مطالعۀ علل و عوامل نابهنجاری ها را سبب شناسی (etiology) می گویند. به صورت سنتی در روانپزشکی علل را به دو دسته عوامل زمینه ساز (factors predisposing) و عوامل تجلی ساز (factors precipitating) تقسیم می کنند.

عامل زمینه سازمعمولاً از نظر زمانی با معلول خود فاصله دارد در حالی که عامل تجلی ساز بلافاصله یا کمی قبل از بروز معلول واقع می شود. عوامل زمینه ساز، صحنه را براي مؤثر واقع شدن عوامل تجلی ساز آماده می کنند. بعضی از عوامل و علل هم می توانند زمینه ساز باشند هم تجلی ساز مثل عوامل زیستی غیر ارثی و عوامل روانی و فرهنگی. در حالی که بعضی از عوامل مانند وراثت، فقط می توانند زمینه ساز باشند.

تقسیم بندي کلی عوامل و علل اختلالات روانی

1 .زمینه هاي ارثی

2 .عوامل زیستی (بیولوژیک)

3 .عوامل روانی

4 .عوامل فرهنگی ـ اجتماعی

نظریه هاي مختلفی دربارة سبب شناسی بیماریهاي روانی مطرح شده اند که مهمترین آنها عبارتند از: زیست شناختی، روان پویشی، یادگیري، شناختی و انسان گرایی.

یک مدل سبب شناختی کلی که انواع دیدگاههاي نظري را در خود جاي می دهد، مدل بیماري پذیري ـ استرس (stress-diathesis) است. این مدل به مکتب فکري خاصی تعلق ندارد و عوامل زیست شناختی، روانشناختی و محیطی را در خود جاي می دهد.

منظور از بیماري پذیري، آسیب پذیري در برابر اختلال یا داشتن زمینه براي ابتلا به آن اختلال است. بیماري پذیري می تواند زیست شناختی باشد (مثلاً داشتن زمینۀ ژنتیکی، کاهش یا ازدیاد یک انتقال دهندة عصبی) یا روانشناختی (مثلاً طرحواره هاي شناختی ناسازگارانه، سبک شخصیتی ناسازگارانه). بیماري پذیري شرط لازم ایجاد اختلال روانی است نه شرط کافی آن.

در کنار بیماري پذیري استرس محیطی نیز لازم است. عوامل استرس زا می توانند زیست شناختی (مثل سوء تغذیه) یا روانشناختی ( مثل محیط خانوادگی نابسامان، وقایع و حوادث دردناك) باشند.

بیماري پذیري و استرس هر دو براي ایجاد اختلال ضروري هستند. بیماري پذیري احتمال ایجاد اختلال را افزایش می دهد امالزوماً اختلال ایجاد نمی کند. بیماري پذیري و استرس براي ایجاد هر اختلال متفاوت است. و بالأخره تعامل بیماري پذیري و استرس نیز می تواند وابسته به نوع اختلال باشد.