مي‌شود چند نكته است:

الف. بايد عمل خلاف كودك را ناديده انگاشت و در صورت عدم تكرار آن، به رخ كشيده نشود. پيامبر اكرم(ص) در پاسخ به سؤال جزي نسبت به عصيان اهل و خانواده او، تا سه مرتبه مي‌فرمايد: آنها را ببخش و عفو كن و در مرتبه چهارم مي‌گويد: اگر تنبيه كردي به‌اندازه جرم و گناه، آنها را تنبيه كن.

ب. همواره بايد با كودك حتي در تنبيه او با نرمي و مدارا برخورد كرد. امام صادق(ع) به حمادبن عثمان فرمود: پنج تا شش تا بزن و با او مدارا كن. در اينجا كه مسلماً مداراي در كيفيت مطرح است، اگر نگوييم مداراي در كميت هم مراد است.

پ. بايد از زدن به جا‌‌هاي حساس بدن كودك پرهيز كرد. رسول اكرم(ص) در روايتي فرمود: از زدن به سر و صورت بپرهيز.

ج. تنبيه كودك نبايد آنقدر شديد باشد كه موجب سرخ شدن يا كبود شدن بدن او شود؛ چه در اين صورت موجب پرداخت ديه توسط تنبيه‌كننده مي‌شود حتي اگر تنبيه‌كننده پدر باشد.

روایاتى را که درباب تنبیه آمده مى ‏توان از سه جنبه مورد بررسى و بحث قرار داد:
اول. روایاتى که اذیت و ایذا غیر را مورد نکوهش، مذمت و تحریم قرار داده است. تنبیه کودک نیز در واقع، نوعى اذیت و اضرار به غیر محسوب مى‏شود. بنابراین، استفاده از این روش، صحیح نیست و جایز نمى‏باشد. به عنوان نمونه، به این روایات توجه کنید:
- النبى(ص) : «من آذى مؤمنا فقد آذانی و من آذانی فقد آذى الله عزوجل و من آذى الله فهو ملعون فى التورة و الانجیل و الزبور و الفرقان.» (محمد بن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 2، ص 350)
- الصادق(ع) : «قال الله تعالى عزوجل: "لیاذن بحرب منی من آذى عبدی المؤمن."» (همان، ج 2، ص 274)
الصادق(ع) : «قال رسول الله(ص) : ان اعتى الناس على الله عزوجل من قتل غیر قاتله و من ضرب من لم یضربه.» (همان، ج 4، ص 227)
- ابن ابى عمیر از معاویه نقل مى‏کند که گفت: سالت ابا عبدالله(ع) عن قول الله عزوجل "و من یرد فیه بالحاد بظلم..." قال: «کل ظلم الحاد و ضرب الخادم من غیر ذنب من ذلک الالحاد.» (شیخ حر عاملى، وسایل الشیعه، ج 15، ص 202)
از مجموع این روایات و روایاتى که در این سیاق‏اند، استفاده مى‏شود که ضرب،ظلم و اذیت غیر و تنبیه بدنى و مطلقا هر نوع ایذایى ظلم محسوب مى‏گردد و حرام است. بنابراین تادیب و تنبیه کودکان و متربیان در غیر موارد نص، شرعا جایز نیست.
دوم. روایاتى که درباب اکرام و محبت‏به کودکان و متربیان مى‏باشد و به طور کلى، در آن‏ها توصیه شده که در ارتباط با غیر، به رفق و مدارا عمل نمایند و از هر نوع خشونت و تندى، به ویژه در برخورد با کودکان، پرهیز کنند. روایات ذیل، از این نمونه است:
- رسول الله(ص) : «من قبل ولده کتب الله له حسنة.» (شهید ثانى (زین الدین بن على العاملى)، منیقه المرید، ص 193)
- رسول الله(ص) : «لینوا لمن تعلمون و لمن تتعلمون منه.» (میرزا آقا نورى طبرى، مستدرک الوسائل، ج 9، ص 7)
- شکى الى رسول الله(ص) رجل من خدمه فقال: «اعف عنهم تستصلح به قلوبهم. فقال رسول الله(ص) : یتفاوتون فى سؤ الادب. فقال: اعف عنهم.» (محمد یعقوب کلینى، اصول کافی، ج 6، ص 49)
- رسول الله(ص) : احبوا الصبیان و ارحموهم و اذا وعدتموهم شیئا ففوا لهم فانهم لایدرون، الا انکم ترزقونهم.» (کنز العمال، ج 3، ص 180)
- رسول الله(ص) : «یا انس ارحم الصغیر، ود الکبیر، تکن من رفقائى.» (محمدباقر مجلسى، روضة المتقین، ج 104، ص 15)
- الصادق(ع) : «اکرموا اولادکم واحسنوا آدابهم یغفرلکم.» (شیخ حر عاملى، وسایل الشیعه، ج 15، ص 98)
- الصادق(ع) : «ان الله لیرحم الرجل بشدة حبه لولده.» (محمد رى‏شهرى، میزان الحکمة، ج 1، ص 76)
- على(ع) : احسن الممالک الادب و اقلل الغضب و لاتکثر العتب فی غیر ذنب فاذا استحق احد منک ذنبا فان العفو مع العدل اشد من العذب لمن کان له العقل. (محمدباقر مجلسى، روضة المتقین، ج 104، ص 99)
- قال بعضهم شکوت الى ابى الحسن(ع) : ابنا لی. فقال: «لاتضربه و اهجره و لاتطل.» (محمدباقر مجلسى، روضة المتقین، ج 77، ص 175)
- رسول الله(ص) : «علموا و لاتغنفوا فان المعلم العالم خیر من العنف.» (محمدباقر مجلسى، روضة المتقین، ج 79، ص 102)
- نهى رسول الله(ص) : عن الادب عند الغضب. (ابن شعبه حرانى، تحف العقول، ص 84)
- امیرالمؤمنین(ع) : «الا فراط فى الملامة تشب نیران اللجاج.» (شیخ حر عاملى، ج 18، ص 307)
بنابراین، از بررسى روایات مزبور، به دست مى‏آید که اکرام، محبت، رفق، مدارا و ارزش قائل شدن به کودکان باید جزو اصول تربیتى باشد. برخورد تند، غضب آلود و یا خشونت در برخورد با کودکان و متربیان ناپسند است.
همچنین مى‏توان این نتیجه را به دست آورد که محبت، اکرام، عفو، رحم و اغماض از خطاى کودکان و متربیان در تربیت، مقدم بر سایر روش‏هاست اما اگر با این روش‏ها، غرض حاصل نشد، باید از تادیب و تنبیه در حد متعارف استفاده کرد. التبه باید در مقام تربیت و موقعیت‏هاى تادیب، همواره قاعده و قانون الهى «ادفع بالتی هى احسن‏» (فصلت: 34) را مراعات کرد و حتى در مبارزه با بدى‏هاى متربى از طریق نیکى استفاده کرد; زیرا این، روش تربیتى بسیار مهمى است و اگر از طرف مربى و معلم به موقع و بجا اعمال شود، مى‏تواند تحول عمیقى در فرد به وجود آورد و در صورت به کارگیرى بى‏موقع، نتیجه‏اى جز ترغیب و تشویق به ظلم و بدى و کمک به رواج آن در جامعه نخواهد داشت.
سوم. روایاتى که در آن‏ها به تنبیه و تادیب کودک و متربى تصریح شده است و تعداد این روایات هم زیاد است، اما به عنوان نمونه به برخى از این روایات توجه کنید:
1- ابى عبدالله(ع) قال: «ان فی کتاب على(ع) انه کان یضرب بالسوط و بنصف السوط و ببعضه فى الحدود و کان اذا اتى بغلام و جاریة لم یدرکا، لم یبطل حدا من حدود الله عزوجل‏» قیل له و کیف کان یضرب؟ قال: «یاخذ السوط بیده من وسطه او من ثلثه، ثم یضرب به على قدر اسنانهم «سنشان‏» و لایبطل حدا من حدود الله.» (شیخ حر عاملى، وسایل الشیعه، ج 15، ص 339)
2- معتبرة حماد ابن عثمان قال: قلت لابی عبدالله(ع) فی ادب الصبى و المملوک. فقال(ع): «خمسة او ستة و ارفق.» (شیخ حر عاملى، وسایل الشیعه، ج 15، ص 581)
3- ابى عبدالله(ع): «اتى على(ع) بجاریة لم تحض قد سرقت، فضربها اسواطا و لم یقطعها.» (شیخ حر عاملى، وسایل الشیعه، ج 18، ص 524)
4- ابى عبدالله(ع): «اتى على(ع) بغلام یشک فی احتلام، فقطع اطراف الاصابع.» (شیخ حر عاملى، وسایل الشیعه، ج 18، ص 524)
5- ابى عبدالله(ع): «قال امیرالمؤمنین(ع): ادب الیتیم مما تؤدب منه ولدک و اضربه مما تضرب منه ولدک.» (شیخ حر عاملى، وسایل الشیعه، ج 18، ص 523)
6- عن اسد ابن وداعه: ان رجلا یقال له جزى، اتى النبى(ص)، فقال: یا رسول الله ان اهلى یعصونى فبم اعاقبهم؟ قال: «تعفوا»، ثم قال الثانیة حتى یقال ثلاثا، قال: «ان عاقبت فعاقب بقدر الذنب و اتق الوجه.» (شیخ حر عاملى، وسایل الشیعه، ج 15، ص 197)
7- ابى عبدالله(ع): «ان امیرالمؤمنین(ع) القى صبیان الکتاب الواحهم بین یدیه لیخیر بینهم، فقال: اما انها حکومة و الجور فیها کالجور فى الحکم؟ ابلغوا معلمکم ان ضربکم فوق ثلاث ضربات فى الادب اقتص منه.» (شیخ حر عاملى، وسایل الشیعه، ج 18، ص 582)
8- رسول الله(ص): علموا الصبى الصلوة ابن سبع سنین و اضربوه علیها ابن عشر سنین.» (کنزالعمال، ج 16، ص 440)
9- على(ع): «ادب صغار اهل بیتک بلسانک على الصلوة و الطهور، فاذا بلغوا عشر سنین فاضرب و لاتجاوز ثلاثا.» (محمد محمدى رى‏شهرى، پیشین، ج 1، ص 75، به نقل از: تسبیه المفراط، ص/390)
10- النبى(ص): «ادب الصبیى ثلاث درر، فمازاد علیه قوصص به یوم القیامة‏» (عارف عبدالغنى، نظم التعلیم عندالمسلمین، ص 116)
11- عن فقه الرضا(ع): «التعزیر ما بین بضعة عشر سوطا الى تسعة و ثلاثینى و التادیب ما بین ثلاثة الى عشرة.» (مستدرک الوسائل، ج 8، ص 194)
12- رسول الله(ص): «لا یحل لوال یؤمن بالله و الیوم الآخر ان یجلد اکثر من عشرة اسواط الا فى حد و اذن فی ادب المملوک من ثلاثة الى خمسة.» (شیخ حر عاملى، ج 18، ص 584)
تحلیل روایات باب تنبیه و نتیجه ‏گیرى
با مراجعه به روایات باب تنبیه، این مطلب به دست مى‏آید که اولا، روایات این باب بسیار است. مرحوم کلینى در کافى بابى تحت عنوان «تادیب الولد» ذکر کرده و در آن روایات فراوانى را جمع‏آورى نموده است. همچنین مرحوم صدوق بابى تحت همین عنوان در من لا یحضر الفقیه (محمد بن على بن الحسین، صدوق، من لا یحضر الفقیه، ج 4، ص 51) آورده و در آن، روایات متعددى در تایید موضوع ذکر نموده است. مرحوم مجلسى نیز در روضة المتقین (محمدباقر مجلسى، روضة المتقین، جزء 10، ص 91 - 92) برخى از این روایات را به عنوان «روایات صحیحه‏» نام برده و برخى را «موثقة کالصحیح‏» تعبیر کرده است. آیة‏الله العظمى خوئى(ره) در تکملة المنهاج، (تکملة المنهاج، ج 1، ص 240) از مجموع روایات مذکور، (روایات 1 - 2 - 5 - 7 - 12) برخى را تعبیر به «معتبره‏» و حتى برخى را تعبیر به «صحیحة‏» کرده‏اند. ایشان در مساله 285 مى‏فرمایند: «لا باس بضرب الصبى تادیبا خمسة او ستة مع رفق تدل على ذلک معتبرة حماد ابن عثمان (روایت 2) و معتبرة سکونى (روایت 6) و معتبرة غیاث ابن ابراهیم (روایت‏5)
این مطلب نشانگر محکم بودن اسناد روایات این باب و دلالت آن‏ها بر جواز تادیب و تنبیه کودک با رعایت‏شرایط رفق و موقعیت کودک است.
ثانیا از برخى روایات مزبور (روایات 5 - 6 - 8 - 9 - 12) در ضمن تشویق و تحریک والدین به مراقبت از کودکان، به طور غیر مستقیم جواز تادیب و تنبیه کودک نیز استفاده مى‏شود، همچنین مؤیدى قوى در موضوع مورد بحث مى‏باشند که با مراجعه به روایات مذکور و با اندک دقت و تامل در آن‏ها، این مطلب به دست مى‏آید.
از مجموع روایات و اخبار مستفیضه درباب تادیب و تنبیه کودک، که در این بحث از برخى آن‏ها استفاده شد، مى‏توان استنباط کرد که روش اصلى و اولیه در تربیت اطفال و متربیان همان روش‏هاى مطلوب و انسانى است; مثل محبت، رحمت، گذشت، اکرام و تشویق. به کارگیرى روش تنبیه در مواردى جایز است که منصوص باشد و از راه محبت و رحمت نتوان به هدف اصلى، که همان اصلاح رفتار و تربیت کودک است، رسید.
حضرت على(ع) مى‏فرمایند: «من لم یصلحه حسن المداراة یصلحه حسن المکافاة‏»; (غررالحکم، ج 2، ص 640) هر که با خوش رفتارى و برخوردهاى مطلوب اصلاح نگردد، با خوب کیفر دادن اصلاح مى‏گردد.
همچنین مى‏فرمایند: «استصلاح الاخیار باکرامهم و الاشرار بتادیبهم‏»; (محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 78، ص 82) راه اصلاح خوبان به اکرام و بزرگ‏داشت آن‏ها و اصلاح افراد شرور به تنبیه و عقاب آن‏هاست.
بنابراین، مى‏توان گفت: تنبیه اثر اصلاحى و تربیتى دارد و اگر هم در تمام موارد اثر مطلوب نداشته باشد، دست کم، عامل بازدارنده خواهد بود. پس در مرحله اول، باید از روش محبت، رفق و مدارا استفاده کرد و اگر این روش اصلاحگر نبود، روش تادیب و تنبیه به عنوان آخرین راه حل براى اصلاح رفتار متربى، مؤثر خواهد افتاد و اگر در برخى موارد، این روش نیز در اصلاح و تربیت مؤثر نباشد، دست کم، فرد خاطى را از ارتکاب مجدد و تکرار عمل خطایى باز خواهد داشت. همین اثر و منع، خود به عنوان یک هدف جزئى و رفتارى مطلوب است.
تادیب و تنبیه کودک از نظر فقها
شکى نیست که تادیب و تنبیه کودک در موارد منصوص و به عنوان آخرین راه حل و روش درمان و به عنوان یک روش ثانوى در اصلاح رفتار، به اتفاق و اجماع فقهاى شیعه و حتى علماى عامه جایز است; (الفقه على المذاهب الاربعة، ج 5، کتاب الحدود، ص 292) زیرا این روش در جهت اصلاح و سعادت کودک و رشد اخلاقى و تربیتى اوست، همچنین در حفظ کودک از مفاسد اخلاقى و انحرافات رفتارى مؤثر مى‏باشد. این عمل حتى گاهى ممکن است مستحب و در بعضى از اوقات، حتى واجب باشد و این به دلیل سیره مستمر فقهاست که روایات و اخبار مستفیض نیز در این باب وارد شده است. حتى برخى از بزرگان در کتب روایى بابى تحت عنوان «باب تادیب ولد» قرار داده‏اند که در اصل و جواز استفاده از این روش، اختلافى نیست و اگر بحثى هست در کمیت و کیفیت تادیب مى‏باشد.
محقق کرکى(ره) در جامع المقاصد، در شرح قول مرحوم علامه ادعا مى‏کند که «اما ان له الضرب المعتاد فلا بحث فیه.» (محقق کرکى، جامع المقاصد، ج 7، ص 280) مرحوم عاملى در مفتاح الکرامة مى‏گوید: «و للمعلم ضرب الصبیان للتادیب.... اما ان له الضرب المعتاد فلا بحث فیه کما فى الجامع المقاصد و هو کذلک اذا کان الصبیى ذا عقل و تمیز کما نبه علیه فى التذکرة و التحریر و الحواشی لانه یاخذ و نه مسلما...» (شیخ حر عاملى، مفتاح الکرامة، ج 4، کتاب الاجاره، ص 273)
و همچنین شیخ در نهایه مى‏فرماید: «و الصبى و المملوک اذا اخطاء ادبا بخمس ضربات الى ست و لا یزاد على ذلک و هکذا فى المبسوط.» (نهایه، ص 733 / مبسوط، ج 3، ص 244)
قال المحقق(ره) فى الشرایع: «یکره ان یزاد فی تادیب الصبى على عشرة اسواط و کذا المملوک.» (الشرایع، ج 4، ص 167)
صاحب جواهر الکلام نیز آورده است:
«انه یکره ان یزاد فى تادیب الصبى على عشرة اسواط و کذا المملوک لدلالة معتبرة حماد بن عثمان و معتبرة السکونی و خبر زرارة بن اعین و مرسلة الصدوق.» مجموع این روایات براى (جواهر الکلام، ج 41، ص 444) تادیب بیش از ده ضربه را به اثبات نمى‏رساند، آن هم در صورتى که تادیب به مصلحت کودک باشد و از روى غضب و انتقام‏جویى انجام نگیرد.
حضرت امام خمینى(ره) در تحریر الوسیله مى‏فرمایند: «انه یکره ان یزاد فی تادیب الصبى على عشرة اسواط و الظاهر ان تادیبه بحسب نظر المؤدب و الولى، فربما تقتضی المصلحة اقل و ربما تقتضى الاکثر و لا یجوز التجاوز... بل و لا التجاوز عن تعزیر البالغ بل الا حوط دون تعزیره و احوط منه الاکتفاء بستة او خمس.» (تحریر الوسیله، ج 2، ص 477)
حضرت آیة‏الله خوئى(ره) در تکملة المنهاج مساله 285 آورده‏اند: «لا باس بضرب الصبى تادیبا خمسة او ستة مع رفق‏» (تکملة المنهاج، ج 1، ص 240)
در مساله 2819 رساله عملیه نیز فرموده است: «ولى طفل و معلم طفل با اذن ولى به قدرى که او ادب شود، مى‏ تواند کودک را بزند» (رساله عملیه، مساله 2820)
حضرت آیة‏الله گلپایگانى(ره) در مجمع المسائل در پاسخ سؤال تادیب شاگرد به وسیله معلم، مى‏فرماید: «جواز کتک زدن شاگرد جهت تادیب شرعى با اجازه ولى شرعى اگر موجب دیه نشود به طور آرام بعید نیست و اگر جاى ضرب به سرخى یا کبودى و یا سیاهى تغییر رنگ دهد، جایز نیست و معلم ضامن دیه اوست‏» (مجمع المسائل، ج 3، ص 267)
سایر بزرگان و فقهاى شیعه نیز در طول تاریخ براى حفظ و مراقبت کودکان از مفاسد و انحرافات اخلاقى و رفتارى و در جهت اصلاح و تربیت آنان، استفاده از روش تادیب و تنبیه را جایز شمرده‏اند که به دلیل پرهیز از اطاله کلام از ذکر فتاواى آنان خوددارى مى‏شود.
جمع‏بندى احادیث و نظر فقها
اجماع فقها و اتفاق نظر آنان این است که حاکم شرع، ولى کودک و جد پدرى او، مجاز به تنبیه کودک هستند. اما این‏که آیا معلم و مؤدب نیز چنین اجازه‏اى دارد یا نه، در میان اندیشمندان مسلمان اختلاف نظر است. برخى به طور مطلق، گفته‏اند که معلم و مؤدب هم چنین اجازه‏اى دارند و برخى آن را مشروط به اذن ولى و یا حاکم شرع کرده‏اند.
از روایات مذکور باب تنبیه استفاده مى‏شود که آن بخش از روایات که مربوط به باب حد و تعزیر است، اختیار چنین کارى را فقط به عهده حاکم شرع قرار داده و اوست که مجاز به اقامه حد و یا اجراى تعزیر در برابر ارتکاب کودکان به محرمات شرعى است.
از تعدادى روایات هم استفاده مى‏شود که فقط پدر و ولى کودک و جد پدرى اجازه تنبیه کودک را دارند.
و از روایاتى که مربوط به نماز مى‏باشند نیز استفاده مى‏شود که فقط پدر و جد پدرى مجاز به تنبیه و تادیب کودک نه یا ده ساله، آن هم به دلیل ترک نماز هستند. همچین از برخى روایات استفاده مى‏شود، که سرپرست‏یتیم نیز مجاز به تنبیه کودک مى‏باشد; زیرا مسؤولیت تربیت او را به عهده دارد.
بنابراین، به طور کل، مى‏توان از روایات استنباط کرد که اولا، فقط حاکم شرع مجاز به اجراى حد و تعزیر است و در مورد کودکان، فقط تعزیر انجام مى‏گیرد و اختلافى در این نیست.
ثانیا، پدر و جد پدرى مجاز به تادیب و تنبیه کودک هستند و همه این را قبول دارند.
اما این‏که آیا معلم نیز مجاز به تادیب و تنبیه است‏یا نه، از روایات وارد شده در این باب همانند معتبره سکونى از امام صادق(ع) و مرسله صدوق استفاده مى‏شود که به معلم و مؤدب کودک نیز اجازه داده شده است که براى تربیت، اصلاح و هدایت او از تنبیه استفاده نماید، اما مشروط بر این‏که بیش از سه ضربه نزند، آن هم به طورى که منجر به سرخى یا سیاهى بدن - که موجب دیه است - نشود.

سن تنبيه

از رواياتي كه تنبيه كودك را بر ترك نماز جايز مي‌دانند، اينطور استنباط مي‌شود كه وقتي كودك خوب و بد را درك مي‌كند و بتواند بين خوب و بد تمييز قايل شود و عقل را در اين زمينه به كار گيرد، مي‌توان او را تنبيه كرد، زيرا برخي از اين روايات تنبيه را بر ترك نماز در 7 سالگي، برخي در 9 سالگي و برخي در 10 سالگي جايز مي‌دانند.

گرچه مي‌توان گفت برخي روايات در مورد تنبيه كودك بر ترك نماز است، ولي در موارد ديگري نيز مصداق دارد؛ زيرا هدف از تنبيه كودك تأديب و تربيت اوست و وقتي كودك بتواند بدي و خوبي امور را تشخيص دهد، علت تنبيه را درك كند. اگر او را تنبيه كنيم به هدف نخواهيم رسيد. در روايتي از امام صادق(ع) در مورد كودكي، كه دزدي كرده بود، فرمود: از او بپرسيد آيا مي‌داند كه دزدي عقوبت دارد، اگر مي‌دانست بپرسيد: عقوبت آن چقدر است. اگر نمي‌دانست، ر‌‌هايش كنيد.

تنبيه و عمل

آيا هر عمل خلافي كه از كودك سرزد مي‌توان او را تنبيه كرد، يا فقط در برابر گناهان مي‌توان او را تنبيه كرد؟ در اين ارتباط بعضي از روايات در امور محرم صريح و روشن هستند. مانند رواياتي كه تنبيه كودك را بر ترك نماز جايز مي‌دانند. آنچه از روايات استنباط مي‌شود اين است كه در مواردي، كه به تأديب و تربيت كودك مربوط مي‌شود، مي‌توان او را تنبيه كرد، خواه اين خلاف، از خلاف‌‌‌هاي اخلاقي، عرفي يا اجتماعي باشد كه از نظر شرع گناه محسوب نمي‌شود و يا خلافي باشد كه از نظر شرعي گناه محسوب مي‌شود؛ زيرا در غالب اين راويات سؤال از ادب كودك است كه تقريباً معادل تربيت امروزي است.

اثر اخلاقي تنبيه

از آنچه گذشت مي‌توان گفت: تنبيه از نظر فقهي مجاز است، اما تنها جواز فقهي كافي نيست، بلكه بايد از ديدگاه اخلاقي و تربيتي ارزش آن مشخص شود. در اين زمينه، روايات به دو دسته تقسيم مي‌شوند؛ يك دسته از روايات به رحم، شفقت، مدارا و عفو كودك توصيه مي‌كنند براي نمونه در روايتي آمده است: «كودكان را دوست بداريد و به آنها ترحم كنيد» و يا مي‌فرمايد: «با كسي كه به او آموزش مي‌دهيد و با كسي كه از او مي‌آموزيد نرمي كنيد» همچنين آمده است: «كودكان را مورد عفو قرار بده».

دسته دوم رواياتي هستند كه از تندي، غضب و عتاب و خطاب نسبت به كودكان منع مي‌كنند، مانند:«خداوند براي هيج چيز مانند غضب نسبت به زنان و كودكان ناراحت نمي‌شود» و يا مي‌فرمايد: هنگام غضب كسي را تأديب يا تنبيه نكنيد».

با توجه به اين دو دسته روايات، مي‌توان گفت: محبت، احترام، عفو و بخشش همواره مطلوب است. تندي، عطاب، خطاب و غضب نسبت به كودك نه تنها مطلوب نيست، بلكه از آن نهي هم شده است. اما اگر برخي از روايات تنبيه كودك را جايز مي‌دانند، در مواردي است كه راه ديگري جز تنبيه براي اصلاح و تربيت كودك در كار نباشد و يا كارايي خود را نسبت به افرادي از دست داده باشد. بنابراين، درحد امكان و اگر راه‌‌‌هاي بهتر براي اصلاح رفتار كودك وجود دارد، نبايد از تنبيه استفاده كرد. راه اصلي تربيت راه رفق، مدارا، محبت، رحمت و عفو است و استفاده از تنبيه در مواردي جايز است كه از راه اصلي نتوان به هدف رسيد. پزشك وقتي كارد جراحي را به دست مي‌گيرد كه از درمان بيماري با دارو مأيوس شده باشد. شاهد اين مدعا اين است كه در سيره معصومان(ع) مشاهده نشده است كه آنان فرزندان خود و يا كودكان ديگري را تنبيه كرده باشند.

آثار تربيتي تنبيه

بعضي از متخصصان رشته روان‌شناسي و علوم تربيتي معتقدند كه آثار تنبيه اين است كه كودك را از دست زدن به عمل خلاف، مادامي كه بداند تنبيهي در كار است، باز مي‌دارد. همين كه مطمئن شد كه ديگر تنبيهي در كار نيست، دوباره به آن كار دست خواهد زد. برخي ديگر از متخصصان گفته‌اند: اگر تنبيه به جا و به موقع و در حد مطلوب اجرا شود، مي‌تواند رفتار نامطلوب را براي هميشه از بين ببرد. اما رواياتي در اين زمينه وجود دارند مي‌توان از آنها استفاده كرد كه تنبيه اثر اصلاحي دارد:

1. حضرت علي(ع) مي‌فرمايد: «من لم يصله حسن المداراه يصلحه حسن المكافاه» كسي كه خوش رفتاري او را اصلاح نكند، خوب كيفر دادن او را اصلاح خواهد كرد.

2. در جاي ديگر آن حضرت مي‌فرمايد: «استصلاح الاخيار با كرا مهم و الا شرار بتاديبهم» راه و روش اصلاح خوبان به بزرگداشت آنهاست و اصلاح بدان به تنبيه و عقاب آنهاست.

با توجه به دو روايت فوق، مي‌توان گفت كه تنبيه اثر اصلاحي دارد. در مواردي هم حداقل اثر بازدارندگي دارد. اين موضوع نيز در امر تربيت مطلوب است، هرچند كه هدف اصلي اصلاح و جايگزيني رفتار مطلوب به جاي رفتار نامطلوب مي‌باشد.

نكاتي در مورد ميزان و نوع تنبيه

1. تنبيه نبايد بيش از مقدار جرم و گناه باشد. پيامبر اكرم(ص) در روايات اسدبن وداعه، پس از آن‌كه سه بار از تنبيه نهي كرد، فرمود: اگر تنبيه كردي به‌اندازه گناه تنبيه كن.

2. در تنبيه بايد قوت بدني، سن و شخصيت افراد را در نظر داشت. در روايت حمادبن عثمان، امام صادق(ع) فرمود: هر مقدار كه حاكم مصلحت بداند، برحسب مقدار گناه و يا قدرت بدني شخص تعزير كند. در مورد شخصيت افراد حضرت علي(ع) مي‌فرمايد: «كيفر عقلا با اشاره است و كيفر جُهال با تصريح و صراحت». وجاي ديگر مي‌فرمايد: «كنايه و تعريض براي عاقل شديدترين عقاب است».

3. اگر كودك قبل از اين كه تنبيه شود، متنبه شد، نبايد او را تنبيه كرد؛ زيرا هدف از تنبيه آگاهي و اصلاح كودك است و وقتي اين هدف حاصل شد، ديگر تنبيه معني ندارد. همچنين اگر پس از تنبيه كودك، رفتار آن اصلاح شد، ديگر نبايد رفتار خلاف او را به رخ كشيد و آن را بهانه‌اي براي تنبيه و سرزنش او قرار دهيم. قرآن كريم مي‌فرمايد: «زناني را كه به وظائف همسري عمل نكنند، موعظه كنيد و از همبستري با آنها بپرهيزيد و آنها را بزنيد، اگر اطاعت كردند ديگر بهانه اي براي ستم و آزار آنها مجوييد»(نسا:34).

4. در صورتي مي‌توان كودك را تنبيه كرد كه به عمل خلاف و بد بودن آن و ميزان مجازات وجود آن آگاهي داشته باشيم.

5. نبايد كودك را به خاطر تشفي خاطر و تخليه هيجاني خود تنبيه كرد، بلكه همواره بايد اصلاح و تربيت كودك مورد توجه باشد.

6. در تنبيه بايد مراحل و مراتب آن را رعايت كرد و بايد از مرحله ضعيف شروع كرد؛ چرا كه شايد، با اجراي مرحله‌اي ضعيف از تنبيه مثل تغيير چهره، كودك به اشتباه خود پي ببرد و اصلاح شود. در اين صورت، ديگر نيازي به تنبيه بدني نخواهد بود. 

جانشين‌‌‌هاي تنبيه

1. يكي از روش‌ها، دور كردن و يا پنهان كردن وسيله و يا هدفي است كه كودك نتواند به آن دسترسي پيدا كند.

2. به كودك اجازه داده شود تا سرحد اشباع يا دلزدگي به آن رفتار ادامه دهد. مانند اينكه به كودك اجازه داده شود تا هر چه مي‌خواهد شيريني بخورد يا كبريت‌ها را آتش بزند.

3. اگر رفتار نامطلوب ناشي از مراحل رشد كودك است، پس از آنكه كودك به سن بالاتر رسيد، مشكل خودبه‌خود برطرف خواهد شد. اسكينر معتقد است: «تا مرحله مناسب رشد فرا نرسد، معمولاً نمي‌توان به سادگي رفتار‌‌هاي مشكل‌زا را تحمل كرد، به ويژه در شرايط معنوي خانواده‌ها، اما آسوده خاطر خواهيم بود اگر بدانيم با رساندن كودك به يك مرحله قابل قبول از لحاظ اجتماعي، او را از عواقب مطلوب تنبيه برحذر داشته‌ايد.» 

4. روش ديگر اين است كه فرصت دهيم تا زمان خود مشكل را حل كند، اما ممكن است زمان بسيار طولاني باشد. عادت‌ها به سرعت فراموش نمي‌شوند.

5. روش جانشين ديگر براي تنبيه، تقويت كردن رفتار ناهمساز با رفتار نامطلوب است.

6. با وجود اينها، بهترين راه از بين بردن عادت نامطلوب، ناديده گرفتن آنهاست. اسكينر(1953) معتقد است كه احتمالاً بهترين فرآيند جانشين براي تنبيه خاموشي است. اين روش زمان بر است، اما از فراموشي طبيعي بسيار سريعتر اتفاق مي‌افتد. اين روش داراي عوارض نامطلوب كمتري است. براي انجام آن والدين بايد نسبت به رفتار‌‌هاي نامطلوب كودك خود بي‌توجهي نشان دهند.

به طور كلي، رفتار به دليل اينكه تقويت مي‌شود، ادامه مي‌يابد. اين اصل هم در مورد رفتار مطلوب درست است، هم در مورد رفتار نامطلوب‌. براي حذف رفتار نامطلوب بايد منبع تقويت را پيدا كرد و آن را از ميان برداشت. رفتاري كه تقويت به دنبال نداشته باشد. خاموش مي‌شود.

نتيجه‌گيري

در پايان مي‌توان گفت: با مرور روايات حضرات معصومان(ع) به دست مي‌آيد كه تنبيه كودك در جهت تربيت او جايز است. هر چند اين روش از مطلوبيت بالايي برخوردار نيست؛ يعني تا زماني كه براي تربيت كودك از روش‌‌هاي ديگري بتوان استفاده كرد، بهتر است از اين روش استفاده نشود. چه بسا اگر از روش‌‌‌هاي ديگر تربيتي به نحو درست و صحيح استفاده شود، هيچ‌گاه نيازي به تنبيه كودك حاصل نشود. به هر حال، اگر در امر تربيت از نظر مربي به تنبيه او نياز شد، تنبيه او جايز است و عوارض و عواقب فرضي در برابر اصل هدايت و تربيت كودك از اهميت چنداني برخوردار نيستند به‌خصوص اگر بتوان با استفاده از روش‌‌هاي ديگر تربيتي عواقب فرضي را كاهش داد و يا حتي آنها را از بين برد.

تا آنجا كه ممكن است بهتر است از روشهاي ديگر تغيير و اصلاح رفتار، كه برخي ازآنها براحتي قابل انجام است، استفاده كرد‌. براي مثال، بي‌تفاوتي و بي‌توجهي به رفتار، محروم كردن كودك از برخي امتيازات، صبر و تحمل رفتار نامطلوب و حل آن توسط زمان، تقويت رفتار ناهمساز با رفتارنامطلوب و انواع ديگر جانشين‌هاي تنبيه روش‌هاي مطلوب تغيير رفتار مي‌باشند‌.