کوپر اسمیت "خود" را دارای دو جنبه می داند:
1. خودپنداره: عقیده و پنداری که فرد درباره خود دارد. این عقیده و پندار، به تمام جوانب خود یعنی جنبه های اجتماعی، جسمانی، عقلانی و روانی فرد مربوط می شود.
2. عزت نفس: احساسات شخص، از ارزش و سطح مفهوم مربوط به "خود شخص" است (به نقل از نادری، 1381).

کوپر اسمیت می گویـد: «عزت نفس عبارت است از: یک قضـاوت شخصـی درمـورد باارزش بودن یا بی ارزش بودن؛ قبولی یاعدم قبولی خود که در نگرش او متظاهر مـی شـود». (لارنس ، 1386).

کوپر اسمیت (۱۹۶۷) تعریف عزت نفس را ارزشیابی فرد از خود می‌داند که بیانگر نگرشی از موافقت و پذیرش و یا عدم موافقت نسبت به قابلیت‌ها، اهمیت، موفقیت و ارزش خود هست که معمولاً فرد این ارزشیابی را حفظ می‌کند. به‌طور خلاصه، آن یک قضاوت شخصی از باارزش بودن است که با نگرش‌هایی که فرد راجع به خودش دارد، نشان داده می‌شود و یک تجربه فاعلی است که فرد از طریق گزارش‌های کلامی و دیگر تجلیات رفتاری ابراز می‌کند.

کوپر اسمیت عزت نفس را یک ارزشیابی فردی می داند که معمولاً با توجه به خویشتن حفظ می شود .

کوپر اسمیت از افرادی است که نام او با عزت‌نفس عجین شده است. او پژوهش‌های زیادی درباره آن انجام داده است و معتقد است که افراد دارای عزت‌نفس بالا تفاوت‌های زیادی با افراد دارای عزت‌نفس پایین دارند. افراد با عزت‌نفس بالا، وقتی‌که شکست می‌خورند کمتر به هم می‌ریزند، استرس و تنش کمتری را تجربه می‌کنند، بیشتر پذیرای انتقاد هستند، هدف‌های بزرگی در زندگی‌شان دارند، احساس کنترل بیشتری بر جنبه‌های زندگی‌شان دارند و کمتر احساس ضعف و درماندگی می‌کنند. ابراز وجود ویژگی بارز افراد با عزت‌نفس بالا است، آن‌ها می‌توانند به‌طور مؤثر در گروه‌هایی که عضو هستند اعمال نظر کنند و اهداف آن گروه را پیش ببرند.

این افراد همرنگی با جماعت را فقط در صورتی قبول می‌کنند که با عقیده و مشاهدات خودشان هماهنگ باشد، توانایی مقابله با فشارهای اجتماعی را دارند و به‌طور مستقل فکر می‌کنند، این افراد خودباوری زیادی دارند و اطمینان داند که می‌توانند اهدافشان را پیگیری کنند و روبه‌جلو گام بردارند. آن‌ها در جنبه‌های مختلف زندگی میل به موفقیت دارند.

آن‌ها فقط به خودشان فکر نمی‌کنند و کمتر درگیر مشکلات جسمانی ازجمله خستگی مفرط، مشکلات قلبی و … می‌شوند. تمایل بیشتری به جستجو و کندوکاو نسبت به محیط پیرامونشان دارند، آن‌ها به توانایی خودشان در حل کردن مسائل مختلف ایمان دارند، باور به این دارند که دیگران آن‌ها را می‌پذیرند و دیدگاه و نگرششان نسبت به خودشان مثبت است و به‌طورکلی افراد شایسته و با کفایتی هستند.

در مقابل افرادی که عزت‌نفس پایینی دارند، از بیان ایده‌های جدید می‌ترسند، آن‌ها به خودشان مطمئن نیستند، از عصبانی شدن دیگران می‌ترسند و ابراز وجود کمتری دارند، کم‌رو و خجالتی هستند و انزوا گزینی را به شرکت در فعالیت‌های مختلف ترجیح می‌دهند. آن‌ها درگیری‌های ذهنی زیادی دارند و احساس ناراحتی بیشتری می‌کنند، آن‌ها ناامید و مأیوس هستند، نمی‌توانند نقاط ضعفشان را بررسی کنند و با آن‌ها مقابله کنند. ارتباطات اجتماعی این افراد ضعیف است و کمتر میل به تعامل دارند، برای دنبال کردن اهدافشان تلاش نمی‌کنند و سریع احساس شکست می‌کنند.

کوپر اسمیت (1987) عزت نفس را به عنوان یک متغیر آستانه ای در نظر می گیرند ، به این معنا که عزت نفس پتیین تاثیر بازدارنده ای بر پشتکار ، اعتماد و عملکرد تحصیلی می گذارد و عملکرد فرد را در قلمرو روان شناختی ، جسمانی ، خانوادگی و اجتماعی دچار اختلال می کند .

کوپر اسمیت چهار عامل اسنادی را برای رشد عزت نفس بیان می کند . ازنظر او چهار عامل برای دستیابی به عزت‌نفس ضروری هستند:

1- نخستین آن و مقدم بر تمام عوامل، میزان احترام است . او احترام، پذیرفته شدن و علاقه و محبتی که فرد از دیگران دریافت می‌کند را به‌عنوان اولین عامل می‌داند.

نخست میزان دریافت رفتارهای احترام آمیز و پذیرا که شخص از افراد مهم زندگی اش دریافت می دارد . در نتیجه ما خودمان را همان گونه که ارزیابی می شویم ارزیابی می کنیم .

2- دومین عامل ازنظر او، دستاوردها و موفقیت‌هایی است که در زندگی به آن‌ها دست پیدا کرده است.  تاریخچه موفقیتها و همچنین پایگاه و مقامی که در جهان دارد .

3- سومین عامل از نظر او، ارزش‌ها و قاعده‌هایی است که فرد بر اساس ‌آن‌ها اتفاقاتی که می‌افتند را تعبیر و تفسیر می‌کند، برای مثال اگر فرد در آزمون زبانش نمره قبولی را کسب نکند، از نظرش اتفاق بسیار ناگواری روی داده است؛ زیرا نمره قبولی در امتحان جزو قاعده‌های ذهنی اوست و در این شرایط قاعده ذهنی او به هم می‌خورد.

شیوه تفسیر تجارب و موفقیت هاست که بر اساس ارزشها و آرزوهای فرد صورت می گیرد 

4- عامل چهارم، نحوه پاسخ دادن فرد به از دست دادن ارزش است؛ یعنی اگر فردی به او بی‌احترامی کرد، چه احساسی پیدا می‌کند و چه رفتاری از خود نشان می‌دهد.

افراد ممکن است اعمال تحقیر کننده دیگران و یا شکست های خود را کاهش ، تحریف یا کاملاً سرکوب نمایند . ممکن است حتی قضاوت دیگران را رد کرده یا کاهش دهند و یا برعکس ممکن است به قضاوت های افراد دیگر حساس باشند این توانایی دفاع از عزت نفس تجربه اضطراب راکاهش داده و به حفظ تعامل شخص کمک می کند .

كوپر اسميت عزت نفس را يك ارزشيابی فردی می داند كه معمولاً با توجه به خويشتن حفظ می شود (جوادی 1373).

بقولی وي نفس را ارزشیابی فرد درباره خود و قضاوت شخص در مورد ارزش خود می داند.
كوپر اسميت چهار عامل اسنادی را برای رشد عزت نفس بيان می كند :

1- نخستین آن و مقدم بر تمام عوامل، ميزان احترام ، پذيرش و علاقه مندی كه يك فرد دريافت می كند (میزان احترام، پذیرش و علاقمندي که فرد دریافت می کند).

2- دومین عامل تجارب موفقيت هایمان در زندگی (تاریخ، تجارب و موفقیت هاي زندگی و به طور کلی موقعیتی که فرد در محـیط دارد).

3- سومین عامل ارزشها و انتظاراتی است كه بر مبنای آن تجارب را مورد تفسیر قرار مي دهيم (ارزش و انتظاراتی که فرد بر این مبنا تجارب را مورد تفسیر قرار می دهد).

4- چهارمین عامل نحوه پاسخ فرد به از دست دادن ارزش می باشد (روش پاسخ دهی فرد نسبت به تنزل شخصیت؛ منظور این است که واقعیت ها بـه منزله موارد خاصی هستند، آنچه تعیین کننده است نگرش فرد نسـبت بـه آن موقعیـت است که به عنوان مثال دو فرد در دو موقعیت اضطراب زا دو برداشت متفاوت دارند و نحوه قضاوتشان به وضوح متفاوت از افرادي است که عزت نفس پایینی دارند).

کوپر اسمیت خویشتن پنداري را عامل بسیار مهمی در ایجاد رفتار می داند و عقیده دارد افرادي که خویشتن پنداري مثبت دارند، رفتارشان اجتماع پسندتر از افرادي اسـت کـه خویشتن پنداري آنها منفی است.

خویشتن پنداري عبارت است از عقیده و پنـداري کـه فـرد دربـاره خـود دارد. ایـن عقیده و پندار به تمام جوانب «خود» یعنی، جنبه هاي جسـمانی، عقلانـی و روانـی فـرد مربوط می شود. تصورات انسان درباره هر کدام از عوامل فوق رفتار معین و مشخصـی را به وجود می آورد (فیروزي، 1384).

کوپر اسمیت معتقد است خویشتن پنداري بر اثـر تعامـل بـین چهـار عامـل حاصـل می شود:

1- پنداره والدین درباره فرد؛

2- تصور و پندار دوستان و هم بازیـان در مـورد فـرد ؛

3- تصور و پندار معلمان در مورد فرد

4- تصور و پندار فرد درباره خودش

 کوپر اسمیت عزت نفس را به عنوان بازخوردهاي ارزیابی کننده اي که فرد نسبت به خود دارد، تعریف کرده است (صدق پور، 1383)

همچنین وی عزت نفس را یک ارزشیابی فردی می داند که عمولا با توجه به خویشتن حفظ می شود. کوپراسمیت چهار عامل اسنادی  را  برای  رشد عزت نفس  بیان می کند :

1- نخستین آن ومقدم بر تمام عوامل  میزان احترام، پذیرش وعلاقمندی است که یک فرد دریافت می کند

2- دومین عامل تجارب و موفقیت هایمان در زندگی

3- سومین عامل ارزش ها وانتظاراتی است که بر مبنای آن تجارب را موردتفسیر قرار می دهیم

4- چهارمین عامل نحوه پاسخ فرد به از دست دادن ارزش می باشد (مفتاح،1381).

اسمیت عزت نفس را ارزشیابی فرد در باره خود ویا قضاوت شخصی در مورد ارزش خود می داند وی با بررسی و مطالعه تئوری های قبلی و تحقیقات انجام شده در این زمینه چهار عامل اسنادی را برای رشد عزت نفس بیان می کند :

نخستین آن و مقدم بر تمام عوامل ،میزان احترام پذیری و علاقه مندی که یک فرد دریافت می کند .

دومین عامل اسنادی عزت نفس از دید اسمیت ،تاریخ و تجارب موفقیت هایمان در زندگی می باشد و بطور کلی موفقیت ها و مقامی که در محیط داریم.

سومین عامل،ارزشها و انتظارات که بر این مبنا تجارب را مورد تفسیر قرار دهیم .

چهارمین عامل روی پاسخ دهی فرد نسبت به تنزل شخصیت است.

منظور این است که واقعیت ها به منزله مواد خاصی هستند وآنچه تعیین کننده است ،نگرش فرد نسبت به آن واقعیت می باشد.به عنوان مثال :دو فرد در دو موقعیت اضطراب آور دو برداشت متفاوت خواهند داشت واین تلقی دوگانه از یک زمینه ،به حساسیت عاطفی ،نگرش و روش عکس العمل فرد بستگی دارد .افرادی که از عزت نفس بالایی برخوردارند واطمینان و تایید درونی دارند ،نحوه قضاوتشان به وضوح متفاوت از افرادی است که عزت نفس پایین دارند (جی اسمیت ،1388،ص37)

به عقیده کوپر اسمیت کودکانی که عزت نفس بیش تری دارند، کسانی هستند که در آنان خلاقیت،استقلال واحساس ارزشمندی بیشتری وجود دارد و کمتر تحت تاثیر و نفوذ عامل‌های محیطی قرار می‌گیرند.

کوپر اسمیت (1967) کودکان برخوردار از عزت نفس بالا را افرادی می داند که با احساس اعتماد به نفس و با بهره گیری از استعداد و خلاقیت خود به ابراز وجود می پردازند و به راحتی تحت تاثیر عوامل محیطی قرار نمی گیرند .

کوپر اسمیت (Stanley Coopersmith) پژوهش‌های زیادی درباره عزت نفس انجام داده. او می‌گوید افراد دارای عزت نفس بالا:

◾️ وقتی شکست می‌خورند کمتر به هم می‌ریزند

◾️ استرس و تنش کمتری را تجربه می‌کنند

◾️ بیشتر پذیرای انتقاد هستند

◾️ هدف‌های بزرگی در زندگی‌شان دارند

◾️ احساس کنترل بیشتری بر جنبه‌های زندگی‌شان دارند

◾️ کمتر احساس ضعف و درماندگی می‌کنند

◾️ به‌طور مؤثر در گروه‌هایی که عضو هستند اعمال نظر کنند و اهداف آن گروه را پیش ببرند.

◾️ همرنگی با جماعت را فقط در صورتی قبول می‌کنند که با عقیده و مشاهدات خودشان هماهنگ باشد

◾️ توانایی مقابله با فشارهای اجتماعی را دارند

◾️ به‌طور مستقل فکر می‌کنند

◾️ خودباوری زیادی دارند 

◾️ در جنبه‌های مختلف زندگی میل به موفقیت دارند.

◾️  تمایل بیشتری به جستجو و کندوکاو نسبت به محیط پیرامونشان دارند

◾️ به توانایی خودشان در حل مسائل مختلف ایمان دارند

◾️ باور به این دارند که دیگران آن‌ها را می‌پذیرند و دیدگاه و نگرششان نسبت به خودشان مثبت است

◾️  به ‌طورکلی افراد شایسته و با کفایتی هستند.

در مقابل افرادی که عزت‌نفس پایینی دارند: 

📍 از بیان ایده‌های جدید می‌ترسند

📍 به خودشان مطمئن نیستند

📍 از عصبانی شدن دیگران می‌ترسند و ابراز وجود کمتری دارند

📍 کم‌رو و خجالتی هستند و انزوا گزینی را به شرکت در فعالیت‌های مختلف ترجیح می‌دهند

📍 درگیری‌های ذهنی زیادی دارند و احساس ناراحتی بیشتری می‌کنند

📍 ناامید و مأیوس هستند

📍 نمی‌توانند نقاط ضعفشان را بررسی کنند و با آن‌ها مقابله کنند.

📍 ارتباطات اجتماعی ضعیفی دارند و کمتر میل به تعامل دارند

📍  برای دنبال کردن اهدافشان تلاش نمی‌کنند و سریع احساس شکست می‌کنند.

ازنظر آقای اسمیت، چهار عامل برای دستیابی به عزت‌نفس ضروری هستند:

◾️ عامل اول: احترام، پذیرفته شدن و علاقه و محبتی که فرد از دیگران دریافت می‌کند

◾️ دومین عامل: دستاوردها و موفقیت‌هایی که در زندگی به آن‌ها دست پیدا کرده.

◾️ سومین عامل: ارزش‌ها و قاعده‌هایی که فرد بر اساس ‌آن‌ها اتفاقاتی که می‌افتند را تعبیر و تفسیر می‌کند

(مثلاً اگر فرد در آزمون زبانش نمره قبولی کسب نکند، از نظرش اتفاق بسیار ناگواری روی داده، زیرا نمره قبولی در امتحان جزو قاعده‌های ذهنی اوست و در این شرایط قاعده ذهنی او به هم می‌خورد.)

◾️ چهارمین عامل: نحوه پاسخ دادن فرد به از دست دادن ارزش (یعنی اگر فردی به او بی‌احترامی کرد، چه احساسی پیدا می‌کند و چه رفتاری از خود نشان می‌دهد.)

کوپر اسمیت (1959) در پژوهش خود به بررسی ارتباط بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی پرداخت و به این نتیجه دست یافت که عزت نفس با پیشرفت تحصیلی ارتباط مثبت دارد .

کوپر اسمیت (1967) در بررسی های خود در مورد افرادی که عزت نفس پایین داشته اند، علایمی چون شکایت جسمانی، افسردگی، اضطراب، کاهش سلامت عمومی بدن، بی تفاوتی، احساس تنهایی، تمایل به اسناد شکست خود به دیگران، عدم رضایت شغلی، کاهش عملکرد، عدم موفقیت آموزشی را گزارش کرده است ( به نقل از میرعلی یاری، 1379).
کوپر اسمیت (1967) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که کودکان باعزت نفس بالا، افرادی هستند که احساس اعتماد به نفس ، استعداد ، خلاقیت و ابراز وجود می کنند وبه راحتی تحت تأثیر عوامل محیطی قرار نمی گیرند. همچنین او در تحقیقات خود دریافت که بین عزت نفس دختران  و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد .

کوپر اسمیت (1997)، در پژوهش های خود به این نتیجه رسید که عزت نفس بالا فرد را در مقابل انواع مشکلات و مسائل زندگی، فشارهای روانی و موارد مرتبط آن مقاوم خواهد کرد. عزت نفس به عنوان عاملی است که می تواند درک و تفسیر و واکنش های هیجانی فرد را تحت تأثیر قرار دهد و نیز می تواند در میزان استرس زایی رویدادها، عاملی تعیین کننده باشد.