هر گاه صحبت از رضايت از ازدواج و زندگي زناشويي است ناخودآگاه تصويري از خانواده سالم بر پردة ذهن مي‌نشيند. علي‌رغم اين مسئله بايد اذعان داشت كه زماني خانواده سلامت دارد كه پايداري و تداوم آن با توجه به روح حاكم بر فضاي خانواده تضمين شده باشد . لدرر (Ledrer) (1990) ازدواج هاي رضايت بخش را به چهار دسته عمد تقسيم مي كند و آنها را مورد بررسي قرار مي دهد .

1-ازدواج رضايتبخش پايدار

2-ازدواج رضايتبخش ناپايدار

3-ازدواج نارضايتبخش ناپايدار

4-ازدواج نارضايتبخش پايدار

در اينجا به طور مختصر اين چهار دسته را از ديدگاه لدرر بيان مي كنيم .

1- ازدواج رضايتبخش پايدار :

اين رابطه تقريباً فرضي است . اين رابطه تنها در بين زنان و مردان مسني كه مدت سه سال بيشتر از ازدواجشان مي گذرد يا در بين كساني كه پس از يك دوره بيوه شدن به تازگي ازدواج مجدد كرده اند ، و در بين كساني كه بچه ندارند يا بچه هايشان بزرگ شده و در خانه هاي خودشان زندگي مي كنند ، وجود دارد .

ازدواج رضايتبخش - پايدار نهايت همكاري را نشان مي دهد كه احتمالاً اين مسئله از طريق صميميت خيلي نزديك و مناسب دو همسر حاصل شده است . در چنين ازدواجهاي زمينه هاي خانوادگي بايد به قدر كافي يكسان باشند تا هر كدام از همسران بتواند به وضوح علائم ديگري را بخواند و به نوبه خود پيامهاي روشن و واضح به ديگري بدهد . و اين ارتباط موثر باعث بوجود آمدن اعتماد مي شود .

با اعتماد ، پذيرش تفاوتهاي يكديگر حاصل مي شود . آنان به تفاوتها به عنوان نشانه‌اي از تنوع سلايق مي نگرند نه عنوان نشانه اي از رابطه خصومت آميز .

همكاري زوجين رضامند - پايدار بر اعتماد دو جانبه بنا نهاده شده است كه به آنها امكان مي دهد زمان‌، انرژي ، صميميت و اعتماد خود را در فعاليتها و سرگرميهاي بيرون از فضاي ازدواج هم بكار گيرند . اين زوجين در لذت بردن از هر چيز و هر كسي غير از خودشان آزاد هستند و در تصميم گيريها در مورد خانواده كودكان - خويشاوندان ، كار و سازمانها نيز با هم مشاركت مي كنند . هر چند در اين رابطه همكارانه نيز هر دو ممكن است هميشه با هم موافق نباشند . اما آنها مخالفتها را به راحتي مي پذيرند و به دنبال وضعيتهايي هستند كه اجازة به رسميت شناختن هر دو را به آنها بدهد . به دليل اينكه پس از گذشتن سالها از ازدواج آنان‌، اعتماد اوليه آنان همچنان ادامه مي يابد و توسط خودشان تقويت و تشديد مي شود آنان را «زوجين ناياب» نيز مي نامند .

2- ازدواج رضايتبخش ناپايدار :

بيشتر ازدواجهايي كه حدود 5 تا 10 سال پايدار مي مانند . در اين مقوله جاي مي گيرد در بسياري از اين ازدواجها زوجين معتقدند كه داراي يك رابطة خوش و راحت هستند ولي گاه نااميدي و بيزاري آنان از يكديگر آشكار است . در اوقات استرس و فشار ، خصومت و نارضايتي نهفته آنان از يكديگر بروز مي كند . زوجين از نظر عاطفي يكديگر را مورد حمله قرار مي دهند و زخمهاي نهفته همديگر را تازه مي‌كنند. اگرچه اين ستيز هر از چندگاهي روي مي دهد ولي ازدواج اساساً ايمن و پايدار مي‌ماند . اينگونه زوجها را «با هم ستيزان وقت فراغت» مي نامند.

فراواني اين زوجها به اندازة تعداد دوستان و خويشان ماست . ما مي توانيم آنها را با كمي كنجكاوي و دقت در هر جائي ببينيم .

زوجينت اينگونه ازدواجها يك روز خود را در جهنم و يك روز ديگر خود را در بهشتي مي بينند اما اكثر روزها هم ، متاهلان ساده و معمولي هستند . به دليل اينكه از كمك مشاوران و كارشناسان بهره نمي گيرند ويژگيهايشان به خوبي شناخته نشده است .

زوجين در اين دسته از ازدواج به دليل اينكه به خود ازدواج بيش از نارضايتي هاي آن اهميت مي دهند همچنان زندگيشان با هم ادامه پيدا مي كند .

3- ازدواج نارضايتبخش - ناپايدار :

زوجين در اين نوع ازدواج به متخاصمان درمانده و اجتناب كنندگان روان تني معروفند. در واقع موقعيتشان به اندازه نامي كه به آنها اشاره دارد غيرجالب است . بخش قابل توجهي از جمعيت متاهل آمريكايي در اين مقوله قرار دارد . اكثريت زوجين كه توسط مشاوران ، روانپزشكان يا رواندرمانگران مشاهده مي شوند از اين دسته هستند .

اين زوجين پس از سالها كشمكش ابتدايي به اين حالت مي رسند . اين مسئله كه چگونه ديگري را با دقت و مكرراً اذيت كنند وقت آنها را مي گيرد . اگر ازدواج اين زوجين از طريق قتل همسر ، خودكشي فرار يا طلاق به پايان نرسيده باشد ، به حالت متخاصمان درمانده مي رسند كه معمولاً خشنودي خودشان را در پيدا كردن اشتباهات و يا تجربه شكست يكديگر جستجو مي كنند .

آنها خود را بدبخت مي دانند و‌ آرامش خود را در جنگ مداوم و خصومت ورزي با ديگري مي يابند ، همديگر را مكرراً سرزنش مي كنند و به جهت جلب طرفداري يكي از كودكان را مورد توجه خود قرار مي دهند كه در واقع آن كودك را متحمل رنج جدائي روان شناختي خود مي كنند . بعضي از اين همسران نيز كه توان ابزار خشم خود را ندارند اغلب سكوت مي كنند و تبديل به سايكوسوماتها مي شوند كه مرتباً كارشان مراجعه به پزشكان مختلف است جهت بازيابي سلامت دوباره خودشان . اغلب اين زوجهاي سايكوسماتيك نزاع مخفيانه خودشان را از طريق طعنه زدن شوخي‌هاي تحريك آميز - معاني غيركلامي ، بيماري ، الكسيم و سرد مزاجي اعلام مي كنند .

4- ازدواج پايدار - نارضايتبخش :

هر چند ازدواج ها در اين طبقه‌بندي پايدار مي باشند اما آنها بدترين حال را دارند . زوجين در اين گروه به روشي آرام و قابل احترام از لحاظ اجتماعي از دردهاي بيشتري رنج مي برند و شديداً تنفر دارند و به نظر مي رسد كه زوجين از رفتار يكديگر ناآگاه هستند . يكي از واضح ترين اين نوع عبارتست از Some Gruesome two (دو نفري نفرت انگيز) اين شامل افرادي است كه با هم رشد كرده و پير مي‌شوند و ازدواجي غيررضايتبخش دارند كه كاملاً پايدار است زيرا نه قادر است و نه مايل است كه عدم رضايت خويش را قبول كند .

چنين زوجهايي به مشاوران ازدواج يا ساير درمان كننده ها معمولاً به خاطر مسائلي كه با بچه هاي خود دارند مراجعه مي كنند . خود زوج ها دنبال كمك و در جستجوي آن نيستند زيرا از ماهيت رابطه ازدواجي شان آگاه نيستند . در دسته اي ديگر از زوج هاي پايدار نارضايتبخش روجيني هستند كه رابطه رقت انگيز و مخرب خودشان را در معطوف نمودن توجه خودشان به مسائل خارج از خودشان مي پوشانند مرد به طور غيرتمندانه به كار و كسب مي پردازد و زن خود را به فعاليتهاي اجتماعي يا كشوري مشغول مي سازد . يك ويژگي ديگر اين زوجين اتحاد آنان در مقابل دنياي پيرامونشان است . آن دو با هم دنيا و ديگران را به باد انتقاد مي گيرند و با انجام اينكار رقت انگيز بودن و خالي بودن روابط خودشان را انكار مي كنند  .