آغاز روانشناسی علمی
آغاز روانشناسی علمی را تأسيس نخستين آزمايشگاه روانشناسی توسط ويلهلم وونت در دانشگاه لايپزيك آلمان به سال 1879 می دانند .
او براين باور بود كه ذهن و رفتار را نيز همانند سياره ها و مواد شيميايی يا اندامهای بدن می توان با روش های علمی بررسی و تحليل كرد . پژوهش های وونت عمدتاً متمركز بر حواس و بويژه حس بينايی بود . وونت به درون نگری به عنوان روشی برای فرايندهای ذهنی تكيه می كرد .
درون نگری يعنی مشاهده و ثبت ماهيت ادراكی انديشه ها و احساس های شخص توسط خودش. استفاده از درون نگری بويژه در بررسی رويداد های ذهنی بسيار سريع، كارايی نداشت.
افرادی هستند كه به علت آسيب ناحيه معينی از نميكره راست مغز، قادر به تشخيص چهره افراد آشنا نيستند ( ادراك پريشی چهره ای – مثل مورد اليور ساكس - مردی كه زنش را بجای كاله گرفته بود ). هر وقت از ما بخواهند قضاوت كنيم كه رفتارهای خاص فرد معينی، حاكی از ويژگی معينی در خود شخص اشت يا ناشی از قرار گرفتن در موقعيت خاصی است، معمولا به طور ناخودآگاه، رفتار را به خود شخص نسبت می دهيم و نه موقعيت.
تقريباً هيچ كسی قادر نيست اكثر رويدادهای 3 سال اول زندگی خود را به خاطر آورد، اين پديده كه ياد زدودگی كودكی ناميده می شود از اين لحاظ درخور توجه است كه سه سال اول زندگی سر شار از تجربه است.
بقراط مشاهدات پر اهميتی درباره نحوه كنترل مغز بر اندام های بدن انجام داده است. آن مشاهدات زمينه ساز رويكرد زيست شناختی در روان شناسی است. جان لاك فيلسوف قرن 17 معتقد بود كه ذهن آدم در بدو تولد مثل لوح نانوشته ای است كه تجربه های جريان رشد دانش و فهم را روی آن ثبت می كند، اين ديدگاه، سرآغاز پيدايش روان شناسی تداعی گرا بود. تداعی گرايان وجود انديشه ها و توانايی های فطری را قبول نداشتند، بلكه در عوض بر آن بودند كه ذهن از انديشه هايی انباشته می شود كه از طريق حواس به آن راه می يابند و طبق اصولی از طريق مشابهت و تضاد به هم پيوند می يابند.
در قرن 19 چنين تصور می شد كه روان شناسی احساس ها را تجزيه می كند. حامی اصلی اين رويكرد، تيچنر، يكی از پرورش يافتگان مكتب وونت بود. تيچنر اين شاخه از روان شناسی را ساخت گرايی ناميد و منظورش تحليل ساختارهای ذهنی بود.
ويليام جيمز از آن انتقاد كرد و اين نكته را پيش كشيد كه بجای تاكيد بر تحليل عناصر هشياری، بيشتر بايد به بررسی ماهيت سيال و شخصی هشياری پرداخت. رويكرد جيمز، كاركرد گرايی ناميده شد )ذهن چگونه كار می كند كه جاندار، موفق به انطباق و سازگاری با محيط شود(. ساخت گرايی و كاركرد گرايی، دو مكتب رقيب در روان شناسی هستند.
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .