مدیران از لحاظ قابلیت درك و شناخت فرهنگ هاي بیگانه و عمل متناسب با آنها یکسان نیستند. برخی مدیران زمانی که اندکی پا را از فرهنگ ملی و محلی خود فراتر می گذارند، دچار ناراحتی، بی اطمینانی و ناسازگاري می شوند.  در مقابل بعضی دیگر از مدیران ، چنان رفتار می کنند که گویی سال هاست با آن فرهنگ بیگانه خو گرفته اند (پیترسون،2004).

مدیران را بر حسب قابلیت هوش فرهنگی می توان در یکی از طبقات زیر قرار داد:

تیپ شخصیت محلی :  زمانی می تواند کاملا اثربخش باشدکه با افرادي با پیشینه هاي فرهنگی مشابه با خود تعامل دارد، در غیر این صورت به مشکل برمی خورد.

تیپ شخصیت تحلیل گر :  به طور منظم قوانین و انتظارات فرهنگی را با توسل به استراتژي هاي یادگیري پیچیده و مفصل بررسی می کند.  رایج ترین حالت تحلیلگر در کسانی دیده می شود که ابتدا از محدوده فرهنگی بیگانه آگاه می شوند و سپس در چندمرحله، ماهیت الگوهاي کاري و نحوه تعامل با آنها را تشخیص می دهد.

تیپ شخصیت شهودي :  کسی است که به طور کامل به جاي استفاده از یک سبک نظام مند به شهود و بینش خود تکیه دارد.  او بندرت برداشت و نظر اولیه خود را اشتباه می یابد.  در مواجهه با شرایط چند فرهنگی مبهم که نیازمند کنترل موقعیت است، فرد شهودي متزلزل نشان خواهد داد، زیرا نه استراتژي یادگیري را در پیش گرفته است و نه می تواند خود را با احساسات ناآشنا وفق دهد.

تیپ شخصیت سفیر :  این گونه مدیران همانند بسیاري از دیپلمات ها ممکن است در مورد فرهنگی که وارد آن می شوند اطلاعات چندانی نداشته باشند، اما به صورت متقاعد کنندهاي با اطمینان و اعتماد به نفس ارتباط برقرار می کنند.  در میان مدیران شرکت هاي چندملیتی، سفیر شایعترین شخصیت است .

اعتماد به نفس مهمترین ویژگی هوش فرهنگی در این افراد است.  دیدگاه سفیر در برخی مدیران از طریق مشاهده کسانی که با بهره گیري از این سبک موفق بودهاند، حاصل شده است .  سفیر باید براي اینکه بداند چه چیزهایی نمی داند به اندازه کافی فروتنی داشته باشد.

تیپ شخصیت تقلیدی :  به میزان زیادي بر اعمال و رفتارش کنترل دارد، در غیر این صورت هم به خاطر بینش مناسبش نسبت به اهمیت نشانه هاي فرهنگی از عهده اداره موقعیت برمی آید.  افراد تقلیدي به میزبانان و میهمانان شان آرامش خاصی منتقل می کنند و با تقلید سریع رفتارهاي کلامی و غیرکلامی طرف هاي مقابل ارتباطات را تسهیل کرده و اعتماد ایجاد می کنند.