هنگامی که اتفاقی رخ می دهد، میتوان آن را به علت های درونی يا علت های بيرونی نسبت داد. در اسناد درونی ، عامل آن اتفاق خوشايند يا ناخوشايند به خصوصيات درونی فرد نسبت داده می شود. در اسناد های بيرونی ،عامل يک اتفاق به علتها و دلايلی بيرون از شخص نسبت داده می شوند.

در مثال های زير، نمونه هايی از اسناد به عوامل درونی مطرح شدهاند:

  • در امتحان موفق شدم؛ چون تلاش و کوشش زيادی به خرج دادم.
  • چون هوش خوبی دارم؛ توانستم در امتحان هايم موفق شوم.
  • چون خوش شانسم؛ سؤال هايی در امتحان آمده بود که آسان بود.
  • چون بی استعدادم؛ نمی توانم درس ها را بفهمم.
  • علاقه و انگيزهی زيادی برای پيشرفت و موفقيت دارم؛ به همين دليل موفق شدم.

نمونه هايی از اسناد که به عوامل بيرونی مطرح شده اند:

  • چون امتحان آسان بود، نمره ی خوبی آوردم.
  • دبير آسانگير بود، درغير اين صورت نمی توانستم نمره ی خوبی بگيرم.
  • بدشانسی آوردم که بيشتر سؤال ها از همان فصل هايی آمده بود که من نخوانده بودم.
  • چون از مادر بيمارم مراقبت می کردم، نتوانستم درس بخوانم.