تئوری های بازی تئوری های توصیفی نام دارند یعنی بازی را آنگونه که هست تشریح می‌کنند بی‌آنکه راهی برای اجرای آنها ارائه دهند. آنقدر که معلّمان خواستار آشنایی با نحوه تعدیل بازی کودک برای نیل به اهدافی خاصی هستند به چگونگی انجام آن بصورت طبیعی توجهی ندارند. درک این تئوریها راه را برای پیش بینی رهنمودهایی مفید در موقعیتهای آموزشی مناسب هموار می‌سازد.
بازی در زندگی کودکان خردسال زمانی مطرح می‌شود که، تنها یا در گروه، حالتی فعال داشته و تا حدی آزاد باشند.

اِوِلین اُمویک (EveLyn Omwake) بازیهای کودکان را به دو دسته متمایز تقسیم کرده است:

1- بازی خودانگیخته (spontaneous )

2- بازی برنامه ریزی شده (structured ).

 

بازی خودانگیخته
"بازی خودانگیخته را کودکان خردسال در هرجا که باشند اجرا می‌کنند. زیرزمین خالی خانه، زباله دانی شهر اتاق نشیمن با مبلمان زیبا، مرغزاری بس زیبا و پرشکوه، با مهد کودکی مجهز به وسائل بازی، نقاطی هستند که کودکان را به بازی فرامی‌خوانند. وجه ممیزه بازی خودانگیخته ارتباط ظریف و غالباً غیرکلامی موجود بین بازیکنان یک گروه و تعیین نقشها و مقررات است.

هرچند حضور شخصی بالغ به عنوان دستیار، سخنران، تماشاگر یا ناظر ممکن است ضروری باشد اما در حقیقت بازیها از خواسته‌ها و تجربه‌های خود کودکان الهام می‌گیرد. ویژگی دیگر این نوع بازی آن است که کودکان توانایی آن را خواهند داشت به همه چیزهایی که در دسترسشان است هرگونه شخصیت و نقشی را که مایلند نسبت دهند.

 

بازی برنامه ریزی شده 
با آنکه محیط سازمان یافته مهد کودک برای بازیهای خودانگیخته مناسب است، بازی برنامه ریزی شده، منطبق با نیاز خردسالان نیز در برنامه آموزشی آن منظور می‌شود. این قبیل بازیها با توجه به ظرفیت رشد، علاقه و تجربه کودکان بطور خاصی طرح و ارائه می‌شود. در عین حال طرح مذکور به تفاوت میزان رشد بین کودکان نیز توجه دارد. تفاوت بازیهای فوق به اندازه و ماهیت شرکت بزرگسالان بستگی دارد. در بازی برنامه ریزی شده، معلّمان تعیین کننده زمان، مکان و تهیه وسائل بازی و زمان لازم برای استفاده از آن وسائل هستند."
تمایزی که «اُمویک» بین بازی خودانگیخته و بازی برنامه ریزی شده قائل شده بسیار جالب توجه است. در هر حال، از تحلیل انواع بازیها بازیهای عنوان خودانگیخته یا برنامه ریزی شده، چنین برمی‌آید که او این تمایز را بین بازی نمایشی (که کودک در موقعیتی خاص ایفاگر نقشی می‌شود) و تمام فعّالیّتهای دیگری که در برنامه مهد کودک و کودکستان مطرح می‌شود قائل شده است.

بازی نمایشی را بازی خودانگیخته و سایر بازیها را برنامه ریزی شده می‌خواند. بر بسیاری از بازیهای برنامه ریزی شده «اُمویک» نظیر پروژه‌های علوم یا داستان نمی‌توان به هیچ عنوان نام بازی نهاد در حالی که بازیهای دیگر چون بازی با مکعّب با خودانگیختگی زیادی توأم است. علاوه بر آن، هرگاه بازی نمایشی در محیطی آموزشی به اجرا درآید فاقد خودانگیختگی می‌شود زیرا تعیین زمان و مکان آن، تهیه وسائل مناسب و وضع مقرراتی برای آن بر عهده معلّم است. راهنماییهای معلّم نیز بیش از پیش از خودانگیختگی بازی می‌کاهد. بسیار بجاست که بگوییم دو مفهوم خودانگیخته و برنامه ریزی شده از نظر معلّم کاربرد لازم را ندارد.
دو مفهوم آموزشی و غیر آموزشی، برای متمایز ساختن بازیها، سازنده‌تر به نظر می‌رسد. تفاوت میان این دو نوع بازی را نمی‌توان در نوع فعّالیّتها یا میزان لذتی که کودک می‌برد دانست بلکه باید در هدفهائی جستجو کرد که مسؤولان صاحب نظر برای بازی قائل شده‌اند.

آموزش کودک، نخستین هدف بازی آموزشی به شمار می‌آید. جنبه سرگرمی کودک نیز در این نوع بازیها مطرح است زیرا اگر فعّالیّتی رضایت خاطر لازم را برای کودک فراهم نیاورد بازی محسوب نمی‌شود. در عین حال، بازیهای آموزشی در درجه اول به دلیل داشتن هدف آموزشی، و نه به سیب ارضاء خاطر کودک، مورد توجه قرار می‌گیرند.

بنابر این کودک، حین بازی در بخشی از کلاس که به تمرینهای خانه دارای اختصاصی دارد، از اجرای نقشهایی که به خود نسبت می‌دهد به رضایت خاطر می‌رسد؛ در نقشهای دیگر با سایر کودکان ارتباط متقابل پیدا می‌کند و وسایل بازی را در ایجاد ابتکار به کار می‌برد. ارزش بازی آموزشی در آن است که کودک را به کندوکاو و درک نقش خود و الگوهای تعامل وامی‌دارد تا بتواند از خود معنایی واقعی بسازد.
بازی آموزشی انواع بسیار دارد. در اینجا نقش کلیدی معلّم آن است که با بهره گیری و تعدیل بازیهای خود انگیخته و معمول کودکان به آن ارزش آموزشی بخشد و از بازیهای آموزشی خودانگیخته کمتر بهره گیرد. در ارزیابی این قبیل بازیها باید میزان سرگرم شدن کودک از یک سو و ارزش حاصل از رسانیدن او به اهداف آموزشی از سوی دیگر مورد توجه قرار گیرد.
در غالب کلاسهای مهد کودک و کودکستان چهار نوع بازی آموزشی معمول است:

1- بازی دستی (manipulative play)،

2- بازی بدنی،

3- بازی نمایشی

4- بازیهای سرگرم کننده (games).

در بازی دستی، کودک با وسائل کوچکی چون انواع پازل، چوبهای اندازه گیری و مجموعه‌ای میخ چوبی سر و کار دارد. بازیهای دستی تا حدی خود شمول است؛ یعنی به رابطه آنها با سایر بازیها نیازی نیست و جنبه نمایشی ندارد. هرگاه وسائل لازم را در اختیار کودک قرار دهیم می‌توانیم مستقیماً به اهداف مورد نظر دست یابیم. استفاده از وسائل آموزشی مونته سوری نمونه مناسبی از این نوع بازیهاست. به کودک چند استوانه چوبی و یک جا استوانه یا غلاف می‌دهیم، او باید استوانه مناسب غلاف را مشخص کند. از این طریق آموزش مقایسه اندازه‌ها و دسته بندی اشیاء آغاز می‌شود. اهداف آموزشی بازیهای دستی معمولاً تا حدّی محدود است.
در بازی بدنی کودکان اعمال متعددی نظیر دویدن، پریدن یا سه چرخه سواری را انجام می‌دهند. اهداف این بازی افزایش مهارتهای بدنی کودکان و آشنایی آنها با چگونگی استفاده از این مهارتها در موقعیتهای جدید است. به بازی بدنی می‌توان محتوای نمایشی داد یا با چالش بیشتر بخشیدن به آن و اجتماعی کردن محتوای آن راهی برای رشد فعّالیّتهای کودک گشود.
در بازی نمایشی، کودک نقشی فرضی را همراه با سایر کودکان بازی می‌کند. موفقیتهایی که در بازی آنها مطرح می‌شود همانهایی است که اغلب در زندگی واقعی پیش می‌آید. بخش خانه داری کلاس (یا بخش عروسکها) مناسبترین جا برای اجرای این بازی است. در این بخش کودکان با اجرای نقشی اعضای خانواده بطور نمایشی وضعیت معمول خانه را نشان می‌دهند. معلّم می‌تواند موقعیتهای دیگری را نیز در این بازی به نمایش درآورد و کودکان را برای ایفای نقشهای مختلف آماده سازد.
گاه کودک مایل است خود اجرای نقش در بازی نمایشی را بر عهده نگیرد و از وسائلی که می‌سازد به جای افراد نمایش استفاده کند. نمایش عروسکی معمولاً غالباً چنین موقعیتی را برای او فراهم می‌کند. اگر معلّم وسائل لازم و زمان کافی در اختیار کودکان قرار دهد و از ایده‌های مختلف بهره گیرد، کودکان با استفاده از مکتب سازی بازی نمایشی را در مقیاسی کوچک اجرا می‌کنند.
هرچند بازیهای سرگرم کننده نوعی فعّالیّت تفریحی محسوب می‌شوند اما با سایر بازیهایی که مورد بحث قرار گرفت تفاوت دارند. بطور کامل پیش ساخته‌اند، با مقرّرات خاصی که باید اجرا شوند. از آنجا که این نوع بازیها برای دوران اولیه کودکی مناسب نیست اغلب از برنامه این مقطع از آموزش حذف می‌شوند. آغاز این بازیها در حقیقت از بین چهار و پنج سالگی معمول است. در این سن بازیهای گروهی ساده با آهنگین که عناصر بازیهای سرگرم کننده را دارند برای کودکان بسیار مناسب هستند. هنگامی که این بازیها برای کودکان خردسال اجرا می‌شود لازم است عناصر خاصی را در آن بگنجانیم تا به هدف مورد نظر دست یابیم و جنبه آموزشی آن را حفظ کنیم. آموزش راهبرد بازیهای تیمی (نظارت) نیز لازم است و معلّم باید پیوسته هدایت بازی را بر عهده داشته باشد زیرا او تنها فرد کار آشنایی است که مقررات بازی را می‌داند و کودکان را با حفظ مقررات در رفتار آشنا می‌کند.
گرچه بسیاری از پرورشکاران بازی را بخشی از فعّالیّتهای کلاسی مهد کودک یا کودکستان می‌دانند، در توصیه آن برای مقطع دبستان، به استثنای بازیهای ورزشی، تردید دارند. در هر حال، بازی برای کودکان دبستان یا سنین پایینتر دارای فوائدی یکسان است. در درس علوم «اکتشاف آزاد در کلاسی» و در درس ریاضیات، استفاده از بسیاری وسائل جدید، نوعی بازی محسوب می‌شود. در آموزش مطالعات اجتماعی یا در کمک به آموزش زبان غالباً بازی نمایشی سودمند است. در دبستان می‌توان از تلفیق بازیهای مناسب تقریباً بر‌ای همه زمینه‌های آموزش بهره جست.