عزت نفس از دیدگاه اسلام
عزت نفس از دیدگاه اسلام
اصل کرامت نفس پایه و محور همه تعلیمات اخلاق اسلامی است و در تعلیمات اسلامی بر هیچ موضوعی این قدر تأکید نشده است. در اسلام به کرامت و عزت نفس، در قالب محترم شمردن نفس بسیار اهمیت داده می شود. واژه عزت نفس در متون اسلامی با اصطلاحات و بیان هاي گوناگونی آمده است، ولی همه آنها مفهومی واحد را بیان می کند؛ واژه هایی مانند کرامت نفس، احترام نفس، حریت نفس و شرافت نفس که در روایات و احادیث زیاد يدیده می شود (اسلامی نسب، 1373).
خداوند متعال استعدادهای گوناگونی را در وجود انسان به ودیعه گذاشته است و مربیان نفوس هر کدام روی یک یا چند استعداد تکیه کردهاند. با آنکه در هر فرد استعدادهای متعدد وجود دارد، اما تنها یک یا چند استعداد ممکن است شناسایی و شکوفا گردد.
در اخلاق اسلامی، محور و نکتهای که اسلام در خصوص انسان به آن اهمیت داده، کرامت و عزتنفس است که سلسله جنبان کلیه استعدادهای درونی انسان محسوب میشود.
معانی نفس در قرآن کریم:
1. در قرآن نفس در ابتدا، به معنی جان و حیات یاد میشود. نفس چیزی نیست مگر آنکه بمیرد به اذن پروردگار . هر نفسی، مرگ را خواهد چشید .
2. نفس به معنای روان یا نفس انسانی آمده است. پسندیده به آن نفس آنچه کسب کند بدان گرفتار میشود . در این مورد نفس همان مجموعه حالات روانی است که خاصیت ادراکی، انفعالی و افعالی دارد که انسان براساس آن شخصیت خود را میسازد.
3. نفس به معنای شخصیت تکامل یافته و متعادل است. خداوند هر کسی را به اندازه تواناییش تکلیف میدهد . در این آیه مرتبه نفسی معراج است که خود به مرتبهای از تکامل رسانده است.
4. نفس به معنای وجدان نفسانی یا خودآگاهی، هر نفسی میداند آنچه را که پیش فرستاده شده است و آنچه را که از پس خواهد آمد . در این آیه نفس همه به معنای عامل وجدان و شعور که در نتیجه منش انسان را بیان میکند.
با توجه به چند معنایی که از نفس در قرآن کریم آمده است، میتوان نتیجه گرفت که نفس انسان از سویی با فطرت و ذات خویش در ارتباط است و از سوی دیگر با طبیعت پیرامون یا محیط و مکتسبات آن و به این ترتیب نفس شکل میگیرد.
عزت نفس در آیات قرآن
بدون تردید یکی از مهم ترین موضوعات قرآنی انسان و ویژگی هاي اوست. آنگونه که قرآن انسان، ویژگی هاي او و کرامت انسانی را توصیف و بر آن تأکید داشته است
در هیچ جا چنین در نظر گرفته نشده است. انسان در بین مخلوقات از ویژگی هاي بسیار متمایزي برخوردار است که به « احسن الخالقین » خطاب شده است .
در این کتاب شریف، نخست به خلقت انسان و سیر طبیعی آفرینش او اشاره می شود، بعد آفرینش زمین و آسمان بیان می گردد : « و لقد خلقنا الانسانَ من صلصالٍ من حمأ مسنون؛ و همانا ما انسانی را از گل و لاي سالخورده تغییر یافته آفریدیم » (حجر : 26).
بعد از آنکه در آیات مختلفی به مراحل خلقت انسان می پردازد به نتیجه این آفرینش اشاره می کند : « و لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم؛ ما انسان را در (مقام) احسن تقویم (نیکوترین مراتب صورت وجود) بیافریدیم » (تین : 4).
از میان مخلوقات گوناگون الهی، این انسان است که داراي ویژگی هاي ممتازي است که مقام خلیفۀ الهی را در میان موجودات از آن خود کرده است. اگرچه در اینجا خلافت الهی براي نخستین انسان یعنی، حضرت آدم (ع) ثابت شده است، ولی منحصر در ایشان نبوده و عمومیت دارد و شامل انسان هاي بعد از او نیز می شود. قرآن کریم ارزش هاي متعالی براي انسان بر می شمرد که دلالت بر برتري کرامت نفس انسان نسبت به دیگر موجودات دارد. از نگاه قرآن، کرامت انسان از اصول آفرینش در نظر گرفته شده و کرامت در سرشت انسان تنیده شده است. در زیر به نمونه هایی از این آیات اشاره می شود : « وللَّه الْعزَّةُ و لرَسوله و للْمؤْمنینَ...؛ عزت براي خداوند و رسول او و براي مؤمنین می باشد ... » (منافقون : 8)
در سوره اسراء، آیه هفتاد، تکریم خداوند نسبت به بنی آدم و برتري آنها بر بسیاري از مخلوقات مطرح می شود: « و لقد کرمنا بنی آدم و حملنا هم فی البر و البحر و رزقناهم من الطّیبات و فضّلنا هم علی کثیرممن خلقنا تفضیلا ؛ فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا بر نشاندیم و از چیزهاي پاك به ایشان روزي دادیم و بر بسیاري از آفریده هاي خود، آنان را به گونه اي برجسته برتري دادیم » .
همچنین در سوره فاطر آیه 39 خداوند می فرماید : « هو الذي جعلکم خلائف فی الارض ؛ خداوند شما انسان ها را خلیفه خدا بر روي زمین می داند » و یا در جایی دیگر خداوند می فرماید : « ثم جعلناکم خلائف فی الارض؛ انسان را خلیفه و جانشین خود در روي زمین قرار داده است » (یونس : 14)
« و نفخت فیه من روحی » (ص : 72) این که خداوند از روح خود در انسان می دمد،نشان گر شرافت و قداست این مخلوق الهی است و به عبارت دیگر همین روح دمیدهشده در آدم او را سزاوار و شایسته تقدیس و تکریم فرشتگان ساخته است.
« الم تروا ان الله سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض و اسبغَ علیکم نعمه ظاهره و باطنه ؛ آیا مشاهده نکرده و نیاندیشیدند که به راستی خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است براي شما مسخر ساخته و نعمت هاي آشکار و پنهان خود را به طور کامل بر شما فروریخت » (لقمان : 20)
قرآن کریم نفس را بزرگترین سرمایه آدمی یاد می کند و هرآنچه در آیات فوق بدان اشاره گردید، همه نشانگر کرامت، شرافت و برتري انسان بر سایر موجودات و مخلوقات هستی است.
نفس در احادیث و روایات
احادیث فراوانی در این مورد وجود دارد که به چند مورد اشاره میشود:
1. لایحل لمومن ان یذل نفسه- مومن حق ندارد که خود را خوار و بیمقدار سازد (رسول اکرم ص).
2. من هانت علیه نفسه فلا ترج خیره- آن کسی که برای خویش ارزش و منزلتی قایل نیست، به اصلاح او امید نمیتوان بست (حضرت علی ع).
3. المنیه و لاالدنیه- تحمل مرگ از تحمل ذلت آسانتر است (یعنی بمیرد اما خود را خوار و ذلیل نکند) (حضرت علی ع).
4. ساعه ذل لا تفی بعزالدهر- یک عمر عزتداشتن بساعتی ذلت نمیارزد (حضرت علی ع).
5. من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته- کسی که نفسش در نزدش عزیز و شریف باشد، شهوات در نظرش خوار و حقیر میشود (حضرت علی ع).
6. ان ا… فوض الی المومن کل شیء الا اذلال نفسه- خداوند همه چیز را به خود مومن واگذار کرده مگر ذلیل کردن و بیارزش کردن خودش را (امام صادق ع).
7. من هانت علیه نفسه فلا تأمن شره- کسی که برای خود ارزش و شخصیت مطلوبی قایل نباشد شرش دامنگیر همه میشود (امام علیالنقی ع).
از مجموع احادیث نتیجه میگیریم:
1. مومن باید کرامت، بزرگواری، عزت و شخصیت خویش را پاس بدارد و هیچگاه برای دست یافتن به ثروت و موقعیت خود را خوار و بی مقدار نسازد.
2. آنان که خود را ذلیل و خوار میدانند و یا میسازند از قافله رشد و تعالی باز میمانند و به کسی که برای خود ارزش قایل نیست امید به رشد و کمالیابی نمیتوان بست.
3. شعاع تأثیر منفی انسانهایی که خود را پست و حقیر میسازند در حوزه وجودی خودشان محدود نمیماند بلکه این شعله بر خرمن دیگران نیز میافتد شر این افراد دامنگیر جامعه میشود.
4. از همان اوان زندگی فرد به نفس وی بها داده و عزیز شمرده شود.
عزت نفس دراحادیث و روایات
توجه به کرامت و عزت نفس انسان، به آیات کتاب روشنی بخشی چون قرآن ختم نشده است. بزرگان و معصومین (ع) نیز در کلامشان به تکرار از کرامت نفس سخن گفته اند. مؤمن اجازه ندارد عزت، کرامت و حرمت نفس خود را جریحه دار نموده و خود را ذلیل و خوار کند .
رسول اکرم (ص) فرموده است : « اطلبوا الحاجات بعزة الأنفس فإن بید الله قضاءها ؛ حاجت هایتان را بخواهید و عز تنفس را از دست ندهید » (نهجالبلاغه،حکمت 643 ).
به این منظور اگر حاجت خودتان را با دوست و رفیقی مطرح می کنید تا جایی که شرافت و عزت نفس تان پایمال نشود، مانعی ندارد.
در توضیح این مطلب شهید مطهري در کتاب فلسفه اخلاق بیان می کنند: « عزت نفس ممکن است در برخی در حد افراط باشد که حتی اگر نیازي هم داشته باشند، به احدي نمی گویند . (در حالی که) پیغمبر اکرم فرمود : « اطلبوا الحوائج؛ حاجت هایتان را بخواهید » ، ولی « بعزة الانفس؛ اما عز ت نفس را از دست ندهید » ، آنجا که حاجت هایتان را با دوست (و یا پدر و مادر) بیان می کنید، تا آنجا که شرافت، عزت و کرامت نفستان پایمال نشد ه است جلو بروید. آنجا که بر کرامت و عزت نفستان خدشه وارد می آید، توقف کنید . نیازمندي و نداشتن بهتر است » (شهید مطهري، 1381)
در روایت آمده است:
محمد بنُ الْحسنِ عنْ إِبرَاهیم بنِ إِسحاقَ الْأَحمرِ عنْ عبد اللَّه بنِ حماد الْأَنْصارِي عنْ عبد اللَّه بنِ سنَانٍ عنْ أَبِی الْحسنِ الْأَحمسی عنْ أَبِی عبد اللَّه ع قَالَ إِنَّ اللَّه فَوض إِلَى الْمؤْمنِ أُموره کُلَّ ها و لَم یفَوض إِلَیه أَنْ یکُونَ ذَلیلًا أَ ما تَسمع اللَّه تَعالَى یقُولُ و للَّه الْعزَّةُ و لرَسوله و للْمؤْمنینَ فَالْمؤْمنُ یکُونُ عزِیزاً و لَا یکُونُ ذَلیلًا قَالَ إِنَّ الْمؤْمنَ أَعزُّ منَ الْجبلِ لأَنَّ الْجبلَ یستَقَلُّ منْه بِالْمعاوِلِ و الْمؤْمنَ لَا یستَقَلُّ منْ دینه بِشَی ء.
خداوند همه کارهاى مؤمن را به او واگذار کرده جز اینکه به او اجازه نداده است که خود را ذلیل و خوار کند؛ مگر نمى بینى خداوند در این باره فرموده: عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است. سزاوار است مؤمن همیشه عزیز باشد، و ذلیل نباشد (تهذیب الاحکام ، ج 16)
حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید : « منْ کَرُمت علَیه نَفْسه هانَت علَیه شَهواتُه ؛ کسی که نفس براي عزت و شرف داشته باشد و احساس شرافت و کرامت براي نفس خود کند، شهوات در نظر وي خوار است » (نهجالبلاغه،حکمت 449 )
حضرت علی (ع) در وصیت نامه اي به فرزند بزرگوارش امام مجتبی (ع) می نویسد :
« اکرِم نَفسک من کُلِ دنیه و ان ساقَتک الَی الرَغائبِفَإِنَک لَن تَعتاض بمِاتَبذُلُ من نَفسک عوِضاً ؛ خود را از تن دادن به هر کار پستی گرامی دار. اگرچه آن کار تو را به خواسته هایت برساند؛ زیرا در برابر آنچه از شخصیت خود از دست می دهی عوضی دریافت نمی داري » (نهجالبلاغه،نامه 31)
از امام حسین (ع) روایت بیشتري نسبت به دیگر ائمه (ع) درباره عزت و کرامت نفس نقل شده است. به ویژه در خطابه ها و صحبت هاي ایشان در واقعه عاشورا : « لا و الله لا اعطیهم بیدي اعطاء الذلیل و لا افر فرار العبید؛ نه، به خدا قسم مانند یک انسان ذلیل با آنها بیعت نمی کنم و نیز مانند یک برده فرار نمی کنم » (بحار الانوار، ج 44 )
امام صادق (ع) در شعري می فرماید:
أُثَامنُ بِالنَّفْسِ النَّفیسۀِ ربها فَلَیس لَها فی الْخَلْقِ کُلِّهِم ثَمن
ترجمه: من با نفسخود هیچ موجودي را برابر نمی کنم. اگر بخواهی معامله بکنی با نفس خودم، هیچ چیزي را با آن برابر نمی کنم جز پروردگارم. در عوض، فقط او را می گیرم (بحارالانوار،ج4)
نفس در نظریه دانشمندان اسلامی
1. کندی : نفس جوهری بسیط، الهی روحانی است، نه طول دارد نه عرض، نوری از انوار باری تعالی.
2. ابن سینا : وی اعتقاد دارد به این که نفس به معنای وسیع مبدأ، حرکت در نظر گرفته شده است و همه موجودات عالم دارای نفس هستند او به نفس فلکی، نفس نباتی و نفس حیوانی و در درجه آخر به نفس انسانی اعتقاد دارد.
3. ابوحامد غزالی : مقصود از نفس جوهر کاملی است که کاری جز تذکر، حفظ و تمیز نیت ندارد.
در مجموع هیچ یک از دانشمندان و علمای مسلمان نه تنها از بی حرمتی نفس بر حذر داشتند بلکه تأکید بر احترام به نفس که معادل عزتنفس است داشتند.
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .