سلطه گري و سلطه پذيري از ديدگاه روان تحليلي
در خلال جنگ جهاني دوم روان كاري در تحليل فاشيسم و نازيسم مطالعات فراواني درباره قدرت طلبي انجام داد . آنها سعي داشتند كه با بررسي اثر نگرشي هاي اجتماعي درشخصست ، مساله سلطه گري و قدرت طلبي را روشن سازند . آدرنو و همكارانش در سال 1950 به مطالعه در زمينه شخصيت مقتدر و ريشه پيش داروري ها پرداختند و نشان دادند كه چه تعداد از اين نوع شخصيت ها بازتابي از دفاع عليه نوعي كشمكش سركوب شده در برابر اقتدار است .
اين واكنشهاي دفاعي نشان برون افكني غرايز غير قابل انعطاف نسبت به گروه هاي خارجي ، تغيير شكل خصومت آميز در درون خود اين گروه ها آرمان سازي و همانند سازي پي در پي قدرت سركوبگري است كه همه اينها نتيجه اقتدار شديد و مستبدانه والدين در گذشته بوده است .
ترس از انگيزه هاي خاص خود فرد وضرورت سركوب كردن آنها ، ساختمان محكمي از شخصيت را مي سازد كه سبب تحجر فكري و اجتناب ورزيدن از ضمير ناخودآگاه و محكوم ساختن جنبه هاي اخلاقي و ارزشها واعمال غير همگرايي مي شود . چنين به نظر مي رسد كه شخص مقتدر به همان گونه كه زير دستان خود را استثمار مي كند ، در برابر زورمندان بسيار مطيع و فرمانبردار است .
(ويژگي نازي ها) زيرا آنها به خاطر پييش داوري هاي خود نه تنها بر ضد يهودند بلكه ضدسياهان و ساير اقليتها نيز هستند . اگر شخصي مقتدر دچار پيش داوري شود ، اميد اندكي وجود خواهدداشت . در اين جا اين پرسش مطرح است كه اين خصومت چگونه رخ مي دهد و چگونه سركوب مي شود . چنين به نظر مي رسد كه تفاوتهاي شخصيت مورد مطالعه معمولاً بازتابي از تربيت وظيفه اجتماعي است .
اين نظريه نشان مي دهد كه شخصيت با زمينه هاي فرهنگي پيوند نزديك دارد . چه در اين صورت مي توان گفت كه شخصيتهاي مقتدر مورد مطالعه پيش داوريهايي داشته اند . كه لزوماً به يكديگر شبيه است . جنبه هاي مختلف شخصيت مي تواند نگرشهاي خاصي را سبب شود و همچنين نظامهاي اعتقادي و نحوه پاسخ هاي يك فرد را در برابر افراد وضعيتهاي گوناگون تعيين طي كند ، اما شناخت اين جنبه هاي شخصيت به ما اجازه نخواهد داد تا محتواي نگرشها و ياوري هاي يك فرد را پيش بيني كنيم .
براي نمونه تربيت سخت و محكم مي تواند به يك اندازه عصيانگري و يا فرمانبرداري را در فرد بوجود آورد . به طور خلاصه روان كاوي تحليلي تاريخ جهان را به مشابه سرگذشت منازعات خانوادگي و نبردهاي قدرت را كه بر تمام طول تاريخ سايه افكنده است از نشاء عقده اوديپ بررسي مي كند و جايي براي روابط اجتماعي نمي گذارد .البته روان كاوي مانند فروم به اين روابط بهاي لازم را مي دهند .