گراهام  (1991) معتقد است؛ رفتار شهروندي سازمانی به عنوان مفهومی جهان شمول شامل همه ي رفتارهاي مثبت مرتبط با سازمان می باشد که توسط اعضاي سازمان صورت می گیرد.

گراهام (1989) اولین کسی بود که به بررسی ابعاد رفتار شهروندي سازمانی پرداخت . از نظر وي رفتار شهروندي سازمانی داراي چهار بعد؛ کمک بین فردي، شور و حرارت فردي، تلاش فردي و طرفداري وفادارانه است.

1-  کمک بین فردي برکمک به سایرین در انجام شغل یا وظیفه سازمانی، تمرکز دارد.

2- شور و حرارت فردي به توصیف ارتباط بین فردي در محیط کار میپردازد که در راستاي بهبود

عملکرد فردي یا گروهی باشد.

3- تلاش فردي نوعی از انجام کار مشخص و فرا وظیفه اي می باشد.

4- طرفداري وفادارنه نیز تلاش براي بهبود تصویر سازمانی در خارج از آن است.

گراهام (1991) طی دیدگاه تئوریک خود که مبتنی بر فلسفه سیاسی و تئوري مدرن علوم سیاسی است، مطرح نمود که سه نوع رفتار شهروندي سازمانی از هم قابل تفکیک است (به نقل از زارع، 1383) :

1-  اطاعت سازمانی

واژه مذکور میل کارکنان به پذیرش و پیروي از قوانین، مقررات و رویه هاي سازمانی را توصیف می کند و نشان دهنده رفتارهایی می باشد که ضرورت و مطلوبیت آنها شناسایی و در ساختار معقولی از نظم و مقررات پذیرفته شده است .  شاخص هاي اطاعت سازمانی شامل رفتارهایی نظیر؛ احترام به قوانین سازمانی، انجام وظایف به طور کامل و انجام مسئولیت ها با توجه به منافع سازمانی می باشند.

2-  وفاداري سازمانی

وفاداري سازمانی از وفاداري به خود، سایر افراد، واحدها و بخش هاي سازمانی متفاوت بوده و بیان کننده نوعی میل کارکنان به فداکاري و قربانی کردن منافع شخصی در راه منافع سازمانی و دفاع از سازمان است.

3-  مشارکت سازمانی

واژه مذکور با درگیر بودن در امور سازمانی تجلی می یابد که از آن جمله می توان به حضور در جلسات، به اشتراك گذاشتن عقاید خود با دیگران و آگاهی از مسائل جاري سازمان اشاره کرد.  ون داین، گراهام و داین سچ (1994) در پژوهش میدانی نشان داده اند که مشارکت به طور واقعی شامل سه شکل ذیل است :

الف) مشارکت اجتماعی مبین درگیري فعال کارکنان در امور سازمانی و مشارکت آنان در فعالیت هاي اجتماعی سازمانی است (حضور در جلسات غیراجباري و محترم شمردن مسائل سازمانی و پا به پاي آن حرکت کردن).

ب) مشارکت حمایتی میل کارکنان به بحث و چالش انگیزي پویا جهت بهبود سازمان است و از طریق فعالیت هایی چون؛ پیشنهاد دادن، ابداع، تشویق دیگران به بیان آزادانه عقاید، ارائه پیشنهادات خلاق به همکاران، تشویق مدیران براي ارتقاء اطلاعات متناسب با دانش روز و تشویق کارمندان براي شرکت در جلسات سازمانی متجلی می شود.

ج) مشارکت عملی (وظیفه اي) : مشارکت کارکنان فراتر از استانداردهاي مورد نیاز کاري سازمان را توصیف می کند ( قبول داوطلبانه تکالیف اضافی، کار کردن تا دیر وقت براي انجام پروژه هاي مهم و غیره)( ون داین، گراهام و داین سچ،1994).

گراهام در دسته بندي فوق از رفتار شهروندي سازمانی معتقد است؛ این رفتارها مستقیما تحت تاثیر حقوقی قرار دارند که از طرف سازمان به فرد داده می شود.