مبانی نظری تاب آوری
احتمالاً اولین مفاهیم مرتبط با سازگاری در کار داروین مشاهده شده است. داروین بر روی الگوهای بقای حیوانات یعنی سازگاری ژنتیکی در پاسخ به خطرات محیطی مطالعه داشت. قبل از این، موضوع های غلبه بر شرایط ناگوار به خاطر ویژگی های شخصی را در مباحث اسطوره شناسی، متون مقدس و قصه های موجود در فرهنگ و تمدن قدیمی قابل مشاهده بود. در مقدمه ی کتاب «کودکان آسیب ناپذیر» آنتونی مفهوم خودتاب آوری را نقل می کند. این موضوع نه تنها شامل ظرفیت مقاومت در برابر استرس است. بلکه شامل توانایی بازیابی سریع نیز می باشد. اصطلاح «آسیب ناپذیری روانی» برای اولین بار در سال 1974 توسط جیمز آنتونی با هدف توصیف کودکانی که سلامت عاطفی خود را علیرغم شرایط ناگوار استرس زا و طولانی مدت حفظ کرده بودند، معرفی شد (ورنر و اسمیت ، 1992).
مفهوم آسیب ناپذیری به مرورز مان تکامل یافت. ورنر و اسمیت (1992) تکامل این اصطلاح را موردبحث قرار دادند. آنها خاطر نشان کردند که مقاومت در برابر استرس همان گونه که از اسمش مشخص است نسبی است نه مطلق. پایه و اساس «مقاومت در برابر استرس» هم سرشتی است و هم محیطی و براساس شرایط زندگی فرد از فردی به فرد دیگر متغیر است (ورنر و اسمیت، 1992).
تاب آوری نخستین بار توسط روان شناسان تحولی در مطالعه کودکانی که در شرایط ناگوار قادر بودند زنده بمانند بررسی شد (گارمزی، 1993). تمرکز بر نیروهای انسانی نسبت به ضعف های آن اخیراً در علوم اجتماعی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. سازههای شخصیتی مثبت از قبیل تاب آوری، بهزیستی ذهنی، بخشش و سرسختی علاقه به تحقیق در علوم اجتماعی را افزایش داده و این مفاهیم را از آسیب شناسی به سمت بهداشت روانی تغییر داده است. بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله و حملهی نیروهای تروریستی باعث هیجانات منفی می شوند، این هیجانات مختلف نیازمند این است که انسان بیشتر تاب آور باشد. تاب آوری شاخصی از سازگاری خوب به دنبال شرایط ناگوار همانند وقایع آسیب زا یا تنگدستی است (کاریرمک ، 2010).
اصطلاح تاب آوری در ابتدا در علوم فیزیکی برای رجوع به توانایی موادی همچون لاستیک در برابر فشار و میزان کشسانی آن مورد استفاده قرار گرفت. روان شناسان و اکولوژیست ها مفهوم تاب آوری را برای توصیف اینکه چگونه افراد و اکوسیستم ها زمانی که با چالشی روبرو می شوند، می توانند به حالت اولیه برگردند به کار می برند. اما تفاوت های مشخصی بین تعاریف و چگونگی استفاده از مفهوم تاب آوری وجود دارد (دنهاردت و دنهاردت، 2010).
در روان شناسی، اصطلاح تاب آوری نخستین بار برای توصیف ویژگی های کودکان خاصی که علیرغم شماری از عوامل خطرناک جدی که باعث به وجود آمدن مشکلات چشمگیری می شوند، رشد و پیشرفت می کنند، به کار رفت. مطالعهی چگونگی پرورش تابآوری در کودکان بر اهمیت توانش اجتماعی شامل توانایی فراخواندن پاسخ های مثبت از دیگران، انعطاف پذیری، همدلی، مهارت های ارتباطی و احساس شوخی؛ مهارت حل مسئله شامل توانایی برنامه ریزی، تفکر انتقادی، خلاقیت و رشد آگاهی انتقادی از منابع ظلم و راهکارهای غلبه بر آنها تأکید می کند (بنارد، 1995).
مورفی و مورفی آرتی (1976) بیان می کنند پژوهشگران حیطهی روان تحلیلگری تمایل دارند تا از اصطلاحاتی همچون تسلط ، دفاع و سازگاری استفاده کنند. هر دو اصطلاح تسلط و سازگاری از مفهوم سازی های هینز هارتمن در مورد مکانیسم های من و عملکردهای مستقل من در سال 1958 بدست آمدند. در حال حاضر استفاده از این اصطلاحات به جای تاب آوری به صورت مکرر نیست و عموماً در مطالعات قبلی مفهوم سازی نظری از تاب آوری وجود دارند ( به نقل از ووال ویج ، 2008).
براساس نظر مورفی و موری آرتی (1976) تاب آوری شامل الگوهای یکپارچه پیچیدهای است که خود شامل ظرفیت هایی برای شکل دادن مفاهیمی، شامل تجربه ای است که آن را همگانی می کند، همچنین شامل عملیات های دفاعی نیز می باشد. تاب آوری همچنین متکی بر انکار و سرکوب ترس موجود در گذشته است، زمانی که این انکار ناکارآمد باشد. استفاده از مکانیسم های دفاعی ممکن است یا موقتی باشد و یا دائم. آشنایی با نوع استرس وارد شده تهدید و خطر را (تطابق منفی) کاهش می دهد، تاب آوری همچنین شامل تصور فرد از خودش و تجارب به تاب آوری اش در گذشته، ظرفیت جستجوی کمک و حرکت به سوی زندگی گروهی است (به نقل از ووال ویج، 2008).
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .